محمد قاضی؛ مترجمی چیره‌دست و منتقدی روشنفکر

محمد قاضی؛ مترجمی چیره‌دست و منتقدی روشنفکر

محمد قاضی، یکی‌ از برجسته‌ترین مترجمان دوران معاصر به شمار می‌رود که با برگرداندن بیش از ۷۰ اثر از ادبیات ارزنده دنیا در توسعه بینش، دانش، رشد و اعتلای فرهنگ و ادب‌ پارسی کوششی مستمر و تلاشی درخور مبذول‌ داشـته‌ است. نـام او به عنوان مترجم و منتقدی روشنفکر و چیره‌دست در میان ادب دوستان این مرز و بوم می‌درخشد.

ترجمه یکی از مهمترین دستاوردهای تفکر و اندیشه‌ بـشری‌ اسـت‌ کـه سبب‌ ارتباط، پیوستگی تفاهم، تبادل آراء و اندیشه، نشر و گسترش تمدن و فرهنگ در میان اقوام‌ و ملل گیتی مـی شود، سده ها و اعصار را به هم می‌پیوندد و همبستگی و مناسبات معنوی میان‌ مردمان مختلف را می‌افزاید.

تـرجمه‌ در ایران پیشینه‌ای دیرینه دارد. در عـصر سـاسانیان کتاب های متعددی از زبان سانسکریت، یونانی و زبان های دیگر به پهلوی ساسانی برگردانده شدند که‌ اگرچه اصل پهلوی آنها از میان رفته اما ترجمه پاره‌ای از آنها چون «هزار و یک شب و کلیله و دمنه» به زبان عـربی اکنون موجود است. بعد از ظهور و گسترش دین و آیین انسان ‌ساز اسلام، اندیشمندان مسلمان برخی از کتاب های علمی و فلسفی یونانی‌ را از زبان های عِبری و سریانی به عربی ترجمه کردند. از طرف دیگر کتاب های بسیاری به ویژه تـفاسیر کـلام رب جلیل از عربی به فارسی و دیگر زبان ها برگردانده شدند. این امر سبب‌ بسط‌ و ترویج هرچه بیشتر شریعت و فرهنگ و معارف اسلامی در میان ملت های دنیا شد.

ترجمه از زبان های اروپایی به زبـان فـارسی پیشینه ای ۱۵۰ ساله دارد و از دوره حکومت قاجاریه‌ این‌ امر رشد و گسترش بیشتری یافته است. می‌توان اذعان‌ داشت که زبان فارسی از طریق ترجمه آثار ادبیات جهانی و از راه ظهور آثار فراوان‌ داسـتانی، غـنای بسیاری یافته است زیرا امروز داستان، رمان و نمایش‌نامه، بخش‌ عمده‌ای از ادبیات‌ جهان‌ را تشکیل می‌دهد. مترجمان، این پیک های روح بشری با برگرداندن این بخش از ادب که مقام و منزلت شامخی در ادبیات‌ هـر کـشوری را دارنـد، مردم را با روحیات و خلقیات‌ و آمـال‌ و آرمـان های دیـگر ملل‌ جهان آشنا می سازند و از طرفی دیگر برای ادای حق اثر و منعکس ساختن سبک آن به تلاش‌ فراوان‌ برای‌ یافتن زبان مناسب کشانیده شـده تا ترکیب ها و تراش های کلامی درخور بـیافرینند و بـرای بسیاری از واژه‌ها و تعبیرهای‌ بیگانه و غیر پارسی معادل های خوش و خوش آهنگ بیابند. این‌ تلاش های‌ زبانی قهرا ذخایر لغوی زبان فـارسی را روزافـزون سـاخته است.

یکی‌ از برجسته‌ترین مترجمانی که در دوران معاصر با برگرداندن بیش از ۷۰ اثر از ادبیات ارزنده دنیا در توسعه بینش و دانش و رشد و اعتلای فرهنگ و ادب‌ پارسی کوششی مستمر و تلاشی درخور مبذول‌ داشـته‌، اسـتاد شـیرین سخن، محمد قاضی است. این پیر عرصه سخنوری با عشق و دلبـستگی بـه انسان‌ و انسانیت‌ که‌ از تعالیم عالیه دین هدی است با گزینش و برگرداندن کتاب هایی که در باور و اعتقاد او، خـواننده را بـه فـضایل حمیده و صفات پسندیده نوع دوستی و ارزش های والای‌ انسانی و تنویر افکار رهنمون‌ مـی شود، نـام خـود را به عنوان مترجمی رفیع مقام و چیره‌دست و خدمتگزار به جامعه ادب‌ بلند آوازه ساخت.(۱)

محمد قاضی در اینباره می گوید: «من فـانوس افـروزم و کـارم این بوده است که در دوران عمر کوتاه‌ خود مغزها را با عرضه کردن آثار آزاداندیشان جـهان روشـن کنم و حقایق زندگی را که آزاد زیستن‌ و آزاد اندیشیدن و عشق به همنوع و محبت و انسان دوستی و دمـوکراسی و کـار و کـوشش برای‌ بهروزی‌ خود و اجتماع است به همه ابلاغ کنم‌».(۲)

زندگینامه محمد قاضی

محمدقاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ خورشیدی در مهاباد در خانواده‌ای که همه از عالمان بودند، پا به عرصه هستی نهاد. از کودکی بـا طـبع و ذهـنی وقاد و هوش و شوقی بسیار و ذوقی فراوان به تحصیل معرفت و دانش‌اندوزی‌ پرداخت‌. نخستین فردی کـه تحقیق و جست وجو کردن را به وی چشاند و دریچه معرفت و آشنایی‌ با ادب مغرب زمین را صـمیمانه و صـادقانه بـر او باز کرد و از رایحه خوش تعلیماتش، وی را سرمست کرد، استاد عبد الرحمان گیو بود. استعداد و نبوغ‌ زیـاد شـاگرد جـوان در فراگیری زبان فرانسه، از همان روزهای نخست تعلیم و تعلم‌، استاد را به‌ حیرت‌ و شـگفتی‌ وا مـی‌داشت و او را به بحث‌ و درس‌ راغب‌تر می‌ساخت. خود او در اینباره گفته بود: «وه که با چه شوق و شتابی در ساعات درس حاضر می‌شدم‌ و با چه ذوق و التـهابی حـرف ها را از دهان استاد می‌قاپیدم‌ به‌ راستی هوش و استعدادی که من‌ در فراگرفتن درس های مـعلم از خـود نشان می‌دادم، مایه اعجاب و در حین حال مـوجب‌ انـبساط‌ خـاطر او بود...در همان‌ دوران‌ کوتاه‌ شاگردی در محضر اسـتادی‌ چـون گیو بود که‌ پایه‌های‌ فن ترجمه در ذاتم ریخته شد و نطفه عشق به تـرجمه در نـهادم جان‌ گرفت‌».(۳)

دیری‌ نپایید کـه دلبـستگی و شیفتگی بـه تـحقیق‌ و پژوهـش‌، این سالک‌ طریق‌ عشق‌ و معرفت را راهـی تـهران‌ ساخت. در آنجا موانع عدیده‌ای سبب شدند که او نتواند در رشته دلخواه خـود، یـعنی‌ ادبیات‌ به تحصیل بپردازد. در رشته حـقوق‌ قضایی‌ به‌ تحصیل‌ اشـتغال‌ ورزیـد و موفق به‌ اخذ درجه لیـسانس شد اما در تمام‌ این ایام از علاقه زاید الوصف وی به آموختن زبان‌ فرانسه‌ چیزی‌ کـاسته نـشد و او همچنان به مطالعه و تحقیق‌ در آن ‌ پرداخـت‌. چـنین‌ بود که ایـن عـاشق پر سوز و گداز این زبـان را نـه در محضر استادی و نه در دانشگاهی، بلکه در حضور معلم عشق و مکتب دل فرا گرفت: «علاقمند شدن‌ مـن بـه کار ترجمه در همان اوایل که در مـهاباد بـه آموختن زبـان‌ فـرانسه آغـاز کردم، پیدا شد و اکـنون نزدیک به ۵۰ سال است که با عشقی افروخته‌ به این‌ کار مشغولم و در این راه قـلم مـی‌زنم و باور کنید تنها لذتی که اکـنون از زنـدگی‌ مـی‌برم، هـمین لذت کـار کردن برای تـرجمه اسـت که آن را خدمتی بزرگ به فرهنگ‌ وطنم‌ می‌دانم و افتخار می‌کنم که در این راه کوتاه نیامده‌ام. عمر من تـا روزیـست کـه‌ بتوانم کار کنم، آن روز که دیگر نتوانم تـرجمه‌ کـنم‌، خـودم حـس مـی‌کنم کـه دیگر مرده‌ام‌».(۴)

قاضی با کوششی بی‌وفقه و تلاشی پیوسته بیش از ۵۰ سال‌ به عنوان مترجمی مسوول و متعهد به پیکرنگاری شاهد شیرین‌ علم پرداخت و ثمره دائم و جهد وافرش را هدیه عاشقان و سالکان ساخت، بدان امید که هموطنان خود را از گنجینه گران بهای ادبیات جهان و از سرچشمه‌های فکری و فرهنگی دیگر جوامع‌ بشری، بـهره‌مند سـازد.

مصائب و مشکلات وی در این امر خطیر بسیار بود، چراکه در آن دوران وسایل‌ طبع و نشر کتاب های کمیاب و کتاب خوان مشتاق نایاب بود. با این همه عزت‌ نفس‌ و علو طبع‌ او مانع آن آمده که دامـن بـه آلودگی مادی بیالاید و به ترجمه هر اثری پست و بی‌مایه دست‌ یازد و در اینجا خود می گوید: «وظیفه یک مترجم به عنوان یک عنصر آگاه‌ در برابر مـردم و جـامعه این است که‌ تنها فـکرش ایـن نباشد که از ترجمه‌اش پول در بیاورد. مترجم باید ‌در کاری که‌ می‌کند، تنویر افکار مردم و آگاه ساختن جامعه، اصول آزادی و شرافت انسانی‌ را مد نظر داشته باشد. مترجم بـاید بـه ترجمه آثار آموزنده‌ای بـپردازد کـه راه صحیح زندگی‌ و مبارزه‌ در طریق نیل به آرمان های انسانی را به آدم ها بیاموزد و انسان را به‌ نیروهای‌ پنهان و سازنده‌ای که‌ در نهاد اوست، آگاه سازد. مترجم مانند نویسنده نقش رهبری را بر عهده دارد، اگر از ایـن نـقش منحرف شود، هم به خود و هم به جامعه‌اش خیانت‌ کرده است‌».(۵)

آثار برجای مانده از استاد قاضی

می‌توان آثار ایـن آزادمـرد با فـضیلت را به ۲ دسته تقسیم کرد، نخست آثاری که اسـتاد بیشتر به رسالت و پیام‌ آنها عنایت‌ داشته است و تقریبا ۹۰ درصد از کارهای‌ وی را تـشکیل می‌دهد. در میان آنها سـه اثـر با نام های نان و شراب، در زیر یوغ و قربانی بیشتر شاخص هستند. قسمت دوم آثار کلاسیکی‌ هستند که‌ توجه‌ استاد در برگرداندن آنها بیشتر بر سبک‌ و اسلوب‌ نگارش نویسنده اصلی کتاب‌ معطوف بوده است و در این دسته ۲ اثر: دن کـیشوت و دکامرون از همه‌ برجسته‌ترند.

جزیره پنگوئن‌ها، چهل روز موسی داغ، درد ملت، زوربای یونانی، شازده کوچولو، صلاح‌الدین ایوبی، قلعه مالویل، کمون پاریس و ... از جمله آثار ماندگار قاضی است.

تسلط بر مضامین داستان ها، ویژگی برجسته استاد قاضی

صاحب‌نظران‌، مترجمی‌ را چیره‌دست و توانا می‌دانند که سه شرط را به حد کمال‌ در خود داشته باشد: تسلط کافی بر زبانی که از آن ترجمه می‌کند به اصطلاح‌ زبان مبدا، چیرگی‌ و تبحر در لسـانی کـه کتاب را به آن برمی‌گرداند، یعنی زبان‌ مقصد و آگاهی‌ و بصارت‌ بر موضوع اثر.

این صاحبدل با ذوق، با داشتن این سه‌ شرط، به حق پهلوان بلا منازع‌ عرصه‌ ادب و ترجمه معاصر است. وی به آثـار گـرانقدر سرایندگان و ادبای نامی ایران‌ چون‌ حافظ‌ و مولانا جلال الدین و مصلح الدین‌ سعدی شیرازی و عبید زاکانی انس و الفتی ویژه داشت.

افزون بر این به زبان‌ فرانسه‌ تسلط‌ و اشرافی کامل‌ داشت. دقایق و ظرایف درون مایه و مضامین داستان ها را به خوبی‌ درمـی‌یافت‌ و از بـار عـاطفی واژگان و ترکیبات و کنایات آن نیز مـطلع بـود. بـا ذخیره صوری و معنویی‌ که‌ در هر۲ زبان اندوخته، قلم عزم به کف همت برگرفته و با بهره جستن از همه امکانات نحوی و لغـوی پارسـی بـا مهارت هنری و شیوه‌ای‌ رنگارنگ با زبانی فصیح‌ و بـلیغ‌ بـه‌ خلق و ابداع ترکیبات، استعارات و کنایات بدیع‌ درخور متن پرداخته، گاهی نیز با ذوق و قریحه شاعرانه‌ سخنش‌ را به اقتضای کلام بـا بـیان کـلمات مسجع، موزون و آهنگین کرده است. این سجع‌نویسی‌ و واج‌آرایی‌ ترجمه او را به هـنر شاعری نزدیک ساخته تا جایی که «حله‌ای تنیده ز دل و بافته ز جان‌» فراهم‌ آورده است.

«من به برگردان تعبیرات و عبارات بـه صـورت تـحت اللفظی اکتفا نمی‌کردم‌ و همیشه دلم می‌خواست، بیانات و جملاتی بیاورم که‌ در عین‌ درسـت بـودن از نظر ترجمه به مذاق‌ خواننده‌ زبان فارسی نیز خوش بیاید».(۶)

این مترجم سخت‌کوش، آن مضامین و مطالبی را کـه‌ نـویسنده‌ اصـلی با صراحت‌ بیان آنها را جایز یا خوشایند ندانسته‌ با ضرب المثل های شـورانگیز و دلنـشین عـرضه‌ داشته‌ و این بر ملاحت، ظرافت، جاذبه و نیروی القایی کلام صد چندان افزوده‌ است‌. او چـنان طـبیعی و اسـتادانه به ترجمه آثار و گزینش واژگان و قالب های نحوی‌ پرداخته‌ که به هنگام مطالعه آن‌ آثـار، خـواننده می‌تواند تصور کند که نویسنده اصلی هم اگر با او همزبان بود، داستانش‌ را بـا هـمان سـبک و اسلوب‌ می‌نگاشت‌ که‌ او نگاشته است‌. این‌ پیوند بیان و زبان ترجمه‌ با بیان و کلام نـویسنده را در تـک تک‌ آثارش می‌توان سراغ گرفت.

محمدقاضی،‌ تـنها بر این‌ بسنده‌ نکرده‌ که‌ در یابد مصنف کتاب چه مطالب و پیامی را ارایه داشته، بلکه پیوسته بـر آن بـود که‌ بفهمد چگونه و به چه آیین گفته تا بتواند ضمن حفظ‌ سـبک و اسـلوب نویسنده زبان‌ و بیان خود را به آن نزدیک سـازد و بـر پیـکر شاهد معنا کسوتی متناسب در پوشد. در ارتباط با کـتاب دن کـیشوت چنین نوشته است: «از همه مهمتر، پیدا کردن نثری بود که به قامت کـهنی چـون «دن کیشوت» بخورد و عجب آن بود کـه فـقط ذوق سلیم مـرا بـه یـافتن این نثر رهنمون شد، چنان‌که هـمه خـوانندگان ترجمه ‌«دن‌ کیشوت»بر این عقیده‌اند که موفق به یافتن این نـثر مـناسب‌ شده‌ام‌».(۸)

استاد عبد الحسین زریـن‌کوب، تلاش این مترجم تـوانا را در هـنرمندانه‌ برگرداندن این کتاب به پارسـی‌ مـی‌ستاید: «هنر بزرگ مترجم این است که زبان شیرین‌ و لطیف و مناسبی برای ترجمه ایـن اثـر نیمه حماسی و نیمه فکاهی بـه کـار بـرده است‌ که بـه‌ نـهایت‌ درجه، بدیع و جذاب اسـت‌. بـه‌ علاوه در ترجمه مصطلحات ذوق و سلیقه خاصی به کار بسته است که از تبحر و تسلط او در هر ۲ زبـان فـارسی و فرانسوی حکایت دارد ».(۹)

دقت و تـواضع عـالمانه استاد قاضی به هنگام رویارویی با دشواری ها ترجمه‌ قابل‌ ستایش و تحسین است. وی گاهی برای یافتن مـعادل زیـبا و متناسب‌ کلمه‌ای‌، روزها در قوامیس و فرهنگ های معتبر بـه تـفحص و جـست وجو مـی‌پرداخت و در صـورت لزوم از صـاحبان ذوق و اندیشه نیز مدد ‌می‌جست‌.

این پیر عرصه سخن، زمانی به ترجمه اثری مبادرت می‌ورزید که میان عواطف‌ و حالات‌ درونی‌ خود با نویسنده قرابت و همبستگی احساس می‌کرد و ایـن یکی از رازهای توفیق وی است، زیرا ترجمه‌ای پسندیده و نیک است «که در اثر حسن‌ تصادف حالت روحی و تجربه مترجم‌ با حالت روحی و تجربه‌ شاعر یا نویسنده در لحظه آفرینش اثر انطباق داشته بـاشد».(۱۰)

قاضی می‌گوید: «گاهی سی کتاب را مطالعه کرده‌ام و یکی از آنها را برای‌ ترجمه پسندیده‌ام. چون براساس اعتقاد و احساسم متنی‌ را برای ترجمه انتخاب‌ می کنم.»

از صفات بسیار پسندیده این فاضل توانا، حفظ امانت و صداقت در برگرداندن‌ درون مایه کتاب است. وی هرگز بینش ذهنی و عاطفی خـود را در تـرجمه تأثیر نمی داد و در پیام‌ و محتوایی‌ که زاده قلم و ثمره اندیشه‌ نویسنده‌ اصلی‌ است، دخل و تصرف نمی کرد، بلکه می کوشید، آنها را صادقانه و با بهره‌گیری از واژه‌ها و ترکیبات و الفاظ و عبارات زیبای فارسی، بدون آن‌که آگـاهانه‌ و از روی ‌ تعمد بـا گرایش های‌ سیاسی و مذهبی و اجتماعی خود متناسب‌ و سازگار سازد و به خوانندگان ابلاغ‌ کند.

سرانجام محمد قاضی

محمد قاضی این مترجم پرتلاش کشور، پس از سال های درراه اعتلای فرهنگ و ادب کشور در ۲۴ دی ۱۳۷۶ خورشیدی در تهران چشم از جهان فرو بست.

پی نوشت:

(۱). سمیعی گیلانی،احمد، «نامه سردبیر»،نامه فرهنگستان، سال سوم، شماره دوم، ۶۷۳۱‌، ص ۳.

(۲). قانعی‌ فرد،دمی با قاضی و ترجمه،نشر ژیار، سنندج،۶۷۳۱،ص ۶۶۱.

(۳). دمی با قاضی و ترجمه، ص ۲۵۱.

(۴). همان‌، ص ۳۲۳‌.

(۵). همان، ص ۴۵۱.

(۶). همان، ص ۷۱۲.

(۷). رجـوع شـود به نجفی ابو الحسن،«مسائل ترجمه‌»از کتاب«دربارهء ترجمه»انتشارات مرکز دانشگاهی،۶۶۳۱‌،ص ۴۱‌.

(۸). دمی‌ با قاضی و ترجمه، ص ۶۶.

(۹). به نقل از دمی‌ با قاضی و ترجمه، ص ۲۷.

(۱۰). دربارهء ترجمه،«نقش مترجم»نوشته جین نـایدا، تـرجمه‌ سـعید باستانی، ص ۴۲. ص ۰۱.

 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه