محمدحسن لطفی‌تبریزی؛ میراث‌دار جامعیت حکمت در تمدن اسلامی ایرانی

محمدحسن لطفی‌تبریزی؛ میراث‌دار جامعیت حکمت در تمدن اسلامی ایرانی


محمدحسن لطفی‌تبریزی مترجم بیش از ۲۰ اثر مهم فلسفی جهان و از میراث‌داران جامعیت و ژرفاییِ حکمت در تمدن اسلامی‌ ایرانی بود که در حوزه فلسفه ترجمه‌های شاخص و ماندگاری به یادگار گذاشت. مجموعه‌ آثار افلاطون، مجموعه آثار ارسطو، پایدیا و تک‌نگاری‌های یاسپرس از جمله این آثار هستند.

 

اندیشه های فلسفی در سده سوم به دنبال نهضت ترجمه وارد حیات فرهنگی ایران شد و مترجمان اولیه مانند ابن ابی اصیبعه، حنین بن اسحاق، قسطا بن لوقا و... سعی در انتقال میراث فلسفه یونانی کردند با ترجمه متون فلسفی افلاطون و ارسطو فیلسوفان اولیه مسلمان همانند الکندی، فارابی و ابن سینا کاخ بلند فلسفه در دوره اسلامی را برپا داشتند. دومین دوران ترجمه فلسفه یونانی و شکل مدرن آن از دوران انقلاب مشروطیت شروع می شود. نخستین متن جدید فلسفی گفتار در روش دکارت بود که توسط ملالالازار به فارسی ترجمه شد از آن دوران کم و بیش متونی از فلسفه یونانی و غربی توسط مترجمان منتشر شد اما تنها آثار افلاطون و فلوطین بود که به همت و پشتکار بی مانند محمدحسن لطفی تبریزی به زبان فارسی ترجمه شد تا محققان فلسفه و علاقه‌مندان را از مراجعه به ترجمه های دست دوم بی نیاز کند.

 


محمد حسن لطفی در ۱۲۹۸ خورشیدی در تبریز دیده به جهان گشود، وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رساند. در ۱۳۱۷ خورشیدی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و سپس برای تحصیل در دوره دکتری به دانشگاه گوتینکن آلمان رفت و پس از ارایه پایان‌نامه‌اش با عنوان نمونه انسان بزهکار از نظر مقررات جزایی مربوط به نوجوانان موفق به اخذ این درجه در رشته حقوق جزایی شد. وی مدت سه‌سال در آلمان به عنوان دستیار استاد فارسی مشغول بود و بعد از بازگشت به ایران و از ۱۳۲۹ خورشیدی تا پیروزی انقلاب اسلامی به وکالت پرداخت. لطفی پس از آن، عمر خود را وقف خواندن و نوشتن و ترجمه آثار فلسفی کرد و چون به زبان‌های آلمانی، انگلیسی و فرانسه مسلط بود در امر ترجمه و فهم دقیق از متون فلسفی موفق تر شد. محمد علی موحد، از دوستان قدیمی لطفی می گوید؛ لطفی یاری همدرد و مصلحت بین و مایه پشتگرمی دوستان بود. دوستی من با وی به دوران دبیرستان در سال ۱۳۱۷ برمی گردد. وی از خانواده مرفهی نبود و تعطیلات تابستان را برای کسب درآمد کار می کرد. بعدها که برای تحصیل در رشته حقوق به تهران آمد، حجره ای در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) گرفت. لطفی ۲ صفت بارز شخصیتی داشت: صداقت و صمیمیت، اراده و عزم قوی در اجرای تصمیمات. موحد در خصوص افراد تاثیرگذار در پیشرفت لطفی تصریح کرد: در زندگی لطفی ۲ نفر بسیار تاثیرگذار بودند، یکی دکتر کاویانی که لطفی را با افلاطون آشنا کرد و دیگری همسر لطفی، دکتر زیگرید که به زندگی وی نظم و انضباطی آلمانی داد.

سرآغاز ترجمه متون فلسفی

لطفی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. اما با وقوع کودتای ۲۸ مرداد و دستگیری و محاکمه محمد مصدق از کار سیاسی دلسرد شد و به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد. او که از یاران مصدق به شمار می رفت، همزمان با محاکمه مصدق در دادگاه نظامی تهران به ترجمه رساله آپولوژی افلاطون اقدام کرد و آن را به‌عنوان محاکمه سقراط که در واقع اعتراضی به جریان محاکمه مصدق بود، منتشر کرد. این ترجمه سرآغاز ترجمه آثار فلسفی بود. از دیگر آثار وی می توان به زندگی افلاطون و آثار او؛ مجموعه ‌آثار فلوطین در دو مجلد؛ متفکران یونانی در سه مجلد؛ پایدیا سه مجلد؛ کتب سه‌گانه اخلاق نیکو ماخوس، سماع طبیعی و مابعدالطبیعه ارسطو؛ اسپینوزا؛ خاطرات سقراطی؛ فرهنگ رنسانس در ایتالیا؛ افلاطون؛ آگوستین؛ آغاز و انجام تاریخ؛ فن سخنوری گرگیاس اشاره کرد.

 

 

علاوه بر این موارد این استاد ممتاز و مسلّم ترجمۀ متون اصیل فلسفی به زبان فارسی مجموعه آثار افلاطون در چهار جلد را ترجمه کرد که یکی از شاخص ترین آثار وی به شمار می رود. کتاب دوره آثار افلاطون در ۲۱۲۵ صفحه توسط نشر خوارزمی چاپ شده است. این کتاب شامل رسالاتی چون جلد اول: آپولوژی، کریتون، پروتاگوراس، لیزیس(دوستی)، لاخس(شجاعت)، خارمیدس(خویشتن داری)، اوتیفرون(دینداری)، گرگیاس(فنّ سخنوری)، منون(فضیلت-قابلیت)، مهمانی(عشق)، فایدون(جاودانی روح)؛ جلد دوم: هیپیاس بزرگ(زیبا)، ایون(هنرراوی)، الکیبیادس(ماهیت آدمی)، هیپیاس کوچک(دروغ)، منکسنوس(رثاء شهیدان)، کراتیلوس(اشتقاق واژه‌ها)، اوتیدم(جدل) و جمهوری؛ جلد سوم: فایدروس(عشق و زیبایی)، ته ئه تتوس(شناسایی)، سوفیست، مرد سیاسی، پارمنیدس(واحد و ایده)، فیلبس(لذت)، تیمائوس(جهان و انسان)، کریتیاس، نامه‌ ها و جلد چهارم: قوانین.

این کتاب در ۱۲ بخش قانون و جوانب آن را بررسی می‌کند. لطفی در مقدمه کتاب «پایدیا» می گوید: در افلاطون ۲ جویبار فرهنگ یونانی، یعنی جویبار فلسفه و جویبار ادبی به هم می پیوندند و شطی را به نام مجموعه آثار افلاطون تشکیل می دهند. پس از افلاطون نیز ۲ رود از آثار وی منشعب شده است: حکمت مشاء به سردمداری ارسطو و حکمت اشراق به سردمداری فلوطین. محمد علی موحد در خصوص ارزش ترجمه های لطفی می گوید: ارزش لطفی زمانی مشخص می شود که ما بدانیم در گستره فلسفه و فلسفه سیاسی هنوز ترجمه های قابل اعتماد نداریم، در حالی که آثار لطفی در این زمینه گنجینه ای قابل اعتماد هستند.

هدف و انگیزه لطفی از تداوم مباحث افلاطون

لطفی فیلسوف نبود، بلکه عشق افلاطون وی را به ترجمه کشاند. لطفی در گفت وگویی می گوید: من هیچ وقت قصد ترجمه آثار افلاطون را نداشتم، بلکه این افلاطون بود که مرا اسیر خود ساخت به غیر از چند ترجمه هر چه کردم به خاطر افلاطون بوده است. حتی آثار فلوطین را به خاطر افلاطون ترجمه کردم. لطفی معتقد بود، ما غرب را خوب نمی شناسیم، در حالی که اعتلای فرهنگ ما وابسته به شناخت عمیق از غرب است و برای شناخت غرب باید ریشه های فرهنگ غرب را بشناسیم.  ریشه فرهنگ غرب  یونان -به ویژه افلاطون- است.

جاذبه افکار افلاطون تا آخر عمر لطفی را به دنبال خود کشید. به نظر لطفی هر یک از آثار افلاطون  تصویری است از مجلس بحثی که در آن ۲ یا چند نفر شرکت دارند و دربارۀ موضوع مشخص و معلومی مکالمه و تحقیق می کنند. یکی می پرسد و دیگری پاسخ می دهد تا به این ترتیب مجلس بحث سال ها ادامه یابد و متأثر از این، لحن کلامی و جریان گفت وگو ها در آثار لطفی در زندگانی و ترجمه آثار لطفی نیز نمایان شود و دوام یابد. افلاطون از سقراط آموخته بود که چگونه دست بر رگ اشخاص بگذارد و آنان را به تفکر وادارد و یاد دهد که حتی یک لحظه هم از یاد گرفتن و حرکت باز نمانند و هیچ چیزی را ساده و کوچک تلقی نکنند تا بعد از مدتی تفکر و جستجو بدانند که چیزی نمی دانند. با این تأثیر و تأثرها افلاطون توانست به عنوان «دوستدار حقیقت» بشریت را اندک اندک و غیر مستقیم با فلسفه آشنا سازد و از مقابله با حقایق کلی و مجرد که هیچ هیجان و دگرگونی و حرکتی ایجاد نمی کنند، دور سازد و پرهیز دهد.

این حقوقدان و محقق نامدار در مصاحبه با مجله کلک (شماره ۶۰ ) تنها راه اصلاح جامعه ایرانی و تغییر طرز فکر ایرانی و نجات از اوهام و خیالات را استقبال از تعقل عمیق و تلاش در عرصه فلسفه می داند و توسل به بزرگانی چون سقراط، افلاطون، کانت، ژان ژاک روسو و دیگر بزرگان اندیشه ورز فرهنگی و اجتماعی را جدای از شخصیت تأثیرگذار آنان در اندیشه و حیات بشری آنان، دعوت مردم به دیالوگ و گفت وگو می داند تا ابنای بشر از خواب غفلت برخیزند و برای اصلاح جامعه بشری و از جمله کشور ایران اندیشه ورزی و تعقل و فعالیت های اجتماعی مشترک همراه با مبنای اساسی گفت وگو خود را از صغیری و محجوری خود خواسته نجات دهند.

لطفی از نگاه عزت الله فولادوند

عزت الله فولادوند که خود یکی از مترجمان برجسته فلسفی است در خصوص دیدگاه ها و آثار لطفی می گوید: لطفی از سخندانان بود. وی طبعی لطیف داشت و مانند استاد خود سقراط به خیلی از اموری که در نظر دیگران جدی بود به طنز نگاه می کرد. یکی از این امور مرگ بود، هر چند که وی دوستدار مرگ نبود و آن را قسمتی از زندگی می دانست، ولی  از مرگ وحشتی نداشت. به یقین دوستداران فلسفه سخنان سقراط در رساله آپولوژی (دفاعیه) را وقتی که حکم اعدام سقراط توسط دادگاه صادر شده به یاد دارند. نگاه شادروان لطفی  به مرگ مانند نگاه سقراط به مرگ بود.

 

 به یقین لطفی یکی از بهترین مترجمان این سرزمین بود. برای یک مترجم سه شرط ضروری وجود دارد: آشنایی با زبان مبداء، آشنایی با زبان مقصد و تسلط به موضوع. من علاوه بر این سه شرط ۲ شرط دیگر را نیز لازم می دانم، ذوق سلیم و  علاقه به موضوع. لطفی هر پنج شرط را داشت. وی به زبان آلمانی که آثارش را از آن زبان ترجمه می کرد و زبان فارسی تسلط داشت. وی همچنین عاشق افلاطون بود و به تعبیری می توان گفت که با آثار وی زندگی می کرد. شیفتگی وی به افلاطون موجب شد تا وی در ادامه کار تمامی آثار افلاطون را به تنهایی ترجمه کند. معاشرت لطفی با دکتر کاویانی و دیگر روشنفکران آن دوره موجب آشنایی لطفی با افلاطون شده بود. لطفی و کاویانی رساله آپولوژی را به خاطر محاکمه دکتر مصدق ترجمه کردند. وجه تشابه علاقه لطفی و افلاطون به فلسفه نیز از همین جا نشات گرفته است.   محاکمه و مرگ سقراط و دوران آشوبناک آتن بی شباهت به محاکمه دکتر مصدق و حوادث پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نبود.

خاموشی

سرانجام این  بزرگ‌مرد علم و دانش در تمدن اسلامی ـ ایرانی در حالی که عمری را به خدمات ارزشمند علمی سپری کرده بود در دوم آذر ۱۳۷۸ خورشیدی در ۸۰ سالگی دیده از جهان فروبست و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه