قائم مقام فراهانی؛ بانی طرحی نو در بساط کهنه قاجاری

قائم مقام فراهانی؛ بانی طرحی نو در بساط کهنه قاجاری

میرزا ابوالقاسم فراهانی صدراعظم قاجار و یکی از شخصیت‌های صاحب اندیشه برای اداره امور حکمرانی و فردی اصلاح‌طلب محسوب می‌شد که به دنبال طرحی نو در تحولات ایران عصر قاجار بود. این ادیب دانا و سخنور چیره‌دست، امور سیاسی را تا جایی که امکان داشت به خوبی اداره می‌کرد اما در نهایت مقهور استبداد پادشاهی و دسیسه‌های آشکار و پنهان درباریان شد.

دوره قاجار را باید دوره گذر از مسیر سنتی به طرف دوره اصلاحات اداری و تغییرات اساسی در سیاست کشور دانست؛ دوره ای که وجود رقابت های سیاسی کشورهای بزرگ مانند روسیه و انگلیس از یک طرف و تغییرات مرزی و از دست دادن نواحی مختلف مملکت از طرفی دیگر باعث ایجاد تغییر سیاسی در داخل شده بود.

بنابراین در چنین دوره پر فراز و نشیبی مصائب و مشکلات زیادی دامن گیر مردم می شد اما در این میان افرادی بودند که یکه و تنها در برابر سیل بدخواهان داخلی و خارجی چه آنان که دانسته وچه آنان که ندانسته آب به آسیاب دشمن می ریختند، ایستادگی کرده و برای خوشی چند روزه دنیا و چند صباحی حکومت و سروری بر مردم، آرمان ها و ارزش های خود را به فراموشی نسپردند و در راستای اعتلای کشور از جان خویش گذشته و فداکاری ها کردند که یکی از این شخصیت ها میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود.

تولد و خانواده

میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی فرزند عیسی بزرگ در ۱۱۵۸ خورشیدی درست در سالی که کریم خان زند درگذشت در هزاوه فراهان اراک تولد یافت. او تحصیلات خود را در خانواده‌ای که مظهر علم، ادب، اخلاق و سیاست بود، آغاز کرد. از این خانواده همین بس که وقتی محمدحسین فراهانی با آغامحمدخان همکاری نکرد، شاه کتابخانه بی‌نظیر و نفیس او را تصاحب کرد و بعد از درگذشت آغامحمدخان انگلیسی‌ها کتابخانه او را به مبلغ سرسام‌آوری از دلالان وطن‌فروش خریداری کرده و به لندن فرستادند.

به هرترتیب پدرش سیدالوزراء میرزا عیسی فراهانی، مشهور به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاوه فراهان از توابع اراک بود. وی زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداول زمان را آموخت تا اینکه بعد از درگذشت پدرش که وزیر آذربایجان بود به امر فتحعلی‌شاه، جانشین پدرش شد.

قائم مقام در کش و قوس سیاست

قائم مقام بعد از مدتی کار در تهران به تبریز رفت. چند صباحی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی مشغول شد و در سفرهای جنگی با او همراه شد. بعد پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت و در بسیاری از جنگ‌های ایران و روس شرکت داشت تا اینکه به وزارت ولیعهد رسید.

وی با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تلاش مخالفانش به اتهام دوستی با روس‌ها از کار برکنار شد تا اینکه پس از سه سال دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد اما به دلیل اینکه دیدگاهش در جنگ های ایران و روس مبنی بر توقف جنگ بود، دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد تا اینکه در اوایل جنگ دوم روس و ایران، مشاور عباس میرزا شد و با دختر نهم فتحعلی شاه بنام گوهرملک خانم معروف به شاه بی‌بی خواهر اعیانی نایب‌السلطنه ازدواج کرد.

قائم مقام در صلح و عقد معاهده با روس که در پایان جنگ های ایران و روس اتفاق افتاد، تلاش فراوانی کرد و ضمن معاهده، حمایت تزار را نسبت به خانواده عباس میرزا جلب و پادشاهی او را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر تثبیت کرد.

با درگذشت عباس میرزا در خراسان، قائم مقام به عنوان وزارت محمدمیرزا ولیعهد جدید انتخاب شد و با درگذشت فتحعلی شاه در اصفهان، قائم مقام وسایل جلوس محمد میرزا را فراهم کرد. در تبریز، خطبه‌ای به نام او خوانده شد و شاه اندک زمانی بعد به همراهی قائم مقام به طرف تهران حرکت و دوباره مراسم تاج‌گذاری برگزار کرد و قائم مقام در منصب صدراعظم مشغول مملکتداری شد اما این دوران طولی نکشید و وزیر اسیر حسد حاسدان شد.

اندیشه‌های قائم مقام

قائم مقام‌ها برخاسته از مکتب دیوان سالاری سنتی و اصیل ایرانی است و پدرش از شخصیت‌های تاثیرگذار عصر زندیه و نیز اوان سلطنت قاجارها در ایران بود. به همین دلیل هم میرزا ابوالقاسم با چنین پیشینه ای به عنوان یکی از اصلی‌ترین نماینده‌های گفتاری شناخته می شود که راه اصلی در تحول در ساختار سیاسی را در اصلاح ارتباط میان ارکان قدرت و در این ارکان، صدراعظم با شاه می‌دانست و چنانچه اعتمادالدوله می‌نویسد: قائم مقام خیلی میل داشت که در عالم وزارت خود نوعی مختار باشد که سلطان بی‌رضای او به کسی کاری ندهد و عطایی نبخشد. بنابراین او نخستین فردی بود که کوشش می‌کرد، دگرگونی های بنیادین در سلطنت ایجاد کند و آن کاستن از قدرت شاه و نیز مقابله با بیگانگان و ردّ هر گونه پیشکش و هدیه خارجی بود زیرا به شدت از طمع و زیاده خواهی های روس و انگلیس، پشت پرده این هدایا، آگاه بود. ژاک موریه منشی سفارت انگلیس از ردّ هدایای سفیر انگلیس از طرف قائم مقام اظهار شگفتی کرده و می‌نویسد: در کشوری که غالب رجال آن رشوه گیر هستند عمل این مرد خیلی حیرت انگیز و تعجب آور بود. همچنین سِر جان کمبل در گزارشی به حکومت انگلیس به صراحت اعتراف می‌کند: یک نفر در ایران هست که با پول نمی‌توان او را خرید و آن قائم‌مقام است.

او به فراست و تجربه خود دانسته بود که مطلق بودن قدرت سیاسی، آفت اصلی نظام سیاسی‌ ایران است که باید دگرگون می‌شد. به همین دلیل هم مهم‌ترین بحث در بینش سیاسی او، قلمرو قدرت سیاسی و حوزه مصالح عمومی است و وی این ضابطه اساسی را به هر مناسبتی وارد می‌کند و آن را راهنمای عمل دیوان می‌داند. به اعتقاد سیدجواد طباطبایی، حوزه مصالح عمومی، اساسا بحثی غایب در نظر و عمل اهل سیاست در ایران بود و می‌توان گفت، گفتار منسجمی پیرامون آن میان اهل نظر و عمل وجود نداشت.

قائم مقام در کنار عباس میرزا پایه‌گذار نگاهی نو به ایران و ایرانی بود. وی از یک طرف با حمله به ساختار کهنه و فرسوده نظامی و اندیشه حکومت‌داری، پرسش های مهمی در اذهان ایرانیان علی الخصوص عباس میرزا ایجاد کرد و از طرفی دیگر به روش ها و اندیشه‌های بیگانه به خصوص روس و انگلیس در بازسازی و نوسازی ایران هیچ گونه اعتمادی نداشت و تکیه کردن به روس و انگلیس را مایه سرکوب اعتماد به نفس حکام ایران و ذلت و زبونی مردم ایران می دانست. جیمز فریزر در این باره می‌نویسد: دفاع او (قائم مقام) از منافع و حقوق مردم ایران سیمای مرد وطن پرستی را نشان می‌دهد که در برابر زد و بندهای سیاسی همسایگان، سخت ایستادگی و مبارزه می‌کرد.

قائم مقام شاید نخستین فردی بود که در آن روزگار به خوبی دریافته بود که کشتی به گل نشسته ایران تنها به دست ایرانی رشد یافته و آگاه و مستقل و در سایه داشته‌های بومی قابل حرکت است. در همین راستا، او کوشید از پیامدهای عهدنامه ترکمانچای در ایران بکاهد و حتی در تلاش بود که ایالات از دست رفته ایران را به ایران بازگرداند. وی در پاسخ مامور انگلیسی که در پی تاسیس کنسولگری بود، استدلال کرد که «کنسولخانه برای ایران زهر است» و چون وزیر مختار گفت؛ چون روس ها دایر کرده‌اند، ‌کنسولگری، حکم پاد زهر را دارد، قائم مقام در جواب می‌گوید: ایران آن قدر زهر خورده است که دیگر رمقی برای او نمانده است.

به هر ترتیب دوره کوتاه صدارت قائم مقام اگر چه فرصت چندانی برای اصلاحات عمیق به وی نداد اما سرمشقی که وی ارایه داد، سلسله جنبان رجال آگاه بعد از وی به خصوص امیرکبیر شد.

سرانجام تلخ صدراعظم در باغ نگارستان

دوران صدارت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی در عهد سلطنت محمد شاه قاجار چند ماه بیشتر دوام نیافت و چنانکه لسان‌الملک سپهر در جلد دوم ناسخ‌التواریخ می نویسد: مع القصه بعد از بازداشت قائم‌مقام در بالاخانه دلگشا (باغ نگارستان) شاهنشاه غازی فرمودند نخستین قلم و قرطاس را از دست او بگیرید و اگر خواهد شرحی به من نگار کند، مگذارید که سحری در قلم جادویی و در بنان و بیان اوست که اگر خط او را ببینم، فریفته می‌شوم و او را رها کنم. پس برحسب فرمان شاه، عوانان دژخیم ادات نگارش از او گرفتند و سرانجام با اجرای فرمان محمدشاه، اسماعیل‌خان قراچه‌داغی رییس فراشان خلوت در حوضخانه باغ نگارستان به او قهوه قجر دادند و چون دیر مؤثر افتاد، سه تن از عوانان بر سرش ریختند و با دستمالی خفه‌اش کردند. جسدش را شبانه بر استری پیچیده در بعقه شاه عبدالعظیم و در ۳۰ صفر ۱۲۵۱ قمری برابر با ۱۲۱۴خورشیدی بدون غسل و کفن به خاک سپردند.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه