کتاب تأثیر الگوپذیری رفتار کودکان از رسانه

کتاب تأثیر الگوپذیری رفتار کودکان از رسانه


کتاب تأثیر الگوپذیری رفتار کودکان از رسانه نوشته‌ی زهرا اسدی، به بررسی آثار مخرب برنامه‌های تلویزیونی در تعلیم و تربیت فرزندان پرداخته است.

کودکان ما امروزه در خانه‌ای پا به دنیا می‌گذارند که تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنکه از مادربزرگ‌ها داستان و از پدربزرگ‌ها خاطره بشنویم، این تلویزیون است که داستان‌های مربوط به انسان‌ها، زندگی و ارزش‌های آن را برای ما بیان می‌کند. تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی‌ترین و پرمخاطب‌ترین رسانه جمعی، سهم عمده‌ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد. تأثیرپذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامه‌های ماهواره‌ای بسیاری از اوقات کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.

تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری می‌یابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامه‌های آن برای کودکان و خانواده‌های خود باشیم. این حق ماست و می‌بایستی عکس‌العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون مطرود نیست اما برنامه‌های تلویزیونی در مجموع زیان‌بار بوده‌اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامه‌های مخرب تلویزیونی احساس می‌شود.

ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت می‌کنیم وقتی می‌خواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن می‌کنیم و یا آنان را به تماشای برنامه‌هایی که خودمان هم نمی‌دانیم چه هستند دعوت می‌کنیم. خودمان هم متأسفانه عادت کرده‌ایم به آنچه پخش می‌شود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه‌ی مدنی می‌تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد. اما به نظر می‌رسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است؛ پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسئولیت خود را بپذیریم.

در بخشی از کتاب تأثیر الگوپذیری رفتار کودکان از رسانه می‌خوانیم:

هر چند کودک در تلویزیون دو نوع محتوا را می‌یابد که به او کمک می‌کنند تا نیازهای خود را از طریق دست‌‌یابی به آنچه که آن را پاسخ‌های خیال‌پردازانه و واقع‌بینانه نام نهادیم برآورده کند، روشن است که عملکرد اولیه و عمده تلویزیون برای کودکان سهمی است که تلویزیون در رفتار خیال‌پردازانه ایفا می‌کند. در حالی که تلویزیون سهمی در ارائه اطلاعات دارد، این گرایش نیز در آن وجود دارد که اذهان را از حل مشکلات زندگی واقعی منحرف کند.

نه تنها کودکان عمدتاً در پی آن هستند که مطالبی را در تلویزیون بیابند که به احتمال بیشتر برانگیزاننده رفتار خیال‌پردازانه است، بلکه همچنین قبل از فراگیری مطالب واقع‌بینانه در سنینی به مراتب پایین‌تر نحوه‌ی جستجوی مطالب خیال‌پردازانه را یاد می‌گیرند. تعجب‌آور نیست که چنین وضعی حاکم باشد، نسبتاً کار راحتی است که انسان بنشیند و سرگرم شود، اما جستجوی اطلاعات مستلزم آن است تا شما عمداً هر لذت ممکنی را که از تماشای تلویزیون حاصل می‌شود به تعویق اندازید و برای مدتی، به جای کاهش تنش، احتمال افزایش تنش را بپذیرید و در مقابل همان لامپ تصویری که ملتمسانه از شما می‌خواهد تا بیارامید و از آن لذت ببرید، به سختی به کار بپردازید.

این‌ها همه از جمله رفتارهای پیچیده و سخت به شمار می‌روند. بنا به دلایل یاد شده، وقتی کودکان به فواید جستجوی واقعیت واقف شوند، به احتمال زیاد مطالب واقع بینانه را بیشتر از طریق رسانه‌های چاپی جستجو می‌کنند تا از طریق تلویزیون.

فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: توانایی‌های رسانه
فصل دوم: جهان جدید تلویزیون
فصل سوم: یادگیری از تلویزیون
فصل چهارم: تأثیرات جسمی و روانی تلویزیون بر کودکان
منابع مآخذ

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه