احمد خمینی، چهره‌ای وحدت‌گرا در مسیر تثبیت نظام جمهوری اسلامی

احمد خمینی، چهره‌ای وحدت‌گرا در مسیر تثبیت نظام جمهوری اسلامی

حجت الاسلام سیداحمد خمینی یادگار گرانقدر امام خمینی(ره) است. چهره‌ای وحدت‌گرا و انسانی ممتاز که با الگوپذیری از شخصیت استوار پدربزرگوار خویش در کوران مبارزه علیه ظلم و فساد رژیم پهلوی تا پای جان ایستادگی کرد و با حضور تاثیرگذار خود در جامعه در مسیر تثبیت نظام جمهوری اسلامی از هیچ کوششی فروگذاری نکرد.

او از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی‌اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری علوم اسلامی شد. آیت ‏الله طاهری خرم‏ آبادی از فقهای وارسته و یکی از یاران امام خمینی(ره) در خصوص دوره طلبگی سیداحمد خمینی چنین گزارش می‏ دهد: «بعد از تبعید امام به نجف، آقای حاج‏ سیداحمدآقا ضمن اینکه درس می‏ خواند یعنی واقعاً یک طلبه درس‏خوان بود و من مکرر می ‏دیدم، ایشان مثل یک طلبه عادی در مدرسه فیضیه نشسته است، روی زمین و با همبحثش دارد، مباحثه می‏ کند، مثل یک طلبه عادی که این برای ما از یک‏ طرف شگفت‏ انگیز بود و از طرفی چون فرزند امام بود و می‏ دانستیم توقع از او هم همین است. اینجوری نبود که ایشان برای خودش عنوان آقازادگی بگیرد و حریم برای خودش قائل بشود و در بحث و مباحثه جدا از دیگران باشد و با دیگران تفاوت داشته باشد.»

ایمان و اعتقاد حاج احمد به ولایت فقیه، شاخص و جالب توجه بود. در زمان حیات امام خمینی (ره) خود را در برابر ایشان، خدمتگزاری کوچک می دانست و با عشق و ارادت، انجام وظیفه می کرد. پس از رحلت امام(ره) نیز تمام همت خود را صرف خدمت به انقلاب کرد و در کنار آیت الله خامنه‌ای مقام معظم رهبری و همگام با مسوولان نظام مقدس جمهوری اسلامی در پیشبرد اهداف انقلاب و پاسداری از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی کوشید.

 

 

کودکی و دوران تحصیل سید احمد خمینی

حاج احمد خمینی در ۱۳۲۴ خورشیدی در خانواده‌ای اهل تقوا چشم به جهان گشود. مادرش از کودکی فرزندش چنین یاد می کند: «او پسر خیلی آرام و کم حرفی بود که گاهی من به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج شش ساله نباید بگویم؛ بکن یا نکن، ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم. احمدجان، آرام و سرگرم کار و بازی خود بود. امام(ره) از همان کودکی درباره تربیت و تحصیل او خیلی دقت می کرد.» حاج احمد خمینی دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری کرد. در خلال تحصیل به ورزش به ویژه فوتبال علاقه مند شد. او پس از اخذ دیپلم به تهران آمد و تیم شاهین از وی برای بازی دعوت کرد. سید احمد خمینی هم در آن ایام برای خروج از ایران دعوت آن تیم را پذیرفت که خود در این باره می گوید: «ولی انتخاب نشدم، به حق که انتخاب نشدم، چون سایرین بهتر از من بودند.» پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره و توصیه پدر خویش تحصیلات حوزوی را شروع کرد. حجت الاسلام محتشمی در این‌باره می گوید: «به هر حال حاج احمد آقا سال ۴۵ که از نجف به قم برمی گردد به توصیه حضرت امام وارد سلک روحانیت می شود و به اصطلاح درس طلبگی را با جدیت شروع می کند. البته آن مرحله ای که دیگر به صورت رسمی و جدی وارد شد، بعد از پیامی بود که امام(ره) از نجف به قم دادند که به احمد خبر بدهید و بگویید: من نصیحتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی، مخارج تو را می پردازم، ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی، خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد. البته این در شرایطی بود که حاج احمد آقا دیگر وارد مسلک روحانیت شده و مشغول تحصیل شده بود».

حاج احمد پس از گذشت چند سال دوره سطوح عالی را پشت سر گذاشت. چنانکه خود تصریح کرده است، پس از نخستین سفر به نجف دروس حوزوی را به شکل جدی شروع کرد: «سطح را نزد آقایان ابطحی و صادقی، محمد فاضل و آقای سلطانی خواندم». حاج احمد خمینی در سفرهایی که به نجف داشت در محضر درس امام خمینی(ره) حاضر می شد. از وی نقل شده است که کتاب الکبری فی المنطق را نزد خود امام (ره) خوانده است. پس از چند سال، دوره سطوح را پشت سرگذاشت و درس خارج را شروع کرد. آیت الله مرتضی پسندیده از وی به عنوان فردی که در سیاست وارد و دارای تحصیلات خوب است، یاد می کند.

 

 

آغاز مبارزات سیاسی سیداحمد خمینی

حاج احمد خمینی در تمامی مسیرهای نهضت اسلامی همراه پدر خویش بود. پرورش در چنین خاندانی، خواه ناخواه وی را درگیر مسایل مبارزاتی می کرد. در دوره مبارزات امام خمینی(ره) از مهر ۱۳۴۱ خورشیدی تا تبعید در آبان ۱۳۴۳ خورشیدی با توجه به حضور برادر بزرگ یعنی سید مصطفی خمینی در کنار پدر، نقش سیاسی و مبارزات حاج احمد آقا تحت الشعاع نقش برادر قرار گرفت. پس از تبعید امام(ره) به ترکیه و از آنجا به نجف است که اندک اندک نقش سیاسی و مؤثر ایشان در نهضت خود را نشان می دهد. او در دوره تبعید امام(ره)  در ترکیه موفق به دیدار از وی نشد، پس از انتشار خبر اقامت پدر در نجف به تکاپو افتاد تا به دیدار او شتابد. خود تصریح کرده است که قصد وی از پذیرفتن دعوت تیم شاهین خروج از کشور بوده که انتخاب نشد و بعد از آن بدون گذرنامه به عراق رفت. البته به دلایل امنیتی مقامات ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور) کنترل شدیدی برای طرفداران نهضت امام خمینی(ره) تدارک دیده بودند و این محدودیت ها برای فرزند رهبر نهضت به مراتب شدیدتر بود. حاج احمد آقا پس از بازگشت به ایران چنان که ساواک هم پیش بینی می کرد «برای انجام مأموریت هایی به ایران آمده» بود و اواخر ۱۳۴۵ خورشیدی مجددا به طور مخفیانه از مسیر خرمشهر به نجف رفت. در این سفر او به دست امام خمینی (ره) عمامه بر سر گذاشت و با پوشیدن لباس روحانیت دوره تازه ای در فعالیت های خود را آغاز کرد. این بار هنگام عبور از مرز دستگیر و در ساواک قصر شیرین شناسایی و مراتب به مرکز اعلام شد: «روز جاری احمد مصطفوی همراه عده ای سوقی به ساواک مذکور تحویل و در بازجویی خود را فرزند آیت الله خمینی معرفی می نماید» وی را از قصرشیرین به زندان قزل قلعه تهران منتقل کردند و قرار بازداشت وی به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی صادر شد.

با انتشار خبر دستگیری فرزند امام خمینی(ره)، آیت الله سیدمحسن حکیم در نامه ای به آیت الله میرزا عبدالله تهرانی خواستار اقدام وی در خصوص آزادی ایشان می شود: «باری بنا بود از استخلاص آقایان محبوسین اینجانب را مطلع فرمایید. متأسفانه تا امروز از آزادی آنان خبری نرسیده. نمی دانم سبب تأخیر چیست و شنیده شده است، آقازاده آقای خمینی را نیز زندانی نموده اند. در استخلاص ایشان نیز اهتمام فرموده و از نتیجه مطلعم سازید...»

ساواک که از بازجویی های مکرر نتوانست شواهد و مدارکی دال بر اثبات اتهام به دست آورد، برای بهره برداری بیشتر، خبر دستگیری حاج احمد خمینی از سوی مأموران عراقی را به مطبوعات داد که ناخواسته موجب مطرح شدن نام و یاد امام خمینی (ره) و چهره حاج احمد آقا به عنوان شخصیت سیاسی و مبارز شد. با وجود پیش بینی ساواک مبنی بر احتمال فعالیت های سیاسی، حاج احمد آقا در تهیه، تکثیر و توزیع اعلامیه های امام خمینی (ره) که از نجف صادر می شد یا اعلامیه های دیگر نقش فعالی داشت. با حساسیتی که ساواک به او داشت، میزان هوشمندی و توانایی مخفی کاری وی آشکار می شود. فعالیت های سیاسی وی بسیار مخفی بود و کمتر فردی از جزییات آن اطلاع داشت.

مقام معظم رهبری هم در این ارتباط می گویند: «... بعدها ایشان به نجف رفتند و از نجف برگشتند، دستگیر شدند و پس از آزادی در تهران منزل آقای ثقفی وارد بودند و من هم آن وقت اتفاقاً در تهران بودم. به دیدن ایشان آمدیم و جمعی از دوستان هم در آنجا بودند. پس از آن، ایشان در بعضی از کارها با ما ارتباط پیدا کردند، هم کارهای مربوط به مبارزه مثل اعلامیه هایی که از نجف آمد که ایشان چند مورد (البته معدود) برای من به مشهد فرستادند، اعلامیه را در لای جلد کتاب جاسازی می کرد و کتاب را صحافی می کرد و یک کتاب برای من می فرستاد.»

سومین سفر حاج احمد آقا به نجف در ۱۳۵۲ خورشیدی صورت گرفت. او همراه با همسر خود به قصد زیارت حج با گذرنامه از ایران خارج شد. پس از مدتی اقامت در نجف به حج مشرف شد و در بازگشت از مکه به لبنان نیز سفر کرد و آنجا در منزل امام موسی صدر اقامت گزید و نزد شهید مصطفی چمران به فراگیری آموزش های نظامی پرداخت. پس از بازگشت به ایران در ۲۷ اسفند ۱۳۵۲ خورشیدی، اداره کل سوم ساواک در دستوری به ساواک تهران خواستار بازداشت وی شد. حجت الاسلام محتشمی در همین ارتباط می گوید: «حاج احمد آقا همان طوری که در داخل ایران ارتباط مستقیم با گروه های سیاسی و احزاب و گروه های مسلح ضد رژیم شاه داشت، ارتباطاتی با مبارزین لبنانی هم برقرار کرده بود. ابتدا به صورت مشخص و متمرکز رابطه حاج احمد آقا با آقای موسی صدر رییس مجلس شیعیان لبنان و حرکت امل به فرماندهی دکتر چمران بود. کانال ارتباطی ایشان در لبنان این سه جهت بود که مشخصاً مربوط می شد به آقای موسی صدر، ولی در عین حال با سایر شخصیت ها و گروه های چریکی هم که در ارتباط با سازمان آزادی بخش فلسطین بودند، بی ارتباط نبود.»

در کنار خورشید

در تیر ۱۳۵۶ بار دیگر حاج احمد کوله بار سفر را بست و به همراه همسر و فرزندان رهسپار عراق شد. در این سفر هم چون سفر قبلی به سوریه و لبنان هم رفت. آقای جلال الدین فارسی می نویسد: «آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی چند ماه قبل از شهادتش به قصد انجام حج عمره از عراق خارج شد. ابتدا به دمشق و سپس به بیروت آمد «و این افتخار را به بنده دادند و با سید محمد موسوی بجنوردی و حاج احمد آقا تشریف فرما شدند.»

منابع ساواک در لبنان هم از دیدار فرزندان امام(ره) با  مصطفی چمران گزارشی تهیه کرده اند. در قسمتی از همین گزارش آمده است: «... مصطفی چمران از مبارزات بحق شیعیان و وضع نابسامان کنونی آنها صحبت می کرد و در این مورد اقدامات موسی صدر و سازمان چریکی امل را می ستود. مصطفی چمران، احمد خمینی را به جنوب برده تا از نزدیک وضع جنگ های کنونی و وضع جنگ زده ها را ببیند، احمد خمینی خیلی تحت تأثیر قرار رفته بود...» با به شهادت رسیدن سیدمصطفی خمینی، فصل جدیدی از حیات سیاسی حاج احمد خمینی آغاز شد. در این برهه از زمان امام خمینی(ره) او را وصی خود قرار داد. منابع ساواک هم گزارش دادند، حاج احمد آقا «گویا جانشین مصطفی خمینی شده است.»

 

روزهای آخر زندگی حاج احمد آقا

۲۱ اسفند ۱۳۷۳ خورشیدی خبر بستری شدن یادگار امام(ره)، نخست موجی از نگرانی در جماران و دقایقی بعد در تهران و پس از آن در سرتاسر ایران پدید آورد و ساعاتی بعد با پخش خبر به طور رسمی از صدای جمهوری اسلامی غوغایی در ایران برپا شد. گزارش های بعدی حاکی از آن بود که عارضه قلبی و تنفسی ناگهانی در حالت خواب سبب ایست کامل قلب و تنفس برای لحظاتی شده و همین امر موجب بروز سکته مغزی شده است.  سرانجام یادگار امام(ره) در ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ خورشیدی ندای حق را لبیک گفت و بهار عمرش جاودانه شد.  

 

منابع:

۱. یاد یادگار امام، ص ۱ - ۳۲ و ۱۰۰ - ۱۰۱

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه