مهدی احمدی
 کتاب «مرثیه‌ای برای یک رویا» اثر هوبرت سلبی جونیور با ترجمه مشترک آرش پوردانا و امیررضا احمدی، داستان چهار شخصیت است که هر کدام به تدریج روبه زوال می‌روند؛ چهار انسانی که برای رسیدن به آرزوهای خود عقل و جسم خود را نابود می‌کنند.

کتاب «مرثیه‌ای برای یک رویا» تالیف هوبرت سلبی جونیور است که توسط آرش پوردانا و امیررضا احمدی ترجمه و در ۲۷۸ صفحه توسط نشر «افق پایان» در ۱۳۹۸ خورشیدی روانه بازار شده است.

معرفی کتاب

«مرثیه ای بر یک رویا» نشان دهنده یک مقطع از زندگی ۴ انسان است. این کتاب نشان می دهد که چگونه احساس لذت استفاده از مواد مخدر می تواند انسان ها را برده خود کرده، ارزش ها را از بین ببرد، پیرزنی دوست داشتنی را دیوانه و احساس قدرتمند عشق را هم مغلوب خود کند.

این کتاب در حالتی بسیار تاثیرگذار نشان می دهد که یک قاب عکس ساده، چگونه می تواند هم نمادی باشد از عشق و هم از مواد مخدر، ۲ قطب مخالف هم و اینکه چگونه مواد مخدر به شکلی دردناک، عشق میان ماریون و هری را به آتش می کشاند. داستان نشان دهنده روند تبدیل مواد مخدر از ماده ای لذت بخش به هیولایی کنترل نشدنی است.

این کتاب نشان دهنده برهه ای از زندگی چهار فرد است که برای رسیدن به آرزوهای خود عقل و جسم خود را نابود می‌کنند. داستان کتاب از دیدگاه سوم شخص بیان می‌شود و در طول روایت داستان به‌طور کاملاً منطقی بین چهار شخصیت اصلی تقسیم شده‌است.

این کتاب نشان می دهد که چگونه احساس خوشی کاذب و سیاه استفاده از مواد مخدر و هر چیزی که انسان را به خود وابسته کند، می تواند انسان را به گرداب مصیبت بکشاند و او را بر مرثیه پیکر ارزش های والای انسانی بنشاند. آتش جانسوز و جان‌کاهی که به جان تمام آرزوهای انسان می افتد تا انسان را در بستر سرد و خاموش حسرت دل بغلتاند.

چهار شخصیت داستان کتاب سارا گلد فارب، هری، تایرون و ماریون هستند و خلاصه داستان اینگونه است که سارا گلد فارب، بیوه زنی معتاد به تلویزیون که در کانی آیلند زندگی می‌کند، از شوهر متوفایش پسری به نام هری دارد. هری که گرفتار در دام اعتیاد است، اغلب اوقاتش را با ماریون (یک طراح مد ناکام) و بهترین دوستش تایرون (مواد فروش سیاه‌پوست) می‌گذراند. هری و تایرون به دنبال به دست آوردن پول کلانی از راه فروش مواد مخدر هستند و ماریون هم در حالی که اعتیاد آن‌ها و ناامیدی توأم با آن شدت می‌گیرد با آن ۲ همراه می‌شود.

سارا نیز تمام وقت خود را مقابل تلویزیون می‌گذراند و رؤیای شرکت در مسابقه تلویزیونی محبوبش را در سر می‌پروراند. سارا که باور دارد، حضورش در تلویزیون قطعی است، زیر نظر پزشک بدنامی شروع به رژیم گرفتن می‌کند تا لباس قرمز رنگی که در جوانی‌اش می‌پوشید، دوباره اندازه‌اش شود. او به زودی گرفتار قرص‌هایش می‌شود که در واقع مواد مخدر (مخلوطی از کوکایین و هروئین) هستند. اعتیادش او را از دنیای واقعی دور و توهم‌های هراسناکی را جانشین آن می‌کند. هری و تایرون هر چند در آغاز کارشان موفق به جمع‌آوری پول قابل توجهی می‌شوند اما در نهایت این پول خرج مصرف فزاینده اعتیاد آنها می‌شود و از دست می‌رود. هری که همراه تایرون درصدد قاچاق مواد از شهری دیگر هستند با عفونت بازوی هری (بر اثر تزریق با سرنگ آلوده) به دکتر مراجعه می‌کنند و سرانجام به چنگ پلیس می‌افتند. بازوی هری برای پرهیز از گسترش عفونت قطع می‌شود و ماریون نیز که تنها شده به کارهای خلاف اخلاق روی می‌آورد. سارا هم پس از گذشت مدتی کوتاه دچار فروپاشی عصبی و در آسایشگاه روانی بستری می‌شود.

نویسنده در ژرف ساخت داستان مباحث دیگری از جمله تاثیر رسانه و تلویزیون را در حکومت امپریالیستی و لیبرالیستی مطرح می کند که قشر ناآگاه جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهد تا تفکرات مورد نظر خود را در ذهن مخاطب رسوخ دهد.

معرفی نویسنده

هوبرت سلبی جونیور فیلم‌نامه‌نویس، رمان‌نویس و نویسنده در ۲۳ ژوئیه ۱۹۲۸ میلادی در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. او یکی از رمان نویسان تراز اول آمریکاست که در ۱۹۸۶ میلادی مجموعه داستانی از او بانام «ترانه برف خاموش» به چاپ رسید.

هوبرت سلبی جونیور در ۷۲ سالگی در فیلم مرثیه‌ای برای یک رویا به عنوان نویسنده فعالیت داشته است که توانست با مهارتش، جای خود را میان اهالی سینما تثبیت کند. هوبرت سلبی جونیور با فعالیت در فیلم مرثیه‌ای برای یک رویا تجربه حرفه‌ای موفقی را برای خود رقم زد و همکاری در کنار بازیگران بزرگ و باتجربه‌ای نظیر الن برستین، جارد لتو، جنیفر کانلی و مارلون وینس، سطح کاری او را متحول کرد. سرانجام این نویسنده در ۲۶ آوریل ۲۰۰۴ میلادی در لس آنجلس کالیفرنیا درگذشت.

نکاتی در خصوص کتاب

کتاب مرثیه‌ای برای یک رویا نماد انسان‌هایی است که در جامعه سرمایه‌داری چشم به جهان می‌گشایند و ناخواسته در معرض خوشی‌های کاذب که ابزار هدفمند دولت‌های به اصطلاح لیبرال است، قرار می‌گیرند و به تدریج ناپدید می‌شوند.
نویسنده اعتیاد به مواد مخدر، وابستگی به تلویزیون و دیگر رسانه‌های بی‌مایه را عامل اصلی دور شدن از ارزش‌های انسانی می‌داند و این موضوع را ماهرانه در لابه لای داستان به تصویر می‌کشد.

بر اساس این اثر در سال ۲۰۰۰ میلادی فیلمی به کارگردانی دارن آرنوفسکی و موسیقی بسیار زیبای کلینت منسل ساخته شد که پس از ۲۰ سال هنوز یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینما به شمار می‌رود. این فیلم چهار شخصیت اصلی داستان را جداگانه اما در ارتباط با یکدیگر نشان می‌دهد که اعتیاد آنان را در دنیایی از توهم و درماندگی ناگهانی گرفتار می‌کند و نیز چگونگی تغییر وضعیت جسمی و روانی بر اثر سوءمصرف مواد را به تصویر می‌کشد.