کتاب رشته خیال و چند داستان کوتاه دیگر

کتاب رشته خیال و چند داستان کوتاه دیگر


کتاب رشته خیال و چند داستان کوتاه دیگر نوشته‌ی نیلوفر شیخی شامل داستان‌هایی دلنشین است که تخیلات انسان را پرورانده و به راحتی حس خیال‌پردازی را در شما برمی‌انگیزد.

در بخشی از کتاب رشته خیال و چند داستان کوتاه دیگر می‌خوانیم:

کنار پنجره، خیره به دانه‌های سفید معلق در هوا روی صندلی چوبی‌ام نشسته بودم و طعم تلخ قهوه‌ام را چاشنی آن زمستان سرد می‌کردم. گاهی از درز پنجره سوز می‌آمد و پوست تنم را مورمور می‌کرد. نارنجی؛ گربه‌ی خانم مارال هر روز چند ساعتی مهمان تنهایی من بود و کنار هم رو به پنجره می‌نشستیم و تکاپوی مردم را در آخرین روزهای سال تماشا می‌کردیم و انتظار می‌کشیدیم، انتظار داشته‌هایی که هیچ وقت آن‌ها را نداشتیم!

سرش را زیر دستانم می‌آورد تا نوازشش کنم. خوب که نگاهش می‌کردم متوجه شباهت زندگی‌اش با خودم می‌شدم. گاهی انسان‌ها به انتهای خودپرستی و خودخواهی می‌رسند و هر جنبنده‌ای را که بخواهند به اسارت خود در می‌آورند و بعد می‌روند پی کارشان. فقط برای داشتن می‌جنگند و بعد از دارا بودن انگار دنبال یافته‌ای جدیدترند!

آن روز طبق معمول در آخرین روز سال، خانم مارال، نارنجی را به من سپرد و جمله‌های تکراری‌اش را بار دیگر تکرار کرد…

کاری برای من پیش آمده که باید حتما بروم. نارنجی خانه را به هم می‌ریزد و عتیقه‌هایم می‌شکند. گوشه‌ی خانه را هم پر از ادرار می‌کند!

و بعد از گفتن دلایل تکراری‌اش، من اما با چهره‌ای بی‌حالت او را بدرقه کردم و نارنجی را تحویل گرفتم و آن را کنار پنجره نشاندم و ظرفی از شیر داغ برایش آوردم. چشمان پر از بغضش را به من نشان ‌داد. به او لبخند زدم و نوازشش کردم. انگشتانم روی مشتی استخوان حرکت کرد. شیر، تنش را گرم می‌کرد ولی من را، هیچ چیز جز پلیور کش آمده خاکستری رنگم گرم نمی‌کرد!

فهرست مطالب
دیوانه خانه‌ی شهر دپ
به رنگ نارنجی
شب آرامش
کرانه
بی‌اندازگی
افسار ذهن
یک قصه‌ی کاملاً ایرانی
محکوم
چرخه
رشته‌ی خیال
مسافر
یک قصه جهان شمول

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه