کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها

کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها

کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگوها و عکس‌ها - جلد دوم

در کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگوها و عکس‌ها - جلد دوم، تالیف مجید لشکری، آربی اُوانسیان را از نزدیک ببینید تا گواهی بدهید که او هنوز زنده و زاینده است. آربی بخشی زنده از پیشینه‌ی تئاتر و سینمای ایران است و در انزوایی که ما برایش فراهم آورده‌‌ایم به‌ سر می‌برد.

آربی استثنا است. کافیست تنها نامش را بشنوم تا نقش‌هایی از کالیدوسکوپ در ذهنم به گردش درآیند... تا به امروز دانش او مرا شگفت زده کرده است. او هم مردی شرقی و هم غربی‌ست، با پذیرشی یکسان از جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پیدا و ناپیدا، با هوشمندی متفاوتی جریان‌های فرهنگی زمانه‌ی ما را مشاهده کرده، اما هرگز اسیر گرایش‌های پراکنده نشده و همواره آزاده باقی مانده است.

جستجو درباره‌ی هنرمندی که کارهایش تأثیری ماندگار بر مخاطبان به‌ جای گذاشته، کاری‌ست دشوار و هر‌اندازه دقیق و مستند پیش برود، بی‌تردید بخشی از حقایق پنهان می‌ماند؛ چنان‌که بخشی از آثار هنریِ گذشته به‌دلیل پراکندگی و عدم ثبت و نگهداری آن‌ها فراموش یا تنها به تصاویر مبهم و خاطره‌هایی دور در حافظه‌های نه‌چندان مطمئن بدل شده‌اند.

در کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگوها و عکس‌ها (arbi ovanessian through writings conversations and images) می‌خوانیم که دلیل وجودی و امکان یک اثر نمایشی، اعتماد به هسته‌ی نهفته‌ای‌ست که در فرآیند خلاقانه و شرایط صحیحِ تحقق‌ پذیری آن قرار دارد - سرشتی غیر‌ مادی که حتی در غیاب، به زندگی خویش ادامه می‌دهد. اگر بپذیریم میرایی یک اجرای تئاتر، همان پاره‌ای از زمان را در بر می‌گیرد که تأثیر اجرا بر ضمیر مخاطب باقی می‌ماند، آربی اُوانسیان به تعیّنِ پیشینی یا چهارچوبی پیش‌ساخته برای اجراهایش قائل نبوده است. او در پی جوهری از نمایش بوده که نه می‌توان آن‌را بازآفرید و نه تعریف کرد؛ بلکه باید امکان‌های حضورش را دریافت. در بررسی ریشه‌های ‌این‌شیوه‌ی ‌نگاه، هرگونه ‌تأیید یا توصیفی‌ متنافر جلوه ‌می‌کند.

برخلاف ادبیات و سینما که همواره مصداق‌‌های ملموس آن‌ها حضور دارند، تئاتر فاقد این ویژگی‌ و نقد نوشتاریِ آن دشوار است. برای دست‌یابی خواننده به محوری ارزیاب درباره‌ی کارهای آربی اُوانسیان، چه در سینما چه در تئاتر، رویارویی با گفته‌ها و نوشته‌های گرد‌آوری‌شده و سنجش آن‌ها با اسناد تاریخی به‌جامانده، در نظرم روشی مطمئن جلوه کرد. چراکه درستی و نادرستی مفاهیمِ مندرج در مطالب چاپ‌شده، اغلب به‌ دلیل حاشیه‌روی‌های رایج، در ‌هاله‌ای از ابهام قرار گرفته یا در غباری از کینه‌جویی برخی نویسندگان، غرق شده بود.

گویی هرگونه شناخت در روند شرح پیچیدگی‌های نگاه هنرمند به جهان، به‌ عنوان یک نوشتار، بیهوده می‌نماید؛ زیرا این نوشتن همواره غیاب را تشدید می‌کند. اما در نگاهی دیگر، غیاب، شگفت‌ انگیزتر از حضور جلوه می‌کند؛ کنش و واکنش‌های محدود روزمره، هویت متفاوتی به خود می‌گیرند و مفاهیم در آن‌ها گسترده می‌شوند. چندی بعد، از کنار هم قرار گرفتن گفته‌ها بازتابی از گذشته شکل می‌گیرد هنرمند «چهره»‌ای می‌شود برساخته میان سخن دیگران و حجم قابل‌ توجهی از اسناد به‌ جا مانده از گذشته‌های دور یا نزدیک. اکنون با هنرمند و نهادِ کارهای هنری او در زمانی گسسته از زمان حاضر، به‌ مثابه‌ی «دیگری» برخورد خواهد شد.

در کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگوها و عکس‌ها بیش‌تر با یادها، خاطره‌ها و تداعی‌‌های «در زمانی» سروکار دارید؛ مجموعه‌ای‌ که روشن می‌سازد کارهای هنرمند با چه قراردادهایی پدید آمده‌اند، چه اهمیت و تأثیراتی داشته‌اند و دارند و آیا نقش تازه‌ای بر سینما و تئاتر پیش و پس از انقلاب اسلامی به‌جای گذاشته‌اند؟

کافی‌ست از خود بپرسیم، به‌راستی چرا دقایقی از خاطره‌ها و تجربه‌ها هیچ‌ گاه از ضمیرمان پاک نمی‌شوند بلکه همواره ما را تحت‌تأثیر خویش قرار می‌دهند؟

کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگوها و عکس‌ها دست‌آورد کاری پیوسته برای گرد‌هم‌ آوردن تکه‌ پاره‌های تئاتر و سینمای ایران است.

مجید لشکری (majid lashkari)، جوان دانش‌ آموخته‌ی دانشگاه سوره، هنگامی‌که سال ‌1381 کار خود را برای نوشتن پایان‌نامه‌اش آغاز کرد هنوز آربی اُوانسیان را به‌ درستی نمی‌شناخت و نمی‌دانست که برای این شناخت چه هزینه‌ای باید بپردازد. بسیار ساده باید بگویم که او برای این شناخت، کمابیش از دوزخ ناآگاهی روزگار ما گذشته است. و آن‌ چه ‌که به‌‌ همین سادگی در برابر ماست دسترنج کار دیوانه‌ وار اوست. دیوانه‌ وار از این‌ رو که هنوز نمی‌دانیم با کدام انگیزه‌ی نیرو بخش، این همه سال توانست این‌کار را دنبال کند.

تئاتر ایران هنوز در تاریکی راه می‌رود. این گزاره را پیش‌تر شنیده‌ایم، همین‌که این پژوهش دیر‌هنگام به‌دست ما رسیده، نشان از این دارد که شتابی برای بیرون‌آمدن از تاریکی و نادانی در کار نیست.

در بخشی از کتاب تئاتر و سینمای آربی اوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگوها و عکس‌ها می‌خوانیم:

برای اجرا تصویر و فضایی واحد لازم است.
یک کلاف نخ، چند قطعه کاغذ مچاله شده با رنگ‌های خاکی جای سنگ‌های غار و زنجیرهای آویخته شده از بالا را می‌گیرند. این تصویر کامل نیست مرا راضی نمی‌کند.
طرح صحنه‌ی نمایش پیدا نشده.
متن را باید در چند خط و یا حجم خلاصه کرد. موقع طرح خط‌های در هم و برهمی پیدا می‌شوند.
این نمی‌تواند پیچیدگی «مجهول » این نمایش را در خود خلاصه کند؟
غار فضایی است محدود، یک دایره‌ی کامل با تصویرش، این فضای محدود را می‌تواند القا کند.
آدم‌ها باید مثل یک نطفه از ای نجا شروع شوند. ولی فضا باید کاملاً خنثی و ساختگی (سینتتیک) باشد. آلومینیم چنین حالتی را دارد و به فضای متافیزیکی نمایش کمک خواهد کرد.
«به خدای کعبه سوگند که آسوده شدم» باید شروع مسئله باشد.

فهرست مطالب

بخش پنجم: نمونه‌هایی از نوشته‌‌ها و گفتگوهای آربی اُوانسیان
بخش ششم: نمونه‌هایی از نقدها و نظرها
بخش هفتم: پی‌گفتگار آربی اُوانسیان
بخش هشتم: فهرست‌ها
نمایه: اشخاص

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه