بیژن نجدی؛ نویسنده داستان‌های شاعرانه

بیژن نجدی؛ نویسنده داستان‌های شاعرانه

 بیژن نجدی که بیشتر با مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» شناخته می‌شود؛ نویسنده‌ای است که از عناصر شاعرانه در داستان‌های خود استفاده می‌کرد به حدی که آثار او را می‌توان داستان‌های شاعرانه به شمار آورد.

سرزمین من همین قالی‌ست زیر پایه‌های مبل

که بوی گل‌هایش

از پوست پاهای شما راه می‌رود تا دل‌تان

آینه من این آلبوم مقوایی‌ست

گشوده روی میز

با گریه‌های مقوایی

لبخند و چشم‌های مقوایی

آسمان من گچ‌بری‌ها و سقف مسجدهاست

می‌بینید؟

که من چگونه‌ام؟ مرا می‌بینید؟

که موسیقی من

صدای شماست که از کوچه می‌گذرید؟

این کلام بیژن نجدی است. شاعر و داستان‌نویس معاصر گیلانی که ۲۴ آبان‌ ۱۳۲۰ در خاش زاهدان چشم به جهان گشود. پدرش جزو افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبد کاووس به دست تعدادی ژاندارم کشته شد. نجدی تحصیلات ابتدایی خود را در رشت گذراند. پس از گرفتن مدرک دیپلم در ۱۳۳۹ خورشیدی وارد دانشسرای عالی تهران شد. در  ۱۳۴۳ خورشیدی از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغ‌التحصیل شد و از آن به بعد به عنوان دبیر در دبیرستان‌های لاهیجان تدریس می‌کرد.

آثار و تالیفات

مهم ترین آثاری که از بیژن نجدی به جا مانده عبارتند از: مجموعه  داستان«دوباره از همان خیابان‌ها، یوزپلنگانی که با من دویده‌­اند، داستان‌های ناتمام، برگزیده اشعار، خواهران این تابستان. از تمام این‌ها فقط مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده‌­اند در زمان حیات او منتشر شد و بقیه آثارش پس از مرگ این نویسنده با همت و تلاش همسرش، گردآوری و سپس به چاپ رسید.

ویژگی آثار نجدی

بیژن نجدی نویسنده‌ای است که از عناصر شاعرانه در داستان‌های خود استفاده می‌کرد، به حدی که داستان‌های او را می‌توان داستان‌های شاعرانه دانست. معمولا تلاش در زمینه در آمیختن شعر و داستان موفق نبوده، ولی در این مورد بجا افتاده است. استفاده نجدی از عناصر شاعرانه سنجیده است و به خوبی توازن آن با عناصر داستان حفظ شده است. (۱) او را می‌توان نویسنده‌ای بدعت‌گذار دانست که با انتشار سه مجموعه داستان کوتاه، سبکی انحصاری و متفاوت را به ظهور رساند. وی در روایت داستان از نثری ویژه و شاعرانه بهره برده که دارای تازگی و وجهی نامتعارف است. نجدی میان بیان شعری و عناصر داستانی به گونه‌ای خاص، تلفیق به وجود آورده که ضمن داشتن مشخصه‌های روایی، واجد ظرفیت‌های شعری نیز هست. این امر، نقشی تعیین‌کننده در تکوین کلیت کار «نجدی» ایفا کرده و عناصر داستان‌های او را ساختار و نظامی ویژه بخشیده است. نجدی در واقع نویسنده‌ای نوجو و تجربه‌گراست که به «داستان نو» و بهره گیری از شگردهای جدید و نیز زبان نامتعارف در روایت تمایل بسیار دارد." (۲)

تکنیک‌های او در شیوه جریان سیال ذهن و تغییر زاویه دید از جمله عناصری هستند که همواره بازتاب موثّر و پررنگی در آثار او داشته است. در اشعار بیژن نجدی شاهد به‌کارگیری بسیاری از برجسته‌سازی‌های زبانی و معنایی از قبیل تکرار (کلمه یا جمله)، تشخیص، کنایه، استعاره، تشبیه و حسّ‌آمیزی هستیم که تاثیر بسیاری در محتوا و سبک اشعار او داشته و تشبیهات به کار رفته بیشتر نقش عامیانه و قابل فهم دارد. بیژن نجدی به عنوان یکی از نویسندگان و شاعران معاصر ایران از باورهای عامیانه و آداب و رسوم سنّتی مردم زادگاه خود به اشعارش رنگ و لعابی فولکلوریک و سنتی می بخشید. (۳)

گرچه در نگاه نخست، جهان اسطوره، علم و سیاست هستی‌های موازی هستند که با تغییر ذائقه زیباشناختی بشر و نیازهای او اولویت و اعتبارشان متغیر می‌شـود اما به دلیل جهان‌شمول بودن تجربه‌های اسطوره‌ای و نقش ارتباطی و رسانه ای آن در اتصال انسان به تمامیت کیهان‌شناختی، جهان اسطوره، همواره مطلوب گم شده بشـر و رابط او با جهان رازآلود و امر مقـدس بـوده و هسـت. در این راستا می‌توان گفت بازخوانی و بازآفرینی اسطوره‌ها در داستان‌های نجدی چندلایه و درهم تنیده است و تکرار صرف اسطوره‌های باسـتان نیست. او زایش اسطوره‌ها را در بسترهای تقابلی، در تقابل با اسطوره‌هـای جهـان مدرن (اسطوره علم و سیاست) معنادار می‌سازد و با اسطوره‌زدایی از دوره مدرنیته و با تکیه بر مانـایی، جـاودانگی و تاثیرگـذاری اسـطوره‌هـای کهـن، کاراکترهـای داستانش را از حصار جهان می‌گذراند و به جهان بی‌کران پیوند می‌زند.

در عین حال در بررسی آثار او به مجموعه داستان معروفش با عنوان یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، برمی‌خوریم که دارای ویژگی‌های پسامدرنیستی است. این اثر نجدی دارای ۱۰ داستان است که در این میان، تنها در ۶ داستان «استخری پر از کابوس»، «روز اسب‌ریزی»، «شب سهراب‌کشان»، «چشم‌های دکمه‌ای من»، «مرا بفرستید به تونل» و «گیاهی در قرنطینه» برخی از مولّفه‌های پست‌مدرن همچون: عدم قطعیّت، تناقض، تغییر زاویه دید، شکست خط روایت و زمان داستان، فراداستان تاریخ‌نگارانه و ادغام خیال و واقعیّت دیده می‌شود. در نهایت می‌توان گفت، نجدی در تدوین این ۶ داستان از مجموعه یوزپلنگانی که با من دویده‌اند از مشخّصه‌های مدرن و پست‌مدرن در کنار یکدیگر بهره برده و نمی‌توان این داستان ها را صرفا مدرن یا پست‌مدرن خواند."(۴)

موفقیت‌ها

جایزه قلم زرین در ۱۳۷۴ خورشیدی به مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده‌­اند» او، اختصاص یافت. وی در ۱۳۷۹ خورشیدی برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد. در کارنامه ادبی نجدی می توان لوح تقدیر بهترین مجموع داستان "دوباره از همان خیابان‌ها"، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان به خاطر برگزیده اشعار دهه هفتاد و همچنین لوح افتخار به پاس جان‌سروده‌­ها در پاس‌داشت آیین‌های ملی و میهنی را مشاهده کرد.

سرانجام

این شاعر و داستان‌نویس معاصر سرانجام چهارم شهریور ۱۳۷۶ پس از مدتی درگیری با سرطان ریه، درگذشت. او را در لاهیجان و در جوار شیخ زاهد گیلانی به خاک سپردند.

شاعری که این‌گونه سرود:

"دلم می‌خواهد شعری بنویسم

هنگام که خفته‌ام

در تابوت

و من دوباره زاده خواهم شد.

پی‌نوشت:

۱- مقاله "عوامل شاعرانگی در داستان‌های بیژن نجدی"، حمید عبداللهیان

۲- مقاله "بیژن نجدی و بدعت در زبان داستان"، عباس باقی‌نژاد

۳- مجله ادبیات فارسی، تابستان ۱۳۹۷، شماره ۴۰، ام‌البنین نیکخواه نوری و حمید صمصام

۴- مجله پژوهشنامه ادبیات داستانی، تابستان ۱۳۹۶، سال پنجم، شماره یک، علیرضا محمودی و سوسن پسانین

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه