حسن تقی‌زاده؛ سیاست‌مداری تجددخواه و مشروطه‌طلب

حسن تقی‌زاده؛ سیاست‌مداری تجددخواه و مشروطه‌طلب

حسن تقی‌زاده از رجال سیاسی و یکی از شخصیت‌های علمی و فرهنگی با بیش از ۶ دهه فعالیت در تاریخ ایران بود که به خاطر اندیشه‌هایش، مخالفان و موافقان زیادی داشت، بسیاری او را با افکار تجددطلبانه و غربگرایانه می‌شناسند.

حسن تقی‌زاده با عمر طولانی خود به ‌طور فعّال در سال‌های آغاز نهضت مشروطه تا قیام خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی می زیسته و در جریان حوادث این سال‌ها بود که مسوولیت‌های بزرگی در دوران مشروطه و پهلوی اول و دوم بر عهده گرفت. این چهره برجسته سیاسی در پنجم مهر ۱۲۵۶ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود، خانواده وی پس از جنگ های روسیه با ایران از قفقاز به تبریز آمدند. پدرش روحانی بود و تقی زاده هم به تبعیت از پدر لباس روحانیت به تَن کرد. او دروس حوزوی را ابتدا در تبریز و سپس به مدت ۱۷ سال در نجف از محضر بزرگانی چون شیخ مرتضی انصاری فراگرفت و سپس به تبریز آمد و در آن‌ جا به تدریس و امامت جماعت و رسیدگی به امور مردم پرداخت.

 

 

تقی زاده در نوجوانی به طرف ریاضیات قدیم، حساب و هندسه کشیده شد و پس از آن برخی از کتاب های علم کلام و فلسفه را نیز خواند، پس از آن وی به خواندن کتاب های طب قدیم مشغول شد و پس از آن شروع به فراگیری طب جدید کرد که به خاطر همین مساله به یادگیری زبان فرانسه پرداخت. وی فرانسه را به همراه دوست خود محمدعلی‌خان تربیت، نزد میرزا نصرالله‌خان سیف الاطباء به مدت ۶ سال فرا گرفت، بنابراین وی از همان ابتدا به آموختن دانش های نوین توجه نشان داد و با جوانان روشنفکران تبریز از جمله محمد علی تربیت،  میرزا یوسف اعتصام الملک و سید حسین عدالت نشست و برخاست داشت و البته باید گفت تقی زاده علوم غیرحوزوی خود را دور از چشم پدر خود می‌خواند که بنابر قول وی اگر وی مطلع می‌شد به شدت منع می‌کرد.

 

فعالیت های تقی زاده در دوران مشروطیت

 این فعال سیاسی از ۲۰ سالگی شروع به فعالیت های فرهنگی کرد و با مطالعه آثار عبدالرحیم طالبوف، میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله و روزنامه‌های تجددخواه فارسی خارج از کشور و کتاب‌ها و مجلات جدید عربی و ترکی که در مصر و عثمانی منتشر می‌شد با اندیشه‌های سیاسی، ضد استبدادی و آزادی‌خواهی اروپایی ها آشنا شد و تمایل به آن پیدا کرد. پس از آن به یادگیری زبان انگلیسی نیز پرداخت.  وی انگلیسی را از مدرسه‌ای آمریکایی در تبریز فراگرفت.

همچنین این شخصیت علمی تدریس را از مدرسه دارالفنون مظفری تبریز که شعبه دارالفنون تهران بود، آغاز کرد و پس از آن به کمک چند تن از دوستان تبریزی خود از جمله یوسف‌خان آشتیانی اعتصام‌الملک، محمدعلی تربیت و حسین عدالت مدرسه تربیت را دایر کرد که دومین مدرسه در تبریز بود که با اصول جدید و غیر مکتب‌خانه‌ای اداره و تدریس می‌شد. در این مدرسه اندیشه‌های غربی ترویج می‌شد و دانش‌آموزان فرهنگ غربی را یاد می‌گرفتند اما مخالفت روحانیون و مردم مذهبی مانع ادامه کار ایندمدرسه شد. سپس شروع به ترجمه کتاب عجایب آسمانی از زبان فرانسه به فارسی شد که از جمله تالیفات وی به حساب می‌آید. پس از آن به کمک چند تن از دوستان تبریزی خود از جمله سید محمد شبستری، اعتصام‌الملک، محمدعلی تربیت و حسین عدالت کتابخانه تربیت را نیز تاسیس کرد. این کتابخانه در جریان انقلاب مشروطیت سوزانده شد.

 

 

 تقی زاده بعد از اینکه مدتی در مدرسه دارالفنون مظفری به تدریس درس فیزیک پرداخت به قفقاز، عثمانی و مصر سفر کرد و بعد از بازگشت به نمایندگی مردم تبریز در نخستین دورۀ مجلس شورای ملی رسید. وی در سه دوره نخست نماینده مردم تبریز در مجلس ملی بود در دوره اول مجلس، انتخابات به صورت صنفی انجام می‌پذیرفت و هر صنفی برای خود نماینده‌ای انتخاب کرده و به مجلس می‌فرستاد؛ بر همین اساس سیدحسن تقی‌زاده نیز به عنوان نماینده از طرف تجار تبریز برگزیده شد و از طرف مردم آن‌جا به مجلس راه پیدا کرد. باید گفت یکی از اصلی‌ترین علل رای آوردن وی در تبریز، پدر وی بود که بنا به گفته خودش، ۲۴ سال مرجعیت درجه اول در تبریز را داشت و دارای محراب و مسجد بود که حتی مظفرالدین شاه که در آن زمان ولیعهد قاجار بود، سال‌ها طالب دیدار و ارتباط با وی بود از دیگر علل  استقبال مردم از وی،  کارهای فرهنگی وی در تبریز بود. هم‌چنین وی از آزادی‌خواهان به حساب می‌آمد و در مقالاتی که در مجلات مختلف چاپ کرده بود، مخالف استبداد بود و مردم وی را از مخالفان استبداد به حساب می‌آوردند.

اما آن‌چه که بیش از همه تقی‌زاده را در مجلس معروف کرد، خطابه‌هایی است که وی در مجلس ایراد کرد و تحسین بسیاری را برانگیخت: «مجلس ما خیلی ناقص است و بدتر آن که در راه ترقی و تکمیل هم نیست؛ چه اگر دول و ملل عالم و ترقی و تنزل آنان را مقیاس قرار داده و تقسیماتی با درجات اعلی و دکات اسفل ثبت کنیم، چون از صفر بالا رویم پله پله از درجات ترقی ملل صعود کنیم، می‌رسیم به دول منظمه قانونی چون روس و عثمانی و چون از آن بالا رویم به دول مشروطه اتریش، آلمان و انگلیس و از آن بالاتر به دولت فرانسه،  سوییس و امریکا می‌رسیم که رفته رفته نواقص کمتر می‌شود و اغلب اصلاح شده و در آن درجات اعلی باز می‌بینیم که نسبت به خودشان نواقصی دارند که پارلمنت‌های ایشان مشغول اصلاح آن هستند. ولی چون در عالم وهم از آن‌ها نیز بگذریم و دولتی فرض کنیم که نواقص هم در آن رفع شده باشد، بالجمله به حد کمال نوع بشری رسیده باشند؛ چون این دولت را معکوس کنیم، دولت و ملت ما خواهند شد؛ همان‌طور که از قلب مناره چاه پدید آید. چون این نقائص فوق‌العاده خود را دیدیم باید از راه ملت‌پرستی به رفع آن‌ها بکوشیم و به اصلاح آن‌ها همت بگماریم.

 

 

تقی زاده سپس سه دوره بعد از ناحیه تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد. در این دوره وی برای انقلاب مشروطیت تلاش بسیاری انجام داد و پنج سال قبل از این انقلاب کوشش های خود را با عضویت و فعالیت در حلقه ای از روشنفکران تبریزی آغاز کرد. این فعال سیاسی در جریان درگیری محمدعلی شاه قاجار با مشروطه‌طلبان، یکی از اشخاصی بود که به شدت با محمدعلی شاه قاجار مبارزه می‌کرد و از وی انتقاد می‌کرد اما تقی زاده با کودتای محمدعلی شاه، ناگزیر شد، نخست به سفارت انگلیسرو سپس به تبعید اروپا برود و درآن جا با نوشتن مقاله و سخنرانی به مبارزه با استبداد صغیر بپردازد اما قتل سید عبدالله بهبهانی یکی از رهبران مذهبی جنبش مشروطه خواهی، باعث شد که اتهام دست داشتن در این قتل، گریبان گیر تقی زاده شود، بنابراین وی مجبور شد که به اروپا و سپس آمریکا برود. در همین زمان بود که جنگ جهانی اول آغاز شد.

 

تقی زاده و مدیریت مجله کاوه در برلین

همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، تقی زاده در آلمان بود، وی در آنجا با گردآوری ایرانیان مخالف با روس و انگلیس، جمعیت وطن پرستان ایرانی معروف به کمیته ملیون را تشکیل داد. ارگان مطبوعاتی این جمعیت، مجلۀ کاوه بود که افزون بر تبلیغ به سود آلمان، مقاله های ارزنده ای هم در برداشت.

در حقیقت همزمان با شروع جنگ جهانی اول، آلمان به این سیاست متمایل شد که از نفوذ روس ها و انگلیسی ها در ایران بکاهد. به همین سبب برای برقراری ارتباط با برخی از سیاسیون و روشنفکران ایران از جمله از سید حسن تقی زاده  برآمد و از او دعوت کرد تا به آلمان بیاید. تقی زاده هم که تا این زمان از افراد طرفدار انگلیس شناخته می شد در این زمان تغییر موضع داد و به برلین رفت. در آن جا مجله کاوه را راه اندازی کرد. بودجه مجله کاوه را دولت آلمان پرداخت می‌کرد.

 

 

کاوه، نشریه سیاسی، ادبی و اجتماعی بود که تقی زاده مدیریت آن را بر عهده داشت. مجله کاوه در ۲ دوره با خط مشی متفاوت در برلین انتشار یافت و نخستین شماره دوره قدیم ۱۸ ربیع‌الاول ۱۳۳۴ قمری و آخرین شماره ۱۵ ذیقعده ۱۳۳۷ قمری انتشار یافت. از کاوه در این دوره مجموعاً در چهار سال ۳۵ شماره منتشر شده و ترتیب انتشار ۲ هفته یکبار بوده است. پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، تقی‌زاده خط مشی کاوه را تغییر داد و آن را به صورت ادبی و تاریخی درآورد و تنها در سر مقاله‌های آن مسایل و موضوعات سیاسی و اجتماعی را مطرح می‌کرد. در این سرمقاله‌ها، تقی‌زاده به صراحت از عقاید سیاسی خود دفاع می‌کرد. دوره جدید این مجله پس از پایان جنگ جهانی اول با انتشار شماره ۳۶ در جمادی‌الاول ۱۳۳۸ قمری آغاز شد و آخرین شماره آن در یکم ربیع‌الثانی ۱۳۴۰ قمری انتشار یافت.  محمد قزوینی، محمدعلی جمال‌زاده (با نام مستعار شاهرخ)، حسین کاظم‌زاده‌ایرانشهر، رضا تربیت، اسماعیل امیرخیزی و ابوالحسن حکیمی از جمله نویسندگان نشریه کاوه بودند.

 تقی‌زاده در سرمقاله شماره اول دوره دوم کاوه چنین نوشت: «قصد مجله کاوه بیشتر از هر چیز ترویج تمدن اروپایی است در ایران، جهاد بر ضد تعصب، خدمت به حفظ ملیت و وحدت ملی ایران، مجاهدت در پاکیزگی و حفظ زبان و ادبیات فارسی... امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطن‌دوستان ایران با تمام قوا باید در راه آن بکوشند سه چیز است که هر چه درباره شدت لزوم آن‌ها مبالغه شود، کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب، عادات، رسوم، ترتیب،  علوم، صنایع،  زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا (جز از زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بی‌معنی که از معنی غلط وطن‌پرستی ناشی می‌شود و آن را وطن‌پرستی کاذب توان خواند. دوم اهتمام بلیغ در حفظ زبان،  ادبیات فارسی، ترقی،  توسعه و تعمیم آن، سوم نشر علوم فرنگ و اقبال عمومی به تأسیس مدارس... این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت به ایران و همچنین برای آنان که به واسطه تجارت علمی و سیاسی زیاد با نویسنده هم‌عقیده‌اند که ایران باید ظاهراً، باطناً، جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس.

 

  حسن تقی زاده و همسرش (بهار۱۳۴۸)

تقی زاده و مخالفت با تغییر سلطنت

چون تقی زاده به ایران بازگشت به کارهای پژوهشی ادامه داد و نمایندگی مجلس را نیز بر عهده گرفت، وی در مجلس پنجم از مخالفان تغییر سلطنت بود و به تصویب لایحه تغییر سلطنت واکنش نشان داد و در اعتراض به آن، مجلس را ترک کرد، وی معتقد بود: این کار به این تعجیل و با این فوری هیچ نشود، وی معتقد بود که این اقدام باید به یک کمیسیون ارجاع داده می شد، چون ممکن است، راه حل بهتر و قانونی‌تری پیدا شود که هیچ خدشه وسوسه در کار نباشد. ولی از قراری که می‌شنوم، این مقبول نخواهد شد، مطابق قوانین اساسی مملکت نیست و مطابق صلاح مملکت هم نیست. بیشتر از این حرف زدن هم صلاح نیست. همه می‌دانند آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.

همچنین تقی‌زاده در جلسه تاریخی ۹ آبان ۱۳۰۴خورشیدی به عنوان نخستین مخالف سخن گفت و صریحاً اعلام داشت که «.... در مقابل خدا و ملت و مملکت و تاریخ خودمان و در مقابل نسل های آتیه این ملت می‌گویم که به عقیده بنده این ترتیب و این وضع مطابق ترتیب قانون اساسی نیست و صلاح این مملکت هم نیست.

 

 

اگرچه بعدها تقی زاده در مقالاتی با عنوان «یک مشت تصورات بی ادعا» به ستایش از تمرکزگرایی رضاخان پرداخت و بعدها در دوران حکومت پهلوی مناصب مختلف دولتی از جمله والی خراسان، وزیر مختار ایران در انگلیس، وزیر راه و وزیر مالیه را برعهده گرفت. هنگامی که وی منصب وزارت مالیه را برعهده داشت، قرارداد نفتی ایران وانگلیس موسوم به «دارسی» را تمدید کرد و همین امر موجی از نفرت را علیه او به وجود آورد. سپس با رضاخان بر سر موضوع ارتش و موضوع ذخیره  طلا اختلاف پیدا کرد. رضاخان به او اخطار کتبی داد و پس از مدتی حکم عزل او و کابینه ای را که در آن حضور داشت، صادر کرد. پس از  مدتی سفیر دولت ایران در فرانسه شد. در ایام سفارت وی مقالاتی در فرانسه منتشر شد که باب میل رضاخان نبود. به همین دلیل از تقی زاده خواسته شد تا جلوی آن را بگیرد اما وی که در این کار موفق نشد، مورد غضب رضاخان قرار گرفت و به تهران احضار شد اما وی تمارض کرده و نیامد و به لندن سفر کرد و در آن جا به تدریس زبان فارسی در موسسه مطالعات شرقی مشغول شد. با شروع جنگ جهانی دوم و بمباران لندن توسط آلمانی ها به کمبریج رفت و تا پایان دوران رضاخان در آن جا بود. با سقوط رضاخان و سپس از شهریور ۱۳۲۰، بار دیگر به سیاست رو کرد و وزیر مختار و سفیر کبیر ایران در انگلیس شد.

 

 

پایان کار تقی زاده

سرانجام این شخصیت پیچیده سیاسی در هشتم بهمن ۱۳۴۸خوشیدی در حالی که ۹۱سال داشت دیده از جهان فرو بست و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. وی تا آخر عمر تنها با همسر خود زندگی کرد و فرزندی نداشت.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه