داستانهایی برای فکر کردن
معرفی کتب انتشارات فاطمی
کتاب آستین نو، بخور پلو!
ملانصرالدین روستایی عاقلی است. روز تولد حاکم، ملانصرالدین می خواهد به قصر برود و کمی انجیر تازه برای حاکم ببرد. اما نگهبان ها راهش نمی دهند، چون لباس هایش کهنه است. او به خانه می رود و بهترین لباس ها و کفش پوست اسبی اش را می پوشد
معرفی کتب انتشارات فاطمی
کتاب ارابهی خورشید
فایتون پسر نگهبان خورشید است، اما این موضوع را باور نمیکند. برای همین تصمیم میگیرد به دیدن نگهبان خورشید برود. در آنجا برای قبول کردن موضوع، درخواست عجیبی از نگهبان خورشید میکند: او میخواهد یک روز ارابهی خورشید را در آسم