سیره تربیتی حضرت فاطمه(س)

 الگوهای رفتاری حضرت فاطمه(س) برای فرزندان

 الگوهای رفتاری حضرت فاطمه(س) برای فرزندان

حرکات و افعال مربی، بویژه مادر و خصلت های او در فرزند اثر بسزایی دارد. صرفه جویی، حرام نکردن نعمت های خدا و ساده زیستی فاطمه(س) برغم داشتن امکانات - فاطمه دختر پیامبر اکرم(ص) دختر رهبر مسلمان ها و سید بطحاء و بزرگ و سالار مکه و مدینه - که اگر می خواست همه چیز برایش فراهم می شد؛ الگویی است برای فرزندانش.

مادر اولین مربی کودک در زندگی می باشد. بزرگ ترین نقش مربی نقش الگویی است. در واقع کلیۀ حرکات و سکنات مادر، به مثابه الگویی برای فرزندان است. آلبرت باندورا معتقد است که: بخش مهمی از آن چه شخص یاد می گیرد از طریق تقلید و الگو سازی به دست می آید. کودک به دلیل داشتن حالت تقلید یا همانندسازی، کنجکاوی برای فراگیری و قهرمان پرستی، مادر را به عنوان کسی که بیش در کنار اوست، الگو قرار می دهد و عادات و اخلاق مادر در او نافذ می شود.[1] فاطمه زهرا(س) به سرمش گیری کودک توجه فراوان داشت. حتی در بازی ها، الفاظ مناسب استفاده می کرد در حالی که کودک را بالا و پایین می انداخت، می گفت: پسرم حسن!مانند پدرت باش؛ ریسمان ظلم را از حق برکن.[2] امام حسین(ع) در روز عاشورا این حقیقت را یک بار دیگر بازگو کرد، تا از این طریق بر حقانیت خود تاکید ورزد.

لذا در آن روز تاریخی فرمود: «شهامت، آزادمنشی، کرامت خود را مرهون پاکدامنی و طهارت مادرم زهرا هستم[3].[4]

نحوه گفتار با فرزندان
سخن گفتن محبت آمیز و مؤدبانه نقش مؤثری در شخصیت و بزرگی روح کودک دارد، سلام را بصورت صحیح ادا کردن و پاسخ کامل آن را کامل گفتن از آداب اسلام است. رفتار مؤدبانه پدر و مادر با یکدیگر و رعایت احترام بهترین آموزش برای فرزندان است، چگونگی صحبت کردن حسنین علیهما السلام با مادر و پاسخ زهرا(س) و نحوه مکالمه آن حضرت با همسرش و احترام گذاردن به بزرگتر و کسب اجازه، از حدیث شریف کسا آشکار است که می فرماید:... و اذا بولدی الحسن قد اقبل و قال السلام علیک یا امّاه فقلت و علیک السلام یا قرّة عینی و ثمرة فؤادی... فاقبل الحسن نحو الکساء و قال السلام علیک یا جدّاه یا رسول الله اتاذن لی ان ادخل معک تحت الکساء فقال و علیک السلام یا ولدی و یا صاحب حوضی قد اذرنت لک... فاقبل عند ذلک ابو الحسن علی بن ابیطالب و قال السلام علیک یا بنت رسول الله فقلت و علیک السلام یا ابا الحسن و یا امیر المؤمنین...[5]

 ناگاه فرزندم حسن وارد شد و گفت: ای مادر سلام بر شما. گفتم: سلام بر تو ای روشنی چشم من و میوه دل من... حسن بطرف عبا روی آورد و گفت: سلام بر شما ای جد بزرگوار ای رسول خدا، آیا به من اجازه می دهید که با شما زیر عبا قرار بگیرم؟(رسول الله) فرمود: سلام بر تو ای فرزندم و ای صاحب حوض من به تحقیق اجازه دادم... سپس ابو الحسن علی بن ابی طالب وارد شد و گفت سلام بر تو ای دختر رسول خدا و گفتم بر شما سلام باد ای ابو الحسن ای امیر المؤمنین....

ادب و احترام در گفتار خانواده فاطمه(س) نمایان است. استفاده از کلمات محبت آمیز و مؤدبانه سبب محبت و صفای بیشتر خانوادگی می شود، حسنین علیهما السلام از جد بزرگوارشان اجازه ورود گرفتند، ایشان اینگونه احترام و ادب را از گفتار و رفتار مادر و پدر خود آموختند. حتی در گفتار نسبت به یکدیگر نیز ادب و احترام را رعایت می کردند، که امام باقر می فرماید: ما تکلّم الحسین بین یدی الحسن اعظاما له[6]؛ امام حسین(ع) جز با احترام نزد امام حسن(ع) صحبت نمی کرد.

 

صداقت و درستی
صداقت و درستی از زیبنده ترین خصلتهای انسانی است. صدق وصفی است که تمام فضایل علم و عمل را دربرمی گیرد، ممکن نیست کسی دارای صداقت باشد و عفت، شجاعت، حکمت و عدالت، چهار ریشه اخلاق فاضله را نداشته باشد؛ چون آدمی بغیر از اعتقاد و قول و عمل، چیز دیگری ندارد و وقتی بنا بگذارد که جز راست نگوید، ناچار می شود این سه چیز را با هم مطابق سازد، یعنی انجام ندهد مگر آنچه را که می گوید، و نگوید مگر آنچه را که معتقد است وگرنه دچار دروغ می شود.

پس اگر اذعان به حق کرد و برحسب فرض بنا گذاشت که جز راست نگوید، دیگر اظهار مخالفت نمی کند، تنها چیزی را می گوید که بدان معتقد است و تنها عملی را انجام می دهد که مطابق گفتارش است، در این هنگام است که ایمان خالص و اخلاق فاضله و عمل صالح همه با هم برایش فراهم می شود. کودک این صفتها را از مربی و خصوصا مادر و پدر فرا می گیرد و به آن خو می کند، پس نه تنها داشتن صداقت و درستی سبب آرامش و آسایش است بلکه از ضروری ترین صفات برای مادر و پدر یا مربی می باشد. زهرای اطهر(س) در صداقت و راستی سرآمد مردم بود که عایشه درباره اش گفت: «کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم مگر فرزندانش را»[7] چنین مادری، چنان فرزندانی تربیت می کند.

 

رعایت حق دیگران و نظم
یکی از موارد مهم تربیت، آموختن رعایت حق دیگران و نوبت افراد است که پدر و مادر از دوران طفولیت باید به بچه بیاموزند تا هنگامی که وارد اجتماع می شود حقوق دیگران را محترم شمارد و حق دیگران را ضایع نکند و نپندارد که می تواند با زورگویی حقوق دیگران را پایمال کند و فقط بفکر خویش باشد.

در خانه فاطمه(س) هم این مطلب بسیار در نظر گرفته می شد، چنانکه همسرش می فرماید: روزی پیغمبر اکرم (پدر فاطمه) در منزل ما بود که حسن آب خواست، رسول خدا قدری شیر دوشید و به حسن داد. حسین از جای برخاست تا کاسه شیر را از حسن بگیرد، اما پیامبر(ص) مانع وی شد. فاطمه(س) گفت: یا رسول الله!گویا او (حسن) را بیشتر دوست می دارید. حضرت(ص) فرمود: ما هو بأحبهما الیّ و لکنّه استسقی اول یعنی: او را بیشتر دوست ندارم لکن او اول آب خواست.[8]

سلمان گوید: فاطمه مشغول آرد کردن جو بود و حسین از گرسنگی گریه می کرد، گفتم ای دختر رسول خدا چرا از فضه کمک نمی گیری؟زهرا(س) گفت: پیامبر(ص) فرموده: یک روز کار مال فضه و یک روز مال من، او دیروز کار کرده است.[9]

 

ساده زیستی و صبر و قناعت
حرکات و افعال مربی، بویژه مادر و خصلت های او در فرزند اثر بسزایی دارد. صرفه جویی، حرام نکردن نعمت های خدا و ساده زیستی فاطمه(س) برغم داشتن امکانات - فاطمه دختر پیامبر اکرم(ص) دختر رهبر مسلمان ها و سید بطحاء و بزرگ و سالار مکه و مدینه - که اگر می خواست همه چیز برایش فراهم می شد؛ الگویی است برای فرزندانش. اگر زهرا(س) مستمندان را اجابت نمی کرد و در آغاز جوانی (نوجوانی) در شب عروسی، که هر عروسی آرزوی پوشیدن لباس عروس دارد، پیراهن عروسی را به فقیر داد که خود این خصلت نیکو را از پدر آموخته بود؛ درباره امام حسن(ع) آمده است که:

- بسیار با سخاوت و بخشش بود و اموالش را با خدا بارها قسمت می کرد.[10]

- اموالش را آنقدر در راه خدا داد که هنگام رحلت مدیون بود[11].[12]

ابن اثیر - از دانشمندان اهل سنت - درباره آن حضرت(ع) می نویسد: حسن فردی حلیم، کریم و با زهد بود و چنان باتقوا بود که ملک و دنیا را به عشق آنچه نزد خداوند است رها کرد.[13]

درباره امام حسین(ع) آمده است:

- بسیار صدقه می داد.[14]

- اموالش را چنان در راه خدا صرف کرد که هنگام رحلت مدیون بود.[15]

- مهمان را اکرام و درخواست کننده را عطا می کرد و به امور فقرا رسیدگی می نمود.[16] و زینب(س) در جود و سخا سرآمد زنان زمان خویش بود.[17]

اگر زهرای مرضیه(س) تنها قرص نان قوت خود را پس از سه روز روزه در راه خدا به فقیر نمی داد، حسنین علیهما السلام و فضه هم چنان نمی کردند، عمل مادر بود که حسن و حسین را بخشنده، کریم و بزرگوار پرورش داد.

اگر تحمل سختی و زحمت و مرارت ها همچون حمل مشک آب و آرد کردن گندم و پختن نان و کلیه وظایف خانه داری و بچه داری را فاطمه(س) تحمل نمی کرد، زینب(س) چگونه بار طاقت فرسای جمع کردن یتیمان و زنان بی سرپرست کربلا و مراقبت از بیمار را در صحرای بی پناه تحمل می کرد؟

هنگامی که آذوقه ای در خانه نداشتند، فاطمه(س)، به همسرش چیزی نمی گفت. امیر المؤمنین پرسید چرا چیزی نگفتی، فاطمه گفت: کان رسول الله(ص) نهانی أن أسألک شیئا فقال: لا تسألین ابن عمک شیئا ان جائک بشی و الاّ فلا تسألیه[18] پیامبر از اینکه چیزی از تو بخواهم مرا نهی فرمود. این صبر و تحمل زهرا(س) درس زندگی و مدارا با همسر بود برای زینبین علیهما السلام.

علی(ع) فرمود: جز تکه پوست گوسفندی که با فاطمه در شب بر آن آرام می گرفتیم و شتر آبکش بر آن علف می خورد چیز دیگری نداشتیم.[19] زهرا(س) چنین روزگار گذراند تا دخترش زینب از مال و زینت و آسایش منزل همسر چشم پوشید و رهسپار بیابان ها شد.[20]

 

عبادت و انس با قرآن
زهرا(س) بهترین و عالیترین اخلاق و فضایل و کمالات اسلامی را در رسول الله(ص) مشاهده کرد و در دامن آن بزرگوار پرورش یافت و با اخلاق اسلامی کاملا آشنا گردید و گوشش از همان آغاز کودکی با قرآن مأنوس بود و پیوسته با کلام الهی انس داشت و حقایق و معارف اسلامی را از منبع اصلی دریافت می کرد. چنین مادری همین انس و درک را به فرزندان خود منتقل می کرد و این نزدیکی برای آن بزرگواران هم بوجود آمد زیرا که از طفولیت شاهد الفت مادر با کتاب آسمانی و عبادات او بودند و مادر به آنها تعلیم می داد و این انس فرزندان در احوالاتشان آشکار شد، آنجا که حسین(ع) شب عاشورا همه شب را به تلاوت قرآن و مناجات و استغفار و دعا و تضرع پرداخت و نیز سربریده ابا عبد الله(ع) بر سر نیزه شروع به تلاوت قرآن کرد.[21]

امام حسن(ع) فرمود: ما کان فی الدنیا أعبد من فاطمة، کانت تقوم حتی تتورم قدماها. یعنی: در دنیا کسی عابدتر از فاطمه نبود، آنقدر می ایستاد تا پاهایش متورم می شد. نیز فرمود: مادرم فاطمه در محرابش بسیار عبادت می کرد و شنیدم که پیوسته برای همه مؤمنین و مؤمنات دعا می کرد جز خویشتن[22] و امام صادق از پدرانش از فاطمه دختر امام حسین از امام حسن(ع) نقل می کند که فرمود:

رأیت امّی فاطمه قامت فی محرابها لیلة جمعة فلم تزل راکعة و ساجدة حتی انفجر عمود الصبح[23] یعنی: فاطمه مادرم را دیدم که در محرابش شب جمعه ایستاده بود و همچنان رکوع و سجود می کرد تا سپیدی صبح آشکار شد.

اثر همان عبادت های مادر بود که امام علی بن الحسین(ع) درباره پدرش فرمود: امام حسین(ع) روز و شب هزار رکعت نماز می خواند.[24] عبادت بسیار و روزه گرفتن و نماز خواندن کثیر امام حسین(ع) که ابن اثیر متذکر شده[25] را از مادر و پدرش آموخته بود. عبادت مادر و سه روز پیاپی روزه بودن مطلبی بود که در ذهن حسنین جای گرفته بود و آنها در طول عمر خود چنین بودند.

دعا کردن برای مسلمانان و به فکر دیگران بودن، یکی دیگری از آموزه های حضرت زهرا(س) برای فرزندانش است.

روزی امیر المؤمنین به سبب خستگی و رنج زهرا(س) از کارهای منزل، ایشان را تشویق فرمود که نزد رسول الله(ص) بروند و خدمتکاری طلب کنند... پیامبر(ص) بجای دادن کنیزی به ایشان ذکر تسبیح را به آنها آموختند و آنها هم راضی شدند. علی(ع) فرمود: نزد رسول ا.. برای درخواست دنیا رفتیم، حق تعالی ثواب آخرت بما عطا کرد.[26]

پذیرش ذکر و تسبیح بجای داشتن کمک و خدمتکار جهت کارهای سخت و پر مشقت زهرای مرضیه(س) بود که زینب(س) در شب یازدهم محرم پس از حوادث روز عاشورا برای تحمل رنج ها و بلایا و گرفتاری هایی که در پیش داشت، نماز شب خواند و برای استعانت به ذکر و نماز پرداخت. امام سجاد(ع) درباره آن حضرت(س) فرمود: در آن شب دیدم عمه ام در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است.[27] زینب(س) در خضوع، خشوع، عبادت و بندگی وارث مادر گرامی و پدر بزرگوارش بود، اکثر شبها را به تهجد صبح می کرد و دائما قرآن تلاوت می فرمود.[28]

 

حد عفاف و حجاب
از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود: روزی نزد رسول خدا(ص) بودیم که فرمود: چه چیزی برای زنان بهتر است؟همه از پاسخ واماندیم تا متفرق شدیم، نزد فاطمه رفتم و او را از گفته پیامبر(ص) آگاه کردم و گفتم که هیچ یک از ما جواب آن را نمی دانست، فاطمه گفت: من می دانم. بهترین چیز برای زنان آنست که مردها(نامحرم) را نبینند و مردها(نامحرم) آنها را نبینند. امام(ع) می فرماید: نزد رسول الله برگشتم و گفتم: ای رسول خدا از ما پرسیدید که چه چیزی برای زنان بهتر است، جواب را بشنوید. پیامبر(ص) فرمود: چه کسی به تو این خبر را گفت؟ گفتم: فاطمه. پیامبر خشنود شد و فرمود: ان فاطمة بضعة منی[29] فاطمه(س) این اصل را معتقد است و به فرزندان خود، خصوصا دخترانش در طول حیات خویش و به همه زنان و دختران مسلمان آموزش می دهد. بهمین سبب بود که در گزارش حال ام کلثوم آمده است: هنگامی که حضرت زهرا(س)، دار فانی را وداع گفت، ام کلثوم- که پنج سال بیش نداشت- برقعی به صورت انداخت و عبایی که دامن آن بر زمین می کشید، برسرکشید و با ناله گفت: «یا ابتاه یا رسول اللّه الآن حقّا فقد ناک فقدا لا لقاء بعده ابدا»[30]: یعنی: ای پدر، ای پیامبر خدا! حقیقتا الآن مانند زمان از دست دادن شماست. دیگر دیداری (میان ما و مادرمان تا قیامت) نخواهد بود.

عفت و طهارت، اخلاق فاضله و مقام زهرا(س) چنان بود که دوست و دشمن هنگامی که می خواستند امام حسن و یا امام حسین علیهما السلام را به یکدیگر معرفی کنند، می گفتند: این پسر فاطمه است.[31]

 

حمایت از ولایت و دفاع از حق
دادخواهی و دفاع از حق و ارث غصب شده زهرا(س) بود(بلاغات النساء، ص 23؛ شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 87) که دخترش زینب در بارگاه یزید و ابن زیاد از حریم پیامبر(ص) دفاع کرد (ابن طفور، ص 20؛ امین، ج 7، مجلسی، ج 45). حمایت از ولایت که منجر به شهادت زهرا(س) گردید، سرمشق زینب بود که از مال و زینب و آسایش منزل همسر چشم پوشید و برای حمایت از امامش و انجام وظیفه به همراه پسرانش در کنار رهبر و پیشوایش رهسپار بیابانها شد تا رسالت خویش را به انجام رساند.

سخنان و خطبه های زهرای اطهر در مسجد مدینه و در مجالس بزرگان آن شهر و دیدار با زنان صحابه بود که چنان زینبی پرورش داد که با سخنان و خطبه های قوی و تکان دهنده اش بازار و بارگاه کوفه (مجموعه الخطب الداویه فی وجه یزید بن معاویه، ص 12) و دربار شام را به لرزه و وحشت انداخت (همان، ص 20) و مسلمان ها را از خواب غفلت بیدار کرد.

شهامت و شجاعت فاطمه(س)، یک زن، در برابر جمع مردان در مسجد، در برابر خلیفه غاصب و اطرافیان او و سران اصحاب و یاران سابق پیامبر(ص) بود که مشابه آن را مقابل معاویه در مسجد از امام حسن(ع) دیدیم و در کلام حسین(ع) به فرستادگان مخصوص یزید و نفی بیعت یزید در برابر والی مدینه و همانند آن را در پایداری و استقامت زینب در دربار ابن زیاد و یزید مشاهده کردیم.[32]

نوشته اند که زهرا(س) هر روز برای گریستن در سوگ پدر گرامی اش به بیت الاحزان می رفت و حسنین علیهما السلام را همراه خود می برد. باید بگویم که گریه فاطمه(س) برای از دست دادن رسول خدا(ص) و انقطاع وحی و در غصّه دوری از پیامبر و حق غصب شده ولایت و مسیر انحرافی خلافت بود. آن حضرت(س) دو فرزند خود را همراه می برد تا در غم او شریک باشند و این فقدان را عمیقا احساس کنند. آنها را می برد تا نظاره گر اعمال اصحاب پیغمبر(ص) پس از رحلت حضرتش باشند و بیاموزند که چگونه خودخواهی ها و هواپرستی ها می تواند بسرعت اصول و حقایق را از بین ببرد و دین را به انحراف بکشد.

صدیقه کبری(س) با آنکه از ضربه در مجروح شده بود و نیاز به استراحت داشت، هنگامی که متوجه شد، علی بن ابیطالب(ع)، همسرش، پسر عمویش، جانشین رسول الله(ص) و بالاخره امامش را چون اسیر به مسجد بردند تا با زور و تهدید از او بیعت بگیرند، بسوی مسجد حرکت کرد و تاریخ می نویسد: فاطمه زهرا(ع) به مسجد رسید در حالی که دست دو پسر دلبندش حسن و حسین علیهما السلام را در دست گرفته بود.[33]

زهرای مرضیه(س) مجددا برای دادخواهی، برای دفاع از ولی خدا و برای حفظ اسلام حسنین علیهما السّلام را با خود برد تا گواه باشند و در استقامت و دفاع از دین خدا و حق استوارتر و شایسته تر گردند. این دو فرزند از مادر و پدر خود آموختند که هرگز نباید تن به ذلت و خواری داد و حرف ناحق را پذیرفت و باید تا آخرین نفس و قطره خون در راه احیاء دین اللّه مبارزه کرد و این آموزش بود که حسن را پروراند تا با صبر و تحمل خود در برابر معاویه، از نابودی مسلمانان جلوگیری کند و اسلام را حفظ نماید.[34] این تربیت بود که حسین را چنان بارآورد که یک تنه و با یاران بسیار اندک در مقابل سپاه ابن زیاد مقاومت کرد و به مسلمانان و همه تاریخ آموخت که در راه اسلام واقعی باید جان فدا کرد و همواره آزاده بود.

فاطمه(س) در آن خطبه در مسجد رسول الله در برابر اصحاب پیامبر با گفتن: «فاتقوا الله حق تقاته و أطیعوه فیما أمرکم به...» تقوای الهی پیشه کنید آنگونه که حق تقوای الهی است (یعنی از خدا بترسید، ترسیدنی که سزاوار تقوای پروردگار است) و در آنچه شما را بدان امر کرده است (یعنی پذیرفتن امامت و ولایت خاندان ما و اطاعت از ما) اطاعت کنید.

در بخش دیگری از این خطبه، حضرت فاطمه(س) می فرماید: «طاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا من الفرقة[35]؛ اطاعت ما را موجب نظم ملت و امامت ما را امان از تفرق و جدایی قرار داد.

در حقیقت از امام زمان خود دفاع کرد، او با طریق مبارزه اش به فرزندانش و به همه زنان و مردان آموخت که ارزشمندترین و گهربارترین وجود در هر دوره امام زمان آن عصر است. با این آموزش بود که زینب(س) تا زمانی که امام حسین علیه السّلام زنده بود چون پروانه به دور وجود مبارکش می گشت و پیوسته نگران وجود مبارک آن بزرگوار بود و از بیمار کربلا مراقبت می کرد زیرا می دانست که امام و وصی بعدی، زین العابدین علیه السّلام است و در دربار ابن زیاد و یزید مانع از تعرض آنها به امام عصرش گردید.

پی نوشت ها:

[1] سیف، علی اکبر. روان شناسی پرورشی. تهران: انتشارات آگاه، 1380.

[2] طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، مترجم ابراهیم میرباقری، تهران: انتشارات پیام آزادی، 1370، ص 484.
[3] انصاری، عذرا. جلوه های رفتاری حضرت زهرا(س). قم: انتشارات بوستان کتاب، 1385.
[4] برگرفته از مقاله: مادری، منزلت و بایدهای آن در تعلیم و تربیت نبوی: نگاهی اجمالی به حیات طیبۀ فاطمۀ زهرا(س)؛ حسین چاری، مسعود؛ زارع، فاطمه.
[5] مفاتیح الجنان، ص 1129.
[6] ابن شهر آشوب، محمد بن علی؛ مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 169؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 319.
[7] ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ تحقیق علی محمد البجاوی: ج 4، ص 1896؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 25 و 68
[8] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 283.
[9] همانجا: ص 28.
[10] عوالم العلوم: ج 16، باب زهد و جوامع مکارم اخلاقه.
[11] تذکر: فاطمه(س) هنگام رحلت وصیت فرمود که املاکش و فواید و درآمد آن برای امیر المؤمنین و پس از آن حضرت برای حسن و پس از وی برای حسین علیهم السلام باشد (بحار الانوار: 43/235). این خبر- که ایشان هنگام شهادت مدیون بودند- گویای میزان سخاوت حسنین است که چنان در راه خدا می بخشیدند که هنگام شهادت مدیون بودند.
[12] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 321.
[13] ابن اثیر، علی بن محمد جزری؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد الموجود: ج 2، ص 18.
[14] همان: ج 2، ص 27.
[15] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 321.
[16] شیخ عباس قمی، نفس المهموم: ص 21.
[17] غروی نائینی، نهلا؛ محدثات شیعه؛ تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1375: ص 194.
[18] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار، 43/31.
[19] مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 96 فصل فی المسابقة بالزهد و القناعة
[20] غروی نائینی، نهلا؛ محدثات شیعه؛ تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1375، ص 194.
[21] مفید، محمد بن محمد بن النعمان؛ الارشاد؛ چاپ سوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1399، ص 215 و 216.
[22] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 76 و 82؛ محلاتی: ج 1، ص 179.
[23] اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه: ج 2، ص 96.
[24] قمی، نفس المهموم: ص 211؛ ابن عبدربه: ج 3، ص 169.
[25] ابن اثیر، علی بن محمد جزری؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد الموجود: ج 2، ص 27.
[26] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار، ج 43، ص 85.
[27] محلاتی، ذبیح الله؛ ریاحین الشریعه در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه؛ 6 ج، چاپ پنجم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1368: ج 3، ص 62.
[28] همان.
[29] اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه: ج 2، ص 94.
[30] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 192.
[31] ابن شهر آشوب: ج 3، ص 186؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار: ج 43، ص 345.
[32] اسد الغابه: 2/19؛ اعیان الشیعه: ج 7؛ بحار الانوار: ج 45؛ بلاغات النساء: ص 20؛ مقتل الحسین: 2/ 40
[33] آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا؛ انتشارات امام عصر، قم، 1381: ص 311.
[34] همو، ص 72.
[35] اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 2، ص 110.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه