ذبیح‌الله صفا و حماسه‌های ملّی

ذبیح‌الله صفا و حماسه‌های ملّی

امیرحسین دولتشاهی
حماسه‌سرایی» در ایران از مهم‌ترین کوشش‌های علمیِ ذبیح‌الله صفا، محقق برجسته زبان و ادبیات فارسی محسوب می‌شود. این کتاب برای هر آن‌که می‌کوشد یا علاقه‌مند است، اطلاعاتِ مفیدی را درباره بسیاری از حماسه‌های ایران زمین به‌دست آورد، بسیار مفید و خواندنی است. حماسه‌سرایی در ایران از جمله کتاب‌هایی به شمار می‌رود که خواننده را ترغیب و تشویق می‌کند تا حسّ کنج کنجکاوی خویش درباره آثارِ مختلفِ یادشده در متن را با مراجعه به اصلِ منظومه‌های حماسی سیراب کند.

یکی از مایه‌های فخر و مباهاتِ ملّت‌ها و سرزمین‌ها، حماسه‌های ملّی آنان است و البته که از میانِ فراوان ملّت‌ها و سرزمین‌های گیتی، تعدادی محدود دارای حماسه‌ ملّی‌اند. حماسه بابِلیِ «گیلگمش» که تلاشِ گیلگمشِ پهلوان برای یافتنِ گیاه بی‌مرگی را بازگو می‌کند، از حماسه‌های بسیار کهنِ بین‌النهرین است. هندوان به حماسه‌های باستانیِ خویش، «مهابهارت» و «رامایانا» می‌بالند و یونانیان به «ایلیاد» و «اُدیسه» هومر، شاعر ملّی سرزمینِ خویش. «اِنِئید» (اِنِه‌اید) اثر ویر ژیل، شاعر بزرگ رومی که از تشکیل ملت روم سخن می‌گوید، حماسه معروف رومی‌ها است و حماسه نیبلونگن (سرود نیبلونگ‌ها) که داستانی است، درباره‌ ازدواج زیگفرید با کریمهیلد و شرح پهلوانی‌های زیگفرید و کشته شدنش و نیز خونخواهی کریمهیلد از قاتلانِ وی، مایه‌ افتخار مردم آلمان است. «شانسون دو رولان» حماسه‌ای است، فرانسوی و «سید» و «بئوولف» و «سرود ایگور» نیز به ترتیب حماسه‌هایی است از اسپانیا، انگلیس و روسیه. حماسه «سوار پلنگینه‌پوش» نیز یک حماسه ملّی گرجی است. پرتغالی‌ها نیز حماسه ملّی «لوزیاد» (لوسیادها) اثر لوئیس دِ کاموئش را دارند که درباره راه‌یابی دریانوردانِ پرتغالی به دریای هند است. «کالِوالا» (به معنی سرزمین کالِوا) نیز حماسه ملّی فنلاند به‌شمار می‌آید.

اما در میان این حماسه‌های ملّیِ ملّت‌های گوناگون، حماسه ملّی ایران، یعنی «شاهنامه» اثر شاهکار حکیم ابوالقاسم فردوسی، بی‌تردید از درخششی خیره‌کننده برخوردار است. نظامِ شاهنامه آن‌چنان قوی و استوار و شگفت‌انگیز است که سبب شده نام حماسه ملّی ایرانیان بر تارک برترین و ممتازترین آثارِ حماسیِ جهان ثبت شود. البته سرزمین ایران را حماسه‌های ملّی، تاریخی و دینی، فراوان است؛ حماسه‌هایی که زیر سایه گیتی‌گسترِ شاهنامه فردوسی قرار گرفته‌اند. اما اگر بخواهیم با این حماسه‌ها به‌طرزی مختصر و مفید آشنا شویم، می‌توان به کتاب‌ها و آثار پژوهشی در حوزه‌ حماسه‌پژوهی در ایران رجوع کرد که یکی از بهترین و عالمانه‌ترین پژوهش‌ها در زمینه حماسه‌های ایرانی، کتابی است با نام «حماسه‌سرایی در ایران»؛ اثر ذبیح‌الله صفا (۱۲۹۰ تا ۱۳۷۸)، ادیبی که امروز، زادروز او است و به همین مناسبت، این گزارش بر آن بوده است تا ضمنِ معرفیِ کوتاهِ کتابِ گران‌سنگِ «حماسه‌سرایی در ایران» با بهره‌گیری از آنچه استاد صفا در این اثر گردآورده، شماری از حماسه‌های ایرانی را به‌ اختصار معرفی نماید.

«حماسه‌سرایی در ایران» چگونه کتابی است؟

ذبیح‌الله صفا از برترین و اثرگذارترین چهره‌های زبان و ادبیات فارسی در روزگار معاصر است. نقش مهم استاد صفا در روندِ آموزش زبان و ادبیات فارسی به‌گونه‌ ای است که از دهه‌های پیش از انقلاب تا امروز، اگر نگوییم همه، باید گفت اغلبِ دانشجویان رشته‌ زبان و ادبیات فارسی، شاگردِ صفا بوده‌اند. دلیل این ادعا نیز این است که مجموعه هشت مجلّدیِ «تاریخ ادبیات در ایران» که صفا آن را تألیف کرده، سال‌های سال است که کتابِ درسی دانشجویان برای واحدهای تاریخ ادبیات فارسی بوده.

اما به جز «تاریخ ادبیات در ایران»، صفا را آثارِ مهمِ دیگری نیز هست که کتابِ «حماسه‌سرایی در ایران» یکی از مهم‌ترینِ آنها محسوب می‌شود. صفا که به همراه  محمد معین از نخستین دانش‌آموختگانِ رشته زبان و ادبیات فارسی در ایران به‌حساب می‌آید در ۱۳۲۱ خورشیدی از رساله دکتری خویش دفاع کرد و آن رساله، همین است که امروز با عنوانِ «حماسه‌سرایی در ایران» کتابی است در دسترس محققان و علاقه‌مندان.

این کتاب برای نخستین بار در دهه بیست خورشیدی، منتشر شده و پس از آن هنگام، همواره تجدید چاپ شده است که آخرین بار در سال ۱۳۹۸ انتشاراتِ امیرکبیر چاپِ یازدهمِ آن را به بازار فرستاد.

«حماسه‌سرایی در ایران» به‌انضمامِ فهرست مآخذ و سخنِ سرآغازِ مؤلف، دارای ۶۹۵ صفحه است. کتاب با یک پیش‌گفتارِ محققانه آغاز می‌شود که در آن، مؤلف درباره مفاهیمِ کلی و نکته‌های اصلیِ مرتبط با حماسه و حماسه‌سرایی توضیح داده است.

توضیح درباره انواع شعر تمثیلی، غنایی و حماسی و نیز تعریفِ حماسه و چرایی دسته‌بندی منظومه‌های حماسی به انواعِ طبیعی و ملّی و منظومه‌های حماسی مصنوع، از بخش‌های این پیش‌گفتار است. از دیگر عنوان‌های مقدمه کتاب، یکی شرحِ ویژگی‌های منظومه‌های حماسی است و دیگر، اشاره به وجود انواعِ منظومه‌های حماسی اساطیری و پهلوانی، تاریخی و دینی است. در همین مقدمه می‌خوانیم که معنای حماسه و شعر حماسی در ادبیات عرب چیست و تفاوتِ آن با حماسه در معنای شناخته‌شدۀ آن را نیز درمی‌یابیم و بر همین اساس، متوجه می‌شویم که چرا منظومه حماسی عربی نداریم.

در همین مقدمه، استاد صفا در تعریف حماسه چنین آورده است: «حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی‌ها و افتخارات و بزرگی‌های قومی یا فردی باشد، به‌نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان شود. موضوعِ سخن در اینجا، امر جلیل و مهمی است که سراسر افراد ملتی در اعصار مختلف در آن دخیل و ذی‌نفع باشند (مانند مشکلات و حوائج مهم ملّی از قبیل مسئله تشکیل ملّیت و تحصیل استقلال و دفاع از دشمنان اصلی و امثال اینها، چنان‌که در شاهنامه و حماسه‌های ملّی جهان ملاحظه می‌شود) و یا مشکلی فلسفی (مانند مسئله‌ خیر و شر در قطعاتی از اوستا و منظومه‌های «بهشت گمشده» و «بهشت مردود» میلتون) که جهانیان همگی آن را ارج و بهایی نهند». [۱]

پس از پیش‌گفتار، متن کتاب به چهار گفتار تقسیم شده است: گفتار نخست، «تکوین و تدوین حماسه ملّی ایران»؛ گفتار دوم، «آثار حماسیِ پیش از اسلام»؛ گفتار سوم، آثار «حماسیِ عهد اسلامی»؛ و گفتار چهارم، «بنیاد داستان‌های ملّی». هر یک از این گفتارها نیز به فصل‌هایی چند تقسیم شده و با ذکر مصداق‌هایی از آثار گوناگون حماسی، خواننده هرچه بهتر می‌تواند با سیر و مصادیقِ حماسه‌سرایی در ایران و نیز منشأ داستان‌ها و شخصیت‌های منظومه‌های حماسی آشنا شود.

در ادامه، چهار منظومه حماسی ملّی که در روزگاران مختلفی از تاریخِ سرزمین ایران پدید آمده است، بر پایه آنچه استاد صفا درباره آنها به آگاهیِ خواننده کتاب رسانده، معرفی می‌شود.

اَیاتکار زَریران: منظومه‌ای از روزگار اشکانیان

کتاب «ایاتکار زَریران» یا «یادگار زریر» در حدود قرن ششم میلادی از روی یک متن قدیمی نگاشته شده است؛ اما در اصل این اثر، یکی از منظومه‌های دوره اشکانی است که در روزگار ساسانیان زوایدی بر آن افزوده شده بوده است. این افزوده‌ها به‌گونه‌ای بوده که نظمِ کتاب را بر هم زده بوده است، تا جایی که تا پیش از سال ۱۹۳۲ همه محققان گمان می‌کردند که این اثر، یک متن منثور است، نه منظوم؛ اما در همین سال اِمیل بِنوِنیست، زبان‌شناس و ایران‌شناس فرانسوی «نخستین بار ثابت کرد که کتاب حماسی «ایاتکار زریران» منظوم است، نه منثور. ... او پس از چندی مطالعه و تحقیق توانست زواید دوره ساسانی را از متن کتاب بیرون کشد و اشعار شش هجاییِ اصل را بیاید. اشعار شش هجاییِ اصل کتاب، متعلق به عهد اشکانی پیش از قرن سوم میلادی است». [۲]

اما «زَریر» که در لغت به معنی «دارنده جوشن زَرّین» است، پسر لهراسب و برادر گشتاسپ بوده و یکی از پهلوانان بزرگِ دینی و ملّی ایران به‌شمار می‌رفته است. [۳]

موضوعِ منظومه حماسی ملّی و دینی (زرتشتی) «ایاتکار زریران» به نبردِ بین ایرانیان و تورانیان بر سرِ آیین زرتشت بازمی‌گردد. با ظهور زرتشت وقتی گشتاسپ (پادشاه ایران) به آیین زرتشتی درمی‌آید و ارجاسپِ تورانی، پادشاه خیونان (ترکان) از این موضوع آگاه می‌شود، با فرستادنِ دو تن از خاصانِ خود به نام‌های «ویدرفشِ جادو» و «نامخواستِ هَزاران» به دربارِ گشتاسپ، از او می‌خواهد که از دین زرتشتی دست بکشد؛ اما با مخالفتِ گشتاسپ، بین دو پادشاه جنگ روی می‌دهد؛ جنگی که در آن، سالاری لشکر ایران را زریر بر عهده دارد. در این جنگ زریر پس از دلاوری‌ها به دست ویدرفش کشته می‌شود؛ اما بَستَوَر، پسر زریر، انتقامِ پدر را می‌گیرد و ویدرفش را می‌کشد و سرانجام به کوشش بستور و پسرعمویش، سپنددات (اسفندیار، پسر گشتاسپ)؛ و نیز «گرامیک کَرت» (پسرِ جاماسپِ وزیر)، سپاهِ ایران، تورانیان را شکست می‌دهد و ارجاسپ تورانی به دیار خویش می‌گریزد. [۴]

بخشی از برگردانِ یادگار زریران:

«سپهبد تَهَم زریر – به کارزار آید – همچون ایزد آذر – که به نیستان افتد – و باد با او یار بود – چون شمشیر فراز آرَد – و آن‌گاه که بازبَرَد – دَه خیون بکُشد – چون به گرسنگی و تشنگی – خونِ خیون بیند – بدان خرسند و سیر شود – [ارجاسپ چون چنان دید، بترسید و بانگ برآورد]:

کیست که شود – با زریر کوشد – و آن سپهبد را کُشَد – تا دختر خود، زرستان، را – به‌زنی بدو دهم...». [۵].

* کتاب «یادگار زریران» به کوشش استادانِ گوناگونی چندین بار منتشر شده است که از جمله آنها، اثری است که با همین عنوان به همت یحیی ماهیار نوابی به چاپ رسیده است.

گرشاسپ‌نامه: مهم‌ترین اثر حماسی ایرانی پس از شاهنامه

یکی از مهم‌ترین منظومه‌های حماسی زبان فارسی، مثنویِ «گرشاسپ‌نامه» است که آن را اسدی طوسی در سال ۴۵۸ هجری قمری سروده. این اثر پس از شاهنامه فردوسی، مهم‌ترین منظومه حماسی در زبان فارسی به شمار می‌رود و شمار ابیات آن در نسخه‌های گوناگون، بین پنج تا بیش از هشت هزار بیت شمارش شده است. [۶]

اسدی طوسی گویا این منظومه را بر اساس کتابی منثور که درباره داستانِ گرشاسپ بوده و به ابوالمؤید بلخی منسوب است، به نظم درآورده. موضوعِ کتاب نیز درباره پهلوانی‌های گرشاسپِ پهلوان، نیای اعلای رستم، است. «اسدی برای شرح داستانِ گرشاسپ از شرحِ سلسله نَسَبِ او و از فرار جمشید پس از آشفتنِ حال وی به سیستان و پناه بردن به خانه کورنگ شاه و عشق با دختر او و تزویج وی آغاز کرده، به زادنِ تور از پشت جمشید رسیده و از آن پس اَخلافِ تور، یعنی شیدسپ شاه و طَوُرگ [یا طُوُرگ] و شَم و اَثرَط را نام برده است که همه شاهان زابلستان بوده‌اند. از اثرط پسری آمد به نام گرشاسپ و از اینجا داستان گرشاسپ پهلوان آغاز شده و سرگذشت او به‌تفصیل آمده و سفرهای وی به توران و افریقیه و هند و جنگ‌ها و هنرنمایی‌هایش در آن نواحی و مفاوضت گرشاسپ با برهمن و خوارق عاداتی که در جزایر اقیانوس هند دیده و کارهای بزرگ و دور از عادتی که بر دست او گذشته، وصف شده است». [۷]

از ویژگی‌های منظومه گرشاسپ‌نامه فراوانی رویدادهای عجیب و غریب و محیرالعقولی است که گرشاسپ با آنها روبه‌رو می‌شود. از نمونه این خوارق عادات می‌توان به جزیره‌ای اشاره کرد که در آن پشه‌هایی بزرگ‌تر از بازِ شکاری و مورچه‌هایی درشت‌تر از گوسفند وجود داشته و بر زمینِ آن جزیره همچون گیاهان، شاخه‌های زَر روییده بوده است. [۸]

البته در این مثنوی، شاعر برخی از ویژگی‌های زیستی و فرهنگی و اجتماعی اقوامِ دیگر و سرزمین‌های ناشناخته و تصورات درباره آنان را نیز در قالب عجایب‌الدنیایی و غرایب‌الموجوداتی توصیف کرده است. نمونه این توصیف‌ها را می‌توان هنگام رسیدنِ گرشاسپ به جزیره‌ای که مردمانش همگی نوکِ بینیشان بریده شده بوده و به داخل آن حلقه انداخته بوده‌اند، دید:

«همه مردمش پاک برنا و پیر /// به دیده چو خون و به چهره چو قیر

سَرِ بینیِ هر یک انداخته /// بسفته درو حلقه‌ها ساخته

دلِ پهلوان [۹] گشت از آن بدگمان /// ز ملّاح پرسید هم درزمان

که این بَد بدیشان چه بدخواه کرد؟ /// کِشان سُفت بینی و کوتاه کرد؟...

بخندید ملّاح و گفت از نخست /// چنین آمد آیین ایشان دُرُست

به فرزند ازین‌گونه مادر کُنَد /// کش آرایش زرّ و زیور کند

همان هفته بُرَّد که جان آیدش /// بسُنبَد به گوهر بیارایدش

ازین گر تو را جای بخشایش است /// به نزدیک ایشان از آرایش است

شنیدم ز دانای فرهنگ‌دوست /// که زی هر کس آیین شهرش نکوست...». [۱۰]

* منظومه گرشاسپ‌نامه را حبیب یغمایی تصحیح کرده و به چاپ رسانده است. این منظومه در سال‌های اخیر نیز به همت محمود امیدسالار و نادر مطلبی کاشانی منتشر شده است.

بهمن‌نامه: روزگارِ پس از رستم

از دیگر منظومه‌های حماسی ادب فارسی، مثنوی «بهمن‌نامه» است. این اثر را حکیم ایرانشاه بن ابی‌الخیر سروده و تاریخ سرایش آن پیش از سال ۵۱۱ هجری قمری بوده است. [۱۱]

بهمن‌نامه دارای ۱۰۴۴۳ بیت است و به قول صفا «اگرچه منسوب و موسوم است به نام بهمن، پسر اسفندیار؛ و داستان‌هایی را در باب وی حاوی است، اما فی‌الحقیقه باید آن را داستان سلسله پهلوانان سیستان شمرد، چه، قسمت اعظمِ آن راجع است به سرگذشت خاندان رستم». [۱۲].

منظومه بهمن‌نامه از دید محتوای داستانی دارای چهار بخش است: بخش نخست، بیانِ سرگذشت به تخت نشستنِ بهمن و ازدواجِ او با کتایون (دخترِ پادشاه کشمیر) و توطئه کتایون و غلامش در حق بهمن است. بخش دوم، به حمله بهمن به سیستان برای گرفتن انتقامِ خونِ پدرش از خاندان رستم اختصاص دارد. در این قسمت زال و فرامرز (پسر رستم) و زربانو و بانوگُشَسپ (دختران رستم) موفق می‌شوند سه بار بهمن را که به سیستان حمله کرده بود، شکست دهند، اما سرانجام بهمن بر آنان غلبه می‌کند و زال را اسیر می‌کند و در قفس می‌اندازد و فرامرز را هم می‌کشد و دختران رستم و دیگر افراد خاندان هم می‌گریزند. در بخش سوم، بهمن به تعقیب دختران رستم می‌پردازد و آنان را اسیر می‌کند. در این بخش روایت می‌شود که بهمن، آذربُرزین (پسر فرامرز) و فرهاد و تخواره (پسرانِ زواره، برادر رستم) را هم اسیر می‌کند و قصد می‌کند تا دخمه گور سام را بشکافد، اما پشیمان می‌شود و اسیران، به جز آذربرزین را بازپس می‌فرستد. در بخش چهارم و پایانی نیز «بیشتر از آذربرزین، پسر فرامرز، سخن رفته است. آذربرزین را (که بهمن به حیله و اغفال دستگیر کرده بود) یکی از پهلوانان [یا راهزنان] زمان، به نام رستم تور گیلی آزاد کرد و او پس از آزادی با بهمن جنگ‌ها کرد و سرانجام قرار بر صلح نهاده شد و آذربُرزین، جهان‌پهلوانِ بهمن گشت. آخر کار بهمن سلطنت را به دخترِ خود، همای، واگذاشت و خود در شکارگاه طعمۀ اژدها شد». [۱۳]

* منظومه بهمن‌نامه به تصحیح جلال متینی به چاپ رسیده است.

بانوگُشَسپ‌نامه: روایت زندگیِ دختر رستم

در میانِ بسیاری از منظومه‌های حماسیِ زبان فارسی که قهرمانانِ آنها همه، مردان هستند، منظومه‌ای در دست است که قهرمان و شخصیتِ اصلی‌اش یک بانو است؛ البته بانویی که بخشی مهم از پهلوانی و نامداری‌اش را مدیون یک مرد است، مردی پهلوان و پهلوانی مرد به نام رستمِ دستان. این منظومه درباره یکی از دختران رستم به نام بانوگُشَپ است که خود، یلی بوده کم‌نظیر و دلاور. نامِ «بانوگُشَسپ» یا «بانوگُشَسب» از «سه جزء بانو، گُشن و اسب تشکیل شده است و به معنی بانوی دارنده اسبِ نَر است». [۱۴] بانوگشسپ‌نامه دارای ۱۰۳۲ بیت است. سراینده این منظومه ناشناس مانده و تاریخ سرایشِ آن به قرن پنجم یا ششم هجری بازمی‌گردد.

آن‌چنان که استاد صفا درباره این منظومه توضیح داده است، «بنابر روایات ایرانی، بانوگشسپ یکی از دختران رستم است که در پهلوانی و چالاکی میان مردان نیز همانند او کم بود و خواستارانِ بزرگ مانند فغفور و قیصر و خاقان چین و بزرگان و خویشان کاووس شاه و بسی از دلیران و بزرگان ایران به خواستاریِ وی نزد رستم رفتند و کس فرستادند اما رستم از میان همه آنان، «گیو»، پسر گودرز کشوادگان را برگزید و دختر خود را بدو داد». [۱۵] اما با وجود خواستگارانِ بسیارِ بانوگشسپ، رستم به‌آسانی دختر خویش را به گیو نمی‌دهد. جهان‌پهلوان برای آنکه شایسته‌ترین فرد را به همسریِ دخترِ دلاور خویش برگزیند، آزمونی جالب برای خواستگاران تدارک می‌بیند. بنابر آنچه در «بانوگشسپ‌نامه» آمده، آزمایشِ رستم بدین صورت بوده است که «خواستگارانِ گشسپ بانو بر فرش بزرگی می‌ایستند، سپس رستم گوشه فرش را می‌گیرد و می‌کشد و از همه مردان، تنها گیو است که سرنگون نمی‌شود». [۱۶]

با وجود اینکه گیو به دامادی پذیرفته می‌شود، اما بانوگشسپ در آغاز ازدواج، دست و پای شوی گردن‌فراز خویش را می‌بندد و به گوشه‌ای می‌افگندش، تا اینکه رستم وساطت می‌کند و ماجرا ختم به خیر می‌شود. [۱۷] بیژن که در شاهنامه یکی از دلاورانِ ایران است، ثمره ازدواج گیو و بانوگشسپ است.

بخش‌های دیگر این منظومه به شرح نبردها و جنگاوری‌های بانوگشسپ اختصاص دارد. در قسمتی از این داستان، رستم به‌طرزی ناشناس «به نبرد با بانوگشسب و فرامرز می‌رود و درحالی‌که بانوگشسب رستم را زخم می‌زند، پدر و دختر یکدیگر را بازمی‌شناسند». [۱۸]

* منظومه بانوگشسپ‌نامه به کوشش روح‌انگیز کراچی منتشر شده است.

این چهار منظومه حماسی، قطره‌ای است از دریای ادبِ حماسی ایران زمین که با توجه به بضاعت و مجالِ این سیاهه، نمونه‌وار به خوانندگان ارجمند معرفی شد. امید است که علاقه‌مندان به فرهنگ و ادبِ شیرین فارسی خود را از خوانِ پُرنعمتِ آثارِ لذت‌بخش ادبیات فارسی، به‌ویژه منظومه‌های حماسیِ برجای مانده، بهره‌مند و کامیاب سازند.

ارجاع‌ها:

۱. «حماسه‌سرایی در ایران»؛ ذبیح‌الله صفا؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۹؛ ص ۳ و ۴.

۲. همان. ص ۱۲۱ و ۱۲۲.

۳. رک: مقاله «زریر» از مجموعه مقالات «فردوسی و شاهنامه‌سرایی»؛ جلال خالقی مطلق؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۶۳۰.

۴. رک: «حماسه‌سرایی در ایران»؛ ذبیح‌الله صفا؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۹؛ ص ۱۲۳ و ۱۲۴.

۵. همان. ص ۱۲۷.

۶. رک: مقاله «گرشاسپ‌نامه» از مجموعه مقالات «فردوسی و شاهنامه‌سرایی»؛ محمود امیدسالار؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۹۶۹.

۷. «حماسه‌سرایی در ایران»؛ ذبیح‌الله صفا؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۹؛ ص ۲۸۴.

۸. رک: «گرشاسپ‌نامه»؛ ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی؛ تصحیح حبیب یغمایی؛ تهران: طهوری؛ ۱۳۵۴؛ ص ۱۷۰.

۹. منظور گرشاسپ است.

۱۰. همان. ص ۱۷۱.

۱۱. رک: مقاله «بهمن‌نامه» از مجموعه مقالات «فردوسی و شاهنامه‌سرایی»؛ فریبا شکوهی؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۹۸۵.

۱۲. «حماسه‌سرایی در ایران»؛ ذبیح‌الله صفا؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۹؛ ص ۲۹۲.

۱۳. همان. ص ۲۹۳.

۱۴. رک: مقاله «بانوگشسب‌نامه» از مجموعه مقالات «فردوسی و شاهنامه‌سرایی»؛ فریبا شکوهی؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۱۰۲۵.

۱۵. «حماسه‌سرایی در ایران»؛ ذبیح‌الله صفا؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۹؛ ص ۳۰۰.

۱۶. مقاله «گیو» از مجموعه مقالات «فردوسی و شاهنامه‌سرایی»؛ جلال خالقی مطلق؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۴۷۰.

۱۷. رک: مقاله «بانوگشسب‌نامه» از مجموعه مقالات «فردوسی و شاهنامه‌سرایی»؛ فریبا شکوهی؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۱۰۲۷.

۱۸. همان. ص ۱۰۲۶.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه