کتاب از خویش به فراخویشتن

کتاب از خویش به فراخویشتن


شروین محبی کرمانی در کتاب از خویش به فراخویشتن تجربیات خود را در رابطه با موفقیت و شناخت خویشتن به اشتراک می‌گذارد تا شما با بخشی از خودتان آشنا شوید که تاکنون از آن غافل بوده‌اید.

خواندن این کتاب آغازی است برای رسیدن به یک زندگی رویایی و انجام توصیه‌های آن تضمین کننده‌ی بهبود زندگی شما خواهد بود. پس واژه به واژه این نوشتار را با دقت بخوانید تا در زندگیتان شاهد روی دادن معجزه باشید. در آغاز کتاب از خویش به فراخویشتن شما با مفاهیم مختلف و اساسی زندگی آشنا می‌شوید. پس از آن شاهد مطالبی خواهید بود که شما را به سوی خودشناسی هدایت می‌کند، اما این تنها یک آغاز بوده و برای آشنایی شما با این مسیر است. ادامه‌ی این راه فکر کردن بیشتر روی نوشته‌ها و انجام تمرین‌های کتاب حاضر خواهد بود. در حقیقت مطالب این کتاب به شما کمک می‌کند تا بخش‌هایی از وجودتان را شناسایی کنید که مایلید آن را تغییر دهید.

شما باید بدانید که درخت رویایی زندگی که یک شاخه‌ی آن موفقیت و شاخه‌های دیگرش تمرکز حواس، افزایش اراده، شاد بودن، داشتن عزت‌نفس و... است، همگی روی یک ساقه رشد کرده‌اند و از این ساقه با یکدیگر ارتباط دارند.

کسی که بتواند شاد زندگی کند، می‌تواند اعتماد به‌ نفسش را نیز افزایش دهد. کسی که بتواند اراده‌اش را قوی کند می‌تواند عزت‌نفسش را بهبود ببخشد. همه‌ی این موارد به هم مربوط هستند، اصلاح و بازسازی همه‌ی آن‌ها به یک روش انجام می‌پذیرد؛ اما تنه‌ی این درخت پر شاخه چیست؟ پاسخ: ذهن.

بنابراین در صورتی که شما ذهن و چگونگی عملکرد آن را بشناسید و یاد بگیرید که چگونه با ذهنتان درست کار کنید، به همه‌ی اهدافتان خواهید رسید.

در بخشی از کتاب از خویش به فراخویشتن می‌خوانیم:

برای رسیدن به اهداف باید زندگیتان روشن و شاد باشد. با اندوه و تیرگی و افسردگی نمی‌توان در زندگی به نقاط والایی رسید. ایرانیان باستان همواره بر شاد زیستن تاکید می‌کرده و از هر فرصتی برای جشن گرفتن استفاده می‌کردند. به‌ طوری‌ که در هر سال به شکل میانگین هر سه روز یک بار جشن می‌گرفتند. در این جشن‌ها طبیعت نقش به سزایی داشت. آن‌ها همین‌طور باور داشتند که با شاد زیستن و نگهداری مناسب از جسمشان می‌توانند باعث شادی روانشان گردند و این شادی و روشنایی روان است که می‌تواند آفریننده را خشنود سازد، بنابراین به خوراک و پوشاک خود اهمیت می‌دادند. ایرانیان همواره و حتی در زمان مرگ عزیزانشان پوشاکی با رنگ روشن بر تن می‌کردند. آن‌ها طبیعت را نمی‌آلودند و دیگران را نمی‌آزردند زیرا این کارها را بر خلاف چرخه‌ی طبیعت می‌دانستند.

در بخش‌های پیشین درباره‌ی چگونگی الگوسازی در ذهن گفت ‌و گو کردیم. گفتیم که تکرار برخی از رفتارها باعث ایجاد عادت می‌شوند و سپس به ضمیر ناخودآگاه منتقل شده و پس از مدتی به صورت غیر ارادی بروز می‌کنند، گویی که دیگر تسلطی بر آن ندارید. درباره‌ی افکار هم همین‌گونه است. تکرار افکار باعث حک شدن آن در ذهن ناخودآگاه می‌شود. خود من در دوران کودکی اینگونه می‌پنداشتم که هر انسانی حتما و به طور طبیعی هر سال سرما می‌خورد و حتما سالی یک بار سرما می‌خوردم! بزرگ‌تر که شدم دریافتم که چنین نیست و سپس با قدرت تلقین آشنا شده و دریافتم که شاید من سرماخوردگی را به خودم جذب می‌کردم. من هر سال انتظار سرماخوردگی را می‌کشیدم و بالاخره مبتلا می‌شدم.

فهرست مطالب
پیشگفتار
1- کارکرد با ذهن
2- چند مفهوم پایه به زبان ساده
3- انسان کامل
4- آشتی با خویشتن
5- عملکرد سایه
6- زندگی بهتر
7- معجزه
8- تغییر

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه