مقالات حجاب و عفاف

همگونی «جلباب» قرآنی و چادر مشکی

همگونی «جلباب» قرآنی و چادر مشکی

رسول خدا از خانه خارج شد و می خواست به خانه فاطمه زهرا برود. من (جابر) همراه حضرت بودم؛ هنگامی که به درِ خانه رسیدیم حضرت دست خود را بر در گذاشت و در را باز کرد و به فاطمه سلام کرد و ایشان نیز پاسخ سلام حضرت را داد، سپس حضرت فرمود: داخل شوم؟ فاطمه(ع) گفت: داخل شوید. پیامبر فرمود: آیا با کسی که همراه من است داخل شوم؟ حضرت فاطمه در جواب گفت: سرم برهنه است. حضرت فرمود: ای فاطمه، سرت را با مقدار اضافه چادرت بپوشان. او نیز این کار را کرد.»

اشاره:
در قسمت نخست در باره مفهوم جلباب، اندازه، رنگ و کارکرد آن و نیز در باره مفهوم چادر، اندازه، رنگ و کارکرد آن سخن گفتیم و این دو را با هم مقایسه کردیم.

در قسمت پایانی، ضمن پرداختن به اینکه پوشیدن جلباب و چادر سیره عملی زنان مسلمان بوده، به فواید آن نیز اشاره خواهیم کرد.

ز) جلباب و چادرپوشی، سیره عملی بانوان مسلمان
در تاریخ نقل شده است که پیامبر(ص) در بیماری که منجر به وفات حضرت شد، از ابوذر درخواست می کند که فاطمه زهرا(ع) را با خبر کند. ابوذر شیوه پوشش حضرت زهرا را این گونه گزارش کرده است. «فلبستْ جلبابَها و خرجت؛ جلباب و چادر خود را پوشید و از منزل خارج شد.»

همچنین یکی از حوادثی که بیانگر چگونگی حجاب حضرت فاطمه(ع) در بیرون از منزل و در برخورد با نامحرم است، نحوه و روش آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه فدک است. در داستان غم انگیز غصب فدک آمده است:

وقتی ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند حضرت را از فدک محروم کنند ایشان با شکل خاصی از حجاب و پوشش برای دفاع از حق

خویش از منزل به مسجد آمدند: «لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابِها و اقبلتْ فی لمّة مِنْ حفدتها و نساء قومها تطأ ذیولها؛ هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بست و جلباب و چادر خود را به گونه ای به تن کرد که تمام بدن ایشان را پوشانده بود و گوشه های آن به زمین می رسید. در حالی که همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود بود به سوی مسجد حرکت کرد.»

در گزارش تاریخی دیگری نقل شده است: «تجلببتْ و تبرقعتْ ببرقعها و ارادت النبی؛ وقتی می خواست از خانه خارج شود و نزد پیامبر برود از جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده کرد.»

امام باقر(ع) به نقل از جابر بن عبداللّه انصاری، نحوه پوشش حضرت را این گونه نقل کرده است:

«خرج رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) یرید فاطمة (علیهاالسلام) و أنا معه فلمّا انتهیتُ الی الباب وضع یدَه علیه فدفعه (فرفعه) ثم قال: السلام علیکم، فقالتْ فاطمة: علیک السلام یا رسول اللّه قال: أ أدخل؟ قالتْ: ادخلْ یا رسول اللّه ، قال: و مَنْ معی؟ فقالتْ: یا رسول اللّه لیس علیَّ قناع، فقال: یا فاطمة خذی فضل ملحفتک فقنّعی به رأسک ففعلتْ؛

رسول خدا از خانه خارج شد و می خواست به خانه فاطمه زهرا برود. من (جابر) همراه حضرت بودم؛ هنگامی که به درِ خانه رسیدیم حضرت دست خود را بر در گذاشت و در را باز کرد و به فاطمه سلام کرد و ایشان نیز پاسخ سلام حضرت را داد، سپس حضرت فرمود: داخل شوم؟ فاطمه(ع) گفت: داخل شوید. پیامبر فرمود: آیا با کسی که همراه من است داخل شوم؟ حضرت فاطمه در جواب گفت: سرم برهنه است. حضرت فرمود: ای فاطمه، سرت را با مقدار اضافه چادرت بپوشان. او نیز این کار را کرد.»

در مورد دیگری نقل شده است: «دعا رسول اللّه (ص) فاطمة(ع) فاجابتة فی عباءِةٍ ...؛ پیامبر خدا حضرت فاطمه را به حضور خواست و ایشان در حالی که عبا و چادر بر سر داشتند خدمت رسیدند.»

همچنین روایت شده است: «انّ علیّا استقرض مِنْ یهودی شعیرا فاسترهنه شیئا فدفع الیه ملائة فاطمة رهنا؛ حضرت علی(ع) از فردی یهودی خواست مقداری جو به او قرض بدهد. یهودی نیز از حضرت خواست چیزی رهن و گرو بگذارد. حضرت علی(ع) نیز چادر فاطمه زهرا را نزد یهودی رهن گذاشت.»

محدث نوری ضمن بیان یک رخداد تاریخی، شیوه پوشش حضرت فاطمه را این گونه نقل کرده است: «لبست فاطمة شملةً مِن صوف، قد خیطتْ اثنی عشر مکانا بسعف النخل؛ حضرت زهرا چادری از پشم پوشیده بود که دوازده قسمت آن با لیف خرما دوخته شده بود.»

به نظر ما جلباب و عبائه همانندی بسیار نزدیکی با چادر مشکی دارد.

احتمالاً اینکه برخی از محققان گفته اند فاطمه زهرا چادری بافته شده و دوخته شده از لیف خرما داشته است، ناظر به همین روایت است. از آن جایی که در روایت «شمله» (که تعبیری غیر از واژه های به کار رفته به عنوان مترادف جلباب است) به کار گرفته شده، مناسب است مقداری در باره آن توضیح داده شود.

«شمله» در زمان پیامبر(ص) نیز معمول بوده است. در تاریخ در موارد متعددی نقل شده است که افرادی مثل پیامبر و امامان(ع) از شمله استفاده کرده اند: «کان رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) یلبس الشملة و یأتزر بها». از موارد فوق و همچنین دقت در ریشه لغوی «شمله» آشکار می گردد که به معنای پوشش بلند و سرتاسری شبیه چادر و عبا بوده است که مردان و زنان از آن استفاده می کرده اند.

علاوه بر فاطمه زهرا(ع) ام کلثوم دختر حضرت علی(ع) نیز از جلباب و رداء که به معنای چادر هستند استفاده می کرده است. علاوه بر حضرت فاطمه و ام کلثوم، همسران پیامبر از جمله عایشه نیز از پوشش عبا و چادر استفاده کرده اند. پس از ذکر مقدمه مختصری به بیان قضایای تاریخی که مؤید ادعا است می پردازیم:

تردیدی نیست که اگر مردی دارای همسران متعدد باشد، همسران وجود یکدیگر را به سختی تحمل می کنند و از وجود شوهر در خانه همسر دیگر ناراضی هستند. این نکته در مورد همسران پیامبر(ص) و از جمله عایشه نیز صادق است. شاهد صدق این مدعا ذکر حوادث تاریخی در باره رفتار عایشه در خصوص رابطه همسران دیگر پیامبر با ایشان است. برخی از این حادثه ها را که به طور ضمنی نحوه پوشش عایشه را آشکار می نماید بیان می کنیم.

روزی رسول خدا در خانه عایشه بود که ام سلمه ظرفی از غذایی را که تهیه دیده بود برای حضرت به خانه عایشه فرستاد. عایشه که این کار ام سلمه را پیش از این نیز دریافته بود در حالی که خود را به عبا پیچیده بود و سنگی در دست داشت سر رسید. سنگ را بر ظرف غذا کوبید و آن را شکست. رسول خدا که ناظر این کار بود، ظرفی از عایشه را به جای ظرف شکسته برای ام سلمه فرستاد.

پیامبر(ص) معمولاً برای عبادت و نماز شب و راز و نیاز از رختخواب بیرون می آمد. در یکی از شب ها که نوبت عایشه بود پیامبر در خانه وی باشد، عایشه پس از گذشت مدت زمانی از شب متوجه شد پیامبر این بار نیز از رختخواب و خانه بیرون رفته است. عایشه که با حسّ زنانگی خود خیال می کند پیامبر قصد دارد به خانه همسران دیگر برود می گوید: «بی تأمل برخاستم و لباسم را پوشیدم. روسری خود را بر سر کرده، عبا را بر آن کشیدم و شتابان از خانه بیرون آمدم و به تعقیبش پرداختم.»

علاوه بر فاطمه زهرا(ع) و دیگر زنان اهل بیت پیامبر(ص) و همسران ایشان، زنان عرب نیز به پیروی از آنها از پوشش جلباب

استفاده می کردند.

بنابراین از خودِ عایشه نقل شده که از پوشش جلباب استفاده می کرده، همان گونه که در بحث جلباب از نظر مفهوم گفته شد یکی از معانی که برای جلباب در تفاسیر ذکر می شود، «عبائة» است و به نظر ما جلباب و عبائه همانندی بسیار نزدیکی با چادر مشکی دارد. از این رو می توان گفت پوشش عایشه شبیه چادر مشکی بوده اما در تاریخ نقل شده پس از رحلت پیامبر(ص) عایشه به شیک پوشی و استفاده از لباس های رنگارنگ روی آورد، به گونه ای که حتی در ایام حج (این عبادت بزرگ، که همه زرق و برق های مادی فراموش می گردد) از پوشیدن لباس های زیبا و رنگین دوری نمی کرد! «علامه عسکری» شواهد تاریخی متعددی در این باره بیان کرده است.

علاوه بر فاطمه زهرا(ع) و دیگر زنان اهل بیت پیامبر(ص) و همسران ایشان، زنان عرب نیز به پیروی از آنها از پوشش جلباب استفاده می کردند که قضایای تاریخی زیر اثبات کننده این مدعاست:

1. «قالت عائشة: جائتْ امرأةٌ رفاعة القرظی رسولَ اللّه و أنا جالسةٌ و عنده أبوبکر فقالتْ: یا رسول اللّه ! إنّی کنتُ تحت رفاعة فطلَّقنی و بثَّ طلاقی فتزوجتُ بعده عبدالرحمن بن زید و إنّه و اللّه ما معه یا رسول اللّه إلاّ مثل هذه الهدبة و اخذتْ هدبةً مِن جلبابها؛

عایشه نقل کرده است: من و ابوبکر در حضور پیامبر خدا بودیم که همسر رفاعه قرظی نزد او آمد و گفت: ای رسول خدا، من زوجه رفاعه بودم، او مرا طلاق داد و با تکرار سه بار صیغه طلاق، طلاق مرا قطعی کرد. بعد از رفاعه به همسری عبدالرحمن بن زید در آمدم، حال آنکه به خدا قسم، او چیزی (= مردانگی) ندارد مگر مثل ریشه این چادر».

«دزی» مؤلف «فرهنگ البسه مسلمانان» پس از نقل قضیه فوق می گوید: به موجب آنچه جوهری در صحاح گفته جلباب همان ملحفه است و ملحفه به معنای چادر بزرگ است.

2. «ثبت فی الصحیح مِن حدیث امّ عطیه انّها قالت: یا رسول اللّه ! احدانا لا یکون لها جلباب فقال لتلبسها اختُها من جلبابها؛

در روایت صحیح از امّ عطیه ثبت شده است که از رسول خدا (به دنبال تأکید حضرت به حضور زنان در نماز عید) سؤال کرد: اگر یکی از ما زنان جلباب و چادر نداشت چکار کند؟ فرمود: باید خواهر دینی اش با جلباب و چادر خویش او را بپوشاند.»

علاوه بر این در برخی احادیث آمده است برای شرکت در نماز عید، زنان جلباب و چادر از یکدیگر عاریه و امانت بگیرند.

3. «إنّ الحولاء کانتْ امرأة عطّارة لآل رسول اللّه فلمّا کانت یوما مِن الأیام أمرها زوجُها بمعروف فانتهرتْه فأمسی و هو ساخط علیها. فلما أصبح قضیتْ (صلاتَها) و تبرقعتْ و اخذتْ علی رأسها رداء و خرجتْ سائرة إلی دار رسول اللّه ؛

حولاء زنی بود که به خاندان رسول خدا عطر می فروخت. روزی همسرش او را امر به کاری درست کرد و حولاء از این کار ناراحت شد، در نتیجه شوهرش از دست او عصبانی گشت. وقتی صبح شد نمازش را خواند و با برقع (پوشش صورت) و رداء به سمت خانه رسول اللّه حرکت کرد.»

رداء به معنای جلباب و چادر است چون در بحث مفهوم و اندازه جلباب گفته شد که یکی از الفاظ مترادف جلباب «رداء» است، به همین دلیل ابن عباس شاگرد بزرگ امام علی(ع) در تفسیر قرآن در مورد معنی جلباب گفته است: «الرداء الذی تستر مِن فوق إلی اسفل».

علاوه بر موارد بالا، نمونه های دیگری نیز در باره استفاده بانوان از پوشش چادر نقل شده است که بیان همه آنها باعث طولانی شدن کلام می گردد اما به عنوان نمونه به پوشش و حجاب چادری بانوان در برخی از دوره های تاریخ اسلام اشاره می کنیم. در مورد لباس زنان دوران خلفای راشدین تا پایان حکومت اموی (11 ـ 132ه··· .ق) نقل شده است که زنان در این دوران لباس سراسری که روپوشی چادرمانند بود بر تن می کردند. این چادر، سیاه رنگ بود همچون دوران پیامبر و یا نوعی طیلسان کبودرنگ.

در مورد لباس زنان دوران خلفای عباسی (132 ـ 656ه··· .ق) نقل شده است از حجابی که سرتاسر بدن را می پوشاند و معمولاً سیاه رنگ بود استفاده می کردند. سیره اسلامی چادرپوشی بانوان در بسیاری از دوره های تاریخی دیگر نیز وجود داشته، گرچه طبیعی است پوشش، یک مقوله فرهنگی و برگرفته از آداب و رسوم اقوام مختلف و روحیه مدگرایی است، که به اقتضای تغییرات زمانی و مکانی در نوع، مدل و رنگ آن برخی تغییرات صورت پذیرد.

با مطالعه کیفیت پوشش در تاریخ اسلام پی خواهیم برد که استفاده از پوشش کامل و حداکثری چادر مشکی در بین بانوان مؤمن و مسلمان (که اطاعت از خاندان وحی را افتخار خود می دانسته اند) به طور پیوسته به عنوان یک سیره اسلامی وجود داشته است. خاستگاه نخست پیدایش و گسترش این سیره اسلامی، الهام از آیه جلباب و بانوان خاندان اهل بیت همچون فاطمه زهرا(س)، ام کلثوم(س) و همسران پیامبر(ص) بوده است. در طول تاریخ زنان مؤمن و مسلمان با اسوه قرار دادن این الگوهای دینی، چادر مشکی را انتخاب کرده، در دوران مختلف تاریخ اسلام تاکنون از این سیره اسلامی دست برنداشته اند.

مطالعه سفرنامه های فرنگی (که در دوره های حکومت های مختلف به ایران سفر کرده اند) نیز به خوبی نشان می دهد که استفاده از حجاب و پوشش به ویژه چادر مشکی در بین زنان مسلمان از فرهنگ و ریشه تاریخی طولانی و گسترده برخوردار بوده است که به نقل یک نمونه تاریخی بسنده می کنیم:

«کلودانه» که در زمان مظفرالدین شاه قاجار در ایران به سر می برده است می نویسد:

به طور طبیعی و بنا بر عادت یک مرد اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال توجه بیشتری نگاه می کردم. البته فقط نگاه می کردم. بی آنکه چیزی ببینم! به نظر من زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین مقید به حجاب اند و با دقت و وسواس، قد و بالا و چهره خود را می پوشانند. وقتی از منزل خارج می شوند سر تا پای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچه ای نسبتا لطیف اما بی هیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است می پیچند. این چادر در قسمت بالا، یعنی در محلی که معمولاً صورت قرار دارد از هم باز می شود اما زن ایرانی دوست ندارد حتی چشمان خود را به کسی نشان دهد، به همین جهت نیز در جلوی چهره خویش، دستمال بلند سفیدی که بالای آن مشبَّک است، می آویزد ... شما در کوچه و بازار، زنانی را مشاهده می کنید در حالی که خود را در چادر سیاه پیچیده اند و روبندی سفید بر چهره آویخته اند، به راه خود می روند. این زنان زشت اند یا زیبا و پیرند یا جوان، معلوم نیست. این معمای پیچیده در پرده در برخورد اوّل نوعی خشم آمیخته با کنجکاوی در مردان اروپایی به وجود می آورد ... .

لباس زنان دوران خلفای راشدین تا پایان حکومت اموی نقل شده روپوشی چادرمانند بود بر تن می کردند. این چادر، سیاه رنگ بود همچون دوران پیامبر و یا نوعی طیلسان کبودرنگ.

ح) بهره های چادرپوشی
چادر بهترین پوششی است که زن می تواند همه اندام خود را با آن بپوشاند و جلو هر گونه تحریک جنسی را بگیرد در حالی که پوشش هایی مانند مانتو این ویژگی را به صورت کامل ندارند، زیرا وقار و معنویتی که در چادر مخصوصا چادر مشکی هست در مانتو نیست.

مانتو حتی اگر بلند و گشاد باشد باز مقداری سبب نمایان شدن اندام و برجستگی های بدن می شود.

خانم «مرضیه حدیده چی» (دبّاغ) می گوید: وقتی [همراه امام خمینی] از فرانسه آمدم، مانتو شلوار تنم بود. در مهران پایم صدمه خورده بود و هنوز عصایی زیر دستم بود. با آن مانتو شلوار خدمت امام رسیدم تا از جنگ در منطقه مهران گزارش بدهم. ایشان فرمودند: «شما چادر ندارید؟ بگویم احمد برایتان یک چادر بخرد؟» گفتم، نه حاج آقا! چادر دارم اما چون به کوه می رفتم و اسلحه روی دوشم و فشنگ به کمرم و قمقمه به پهلویم آویزان بود، گاهی هم سه پایه تیربار را هم روی دوشم می گرفتم و از کوه بالا می رفتم، این بود که اگر چادر هم به سرم می کردم دیگر خیلی مشکل بود. فرمودند: «چادر برای زن بهتر است». من هم از همان جا آمدم و چادر سرم کردم و دیگر برنداشتم.

از آنجایی که حداقل حجاب شرعی بنا بر نظر مشهور فقها پوشاندن همه بدن به جز صورت و دست ها است، تردیدی نیست که چادر بهترین مصداق برای تحقق حدّ شرعی و اسلامی حجاب است؛ به همین دلیل برخی فقهای برجسته معاصر مثل امام خمینی(ره) در پاسخ نزدیک به ده استفتا و پرسش، تصریح کرده اند پوشیدن چادر بهتر است.

علاوه بر این، چادر بیش از هر پوشش دیگری بانوان را برای رو گرفتن در برابر نگاههای آلوده نامحرم توانا می سازد. روشن است در حجاب هایی مثل مانتو این ویژگی وجود ندارد. همچنین چادر زیبایی های جسمانی و مادی زن را می پوشاند و به او زیبایی معنوی و ملکوتی می دهد و باعث آرامش بخشی بانوان است و این واقعیتی است که حتی افراد بی حجاب به آن اعتراف کرده اند. حادثه تاریخی زیر اثبات کننده این ادعاست:

در زمان طاغوت زنی از کشور ترکیه (که در فسق و فساد بنام بود) برای اجرای یک نمایش به فرودگاه مهرآباد تهران وارد شد. جمعیت فراوانی به استقبال وی آمده بودند. یک روز که برای او برنامه گردش می گذارند، همین طور که در خیابان های تهران می گشت، زنی را با چادر می بیند و می گوید این زن چرا این طوری است. می گویند این خانم چادر به سر دارد. می گوید: می خواهم با او صحبت کنم. پیاده می شود و به آن زن می گوید: این چیه روی سرت انداختی؟ پاسخ می دهد: حجاب من است. می گوید: آیا می شود یک دقیقه به من بدهی تا به سرم بیندازم؟ پاسخ می دهد من نه که نمی توانم چادرم را در انظار عمومی از سرم بردارم. اینجا نمی شود. می گوید: کجا می توانم این چادر را به سر کنم؟ پاسخ می دهد: باید جایی برویم که در دید نامحرم نباشیم. به جای مخصوصی می روند و خانم ایرانی چادرش را به آن زن می دهد که به برهنگی و فساد مشهور بود. چادر را بر سر می اندازد و می گوید: عکس من را بیندازید. تنها لحظه ای که در زندگی احساس آرامش کردم همین لحظه بود که در چادر بودم. عکس این خانم را با چادر در تمام مجلات زنِ زمان طاغوت منتشر کردند.

علاوه بر این چادر پوشش دینی، ملی و انقلابی بانوان مسلمان ایرانی است. همه به یاد داریم در دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بانوان مسلمان با چادر مشکی در راهپیمایی ها حضور یافتند. زنان در اوایل انقلاب و در بحبوحه پیروزی آن، با حجاب خویش، در قالب چادر مشکی، در راهپیمایی ها تصویری را خلق کردند که سوژه ای برای تصویربرداران و عکاسان خارجی شد. یکی از عکاسان خارجی در توصیف آن می گوید: زنان ایرانی با چادر مشکی مانند دریایی بودند که رژیم شاه را بلعیدند.

حضور زنان با حجاب چادر مشکی در اصل پیروزی و ادامه انقلاب اسلامی نقش مؤثری داشته و دارد. بنابراین چادر مخصوصا چادر مشکی بیان کننده دینداری، ملیت و انقلابی بودن بانوان مسلمان و حکایتگر استقلال فرهنگی بانوان ایرانی در زمینه پوشش است. چادر مانند پرچمی است که نشانه حیات اجتماعی اسلام است. مسئولیت و افتخار برافراشته نگه داشتن این پرچم بر دوش بانوان مؤمن و مسلمان است.

ط) ثمرات حجاب با چادر مشکی
1ـ پوشانندگی بیشتر
عوامل مختلفی مانند نازک نبودن، گشاد بودن و نوع رنگ در تأمین پوشش بیشتر مؤثر هستند. در بین رنگ ها، رنگ های تیره و مشکی، در تأمین حجاب حداکثری بانوان در بیرون منزل مؤثر هستند، چون موجب پوشانده شدن بیشتر و مانع از دیده شدن آنها هستند.

چشم در تاریکی جایی را نمی بیند و پارچه یا پرده مشکی باعث پوشاندن بیشتر و بهتر است. به دلیل پوشانندگی بیشتر رنگ مشکی است که بانوان پاکدامن، هوشمند، مسلمان و مؤمن، رنگ لباس های رویی مانند چادر، مانتو و مقنعه را از رنگ های تیره مثل مشکی، قهوه ای و یا سرمه ای برمی گزینند و از رنگ های روشن و جذاب دوری می کنند تا اندام شان از چشم نامحرمان پوشیده تر باشد.

علاوه بر این، رنگ مشکی پوشاننده رنگ های دیگر است و زیر آن هر لباس رنگی دیگری را که باشد می پوشاند. ضرب المثل معروف «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» اشاره به همین واقعیت است که رنگ سیاه برترین رنگ ها است و تمام رنگ های دیگر در مقابل آن، رنگ می بازند.

قرآن مجید می فرماید: «یُغْشِی الَّیْلَ النَّهارَ؛ پرده سیاه و تاریک شب، روز روشن را می پوشاند.» در یکی از تفاسیر در ذیل آیه آمده است: ساکنان زمین پس از تحمل چند ساعت تاریکی و سرما طالب نور و گرما می شوند، که روز با نور و گرمای خود آنها را زیر پوشش گرفته و در آنان تحرک می آفریند. اما پس از تحمل چند ساعت گرما و رنج و کار و فعالیت روزانه، طالب سکون و آرامش شب می شوند و شب، ساکنان زمین را در چادر سیاه و مشکی خود می پوشاند.

لباس زنان دوران خلفای عباسی از حجابی که سرتاسر بدن را می پوشاند و معمولاً سیاه رنگ بود استفاده می کردند.

خداوند فرمود: «وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباسا؛ پرده سیاه و تاریک شب را به منزله لباس و پوشش قرار دادیم.» در این آیه، تاریکی شب به پرده و پوشش گسترده تشبیه شده است که همه اجسام را می پوشاند، همان گونه که جلباب و چادر مشکی تمام بدن و لباس بانوان را در برخورد با نامحرم می پوشاند.

نکته جالب توجه این که برخی علما جلباب را به چادر شب معنا کرده اند. به نظر می رسد به دلیل دو ویژگی گستردگی در پوشش و رنگ مشکی (که در جلباب (چادر مشکی) و پرده تاریک شب موجود است) جلباب به چادر شب معنا شده است.

در روانشناسی رنگ ها آمده است: سیاه به معنای «نه» است.

یک خانم پزشک روانشناس در تأیید نکته بالا گفته است: در روانشناسی رنگ ها چیز جالبی خواندم که وقتی انسان به یک چیز سفید نگاه می کند احساس می کند انگار به آن چیز نزدیک تر می شود اما وقتی چیز مشکی می بیند احساس می کند از او دور می شود. آن موقع من گفتم پس چه بهتر هر وقت یک مرد من را می بیند فکر کند که من دارم از او دور می شوم.

تجربه زندگی روزانه نیز مؤید این واقعیت است که رنگ سیاه چشم را می زند و رنگ سفید چشم را جلا می دهد. با توجه به اینکه یکی از شرایط حجاب اسلامی این است که نگاه نامحرمان را به خود جلب نکند، اگر بانوان چادر مشکی بپوشند که توجه بینندگان نامحرم را جلب نمی کند، بهتر است یا رنگ سفید که چشم ها را جلا می دهد و توجه را به آنها متمایل می سازد؟

رنگ مشکی اثر کاهش تحریک های روحی و روانی را دارد، چون رنگ صامت و غیر محرک است و واکنش مهمی در بیننده ایجاد نمی کند، از این رو یکی از بهترین ابزار کاهش واکنش های روانی است و نه تنها وسیله جلب توجه دیگران نمی شود بلکه به عدم توجه کمک می کند. به همین دلیل در هنگام برخورد با جنس مخالف و غیر محارم، استفاده از چادر مشکی، اثرات مطلوبی از نظر کاهش حالات و امیال جنسی دارد. خداوند در سوره نور ضمن آموزش حدود مراقبت های اولیه در شیوه رویارویی با غیر محارم در آخر آیه خطاب به زنان می فرماید:

سفرنامه های فرنگی (که در دوره های حکومت های مختلف به ایران سفر کرده اند) نیز به خوبی نشان می دهد که استفاده از حجاب و پوشش به ویژه چادر مشکی در بین زنان مسلمان از فرهنگ و ریشه تاریخی طولانی و گسترده برخوردار بوده است.

«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ؛ نباید زنان پای خود را چنان به زمین بکوبند که صدای زینت آلات شان شنیده شود (و سبب تحریک نامحرم گردد).» بنابراین می توان گفت که چون حجاب و لباس های رنگارنگ سبب جلب توجه نامحرم و تحریک جنسی می گردد، مطلوب نیست اما چون حجاب و چادر مشکی باعث جلب توجه نمی گردد، رنگی مطلوب است. معمولاً بانوانی که اعتقاد راسخ به لزوم پوشیدگی بیشتر در برخورد با نامحرم دارند رنگ مشکی را می پسندند زیرا این رنگ، بدن را بیشتر و بهتر می پوشاند.

2ـ نگاه شکنی
در روانشناسی رنگ ها گفته می شود رنگ سیاه نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی است. از این رو کسی که حجاب و چادر مشکی می پوشد، پیوسته جلوه و نمای خود را نفی می کند و خود را از نگاهها دور می دارد، یعنی فرد دارای حجاب و چادر مشکی، به نگاههای نامحرم می گوید: هیچ جایگاهی برای نگاه در من وجود ندارد. کاملاً از شما روی گردانم و نگاه شما به من به جز زیان حاصلی ندارد.

از سوی دیگر وقتی رنگ مشکی در کنار رنگ دیگری قرار می گیرد، تأثیر آن را تقویت می کند و خصلت آن رنگ را مورد تأیید قرار می دهد. اگر یک پنجره رنگین در کنار میز سیاهی قرار بگیرد، هر بیننده ای که به آن سو بنگرد نگاه او ناخودآگاه به طرف پنجره جلب خواهد شد و اصلاً به صفحه سیاه میز توجهی نخواهد کرد. رنگ سیاهِ میز خاصیت جلوه نمایی خود را نفی کرده، در عوض خاصیت رنگ پنجره را تقویت نموده، به همین علت وقتی خانمی چادر مشکی به سر می کند و در خیابان راه می رود، ناظری که از دور به او و اشیای رنگی اطراف مثل ماشین ها و مغازه ها نگاه می کند، بی اختیار اشیای رنگی نظر او را به خود جلب می کند. بسیاری از اوقات بیننده اصلاً به رنگ مشکی توجهی نمی کند و رد می شود. بنابراین بانوانی که می خواهند به بهترین شیوه، عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنند و از نگاههای آلوده در امان باشند، از حجاب و چادر مشکی استفاده می کنند.

چادر مشکی بدن بانوان را در مواجهه با نامحرمان به طور یکنواخت و در عین حال به روش ساده و معمولی و به دور از تجمل می پوشاند.

3ـ مهارکننده تحریک های غریزه جنسی
خدا در هر یک از زن و مرد کشش و جاذبه ای به نام غریزه جنسی قرار داده است تا زن و مرد در کنار هم بتوانند کانون خانواده را گرم و پابرجا نگاه دارند و این نیرو و جاذبه درونی، مایه انس و الفت زن و مرد نسبت به یکدیگر گردد. از طرف دیگر برای اینکه فساد و تباهی در جامعه و خانواده ایجاد نگردد، خدا به هر یک از زن و مرد دستورها و احکام ویژه ای در باره حجاب و پوشش داده است تا خود را از نامحرم بپوشانند و نیروی جاذبه جنسی خود را برای خانواده خویش صرف نمایند.

با توجه به خاصیت و فایده نگاه شکنی پوشش مشکی می توان گفت که حجاب و چادر مشکی بانوان در برخورد با نامحرمان بهترین سدّی است که دفع کننده جاذبه نیروی غریزی در زن و مرد نامحرم در جامعه است، زیرا از کشش های غریزی جلوگیری می کند و چون چادر مشکی، پوشش یک دست و معمولاً ساده است، از جلب توجه نامحرمان به سمت زنان جلوگیری می کند.

در مقابل تردیدی نیست که استفاده زنان از لباس های رنگارنگ، یکی از ساده ترین و قوی ترین ارتباط های غیر کلامی است، به گونه ای که باعث توجه جنس مخالف گشته، به طور غیر آگاهانه و غیر ارادی، ارتباط دو طرفه بین دو جنس برقرار می کند، در نتیجه این ارتباط دو طرفه مقدار عظیمی از نیروی غریزه جنسی (که خداوند برای تشکیل و تحکیم خانواده قرار داده است) هدر می رود.

4ـ آرامش بخشی
رنگ سفید و یا به طور کلی نور و روشنایی در انسان، حیوان و موجودات، آثار زیادی بر جای می گذارد اما رنگ سیاه و تاریکی نقطه مقابل آن است و آثار معکوسی در بر خواهد داشت؛ مانند تقابل و تناوب شب و روز که اثرات آنها از نظر تحرک و آرامش در انسان، ناهمگون و نقطه مقابل هم است.

تناوب شب و روز این فایده را دارد که هر یک، آثار وجود دیگری را در انسان و موجودات خنثی می کند و در حفظ اعتدال به او کمک می کند. این فرایند مخصوصا در انسان (که در فعالیت عمومی خود حد و مرزی نمی شناسد و مانند حیوانات نمی تواند همگام و همقدم با مقتضیات طبیعت حرکت کند) برجسته و ملموس تر است چون با فرا رسیدن تاریکی شب و نبود نور، از فعالیت غیر طبیعی و اضافی روزانه او کاسته می شود و مجال آرامش و آسایش جسمی و روحی به او می دهد.

«کلودانه» که در زمان مظفرالدین شاه قاجار در ایران به سر می برده است می نویسد:

زن ایرانی دوست ندارد حتی چشمان خود را به کسی نشان دهد... شما در کوچه و بازار، زنانی را مشاهده می کنید در حالی که خود را در چادر سیاه پیچیده اند و روبندی سفید بر چهره آویخته اند، به راه خود می روند. این زنان زشت اند یا زیبا و پیرند یا جوان، معلوم نیست. این معمای پیچیده در پرده در برخورد اوّل نوعی خشم آمیخته با کنجکاوی در مردان اروپایی به وجود می آورد ... .

قرآن مجید این واقعیت را که تاریکی و سیاهی شب باعث آرامش و سکون اما در مقابل، روشنایی روز باعث تحرک و فعالیت است، بیان کرده است:

«هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِرا؛ خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسایید و روز را روشنی بخش قرار داد.»

در این آیه صنعت ادبی «احتباک» به کار رفته است. «احتباک» یعنی قرینه بندی به گونه ای که صدر و ذیل سخن، یکدیگر را کامل کنند. با توجه به قرینه بندی متقابل، مراد از آیه این می شود: خداوند شب را تاریک آفرید تا آرامش بگیرید و روز را روشن آفرید تا برای معاش برخیزید.

چه عاملی باعث می گردد بانوان مسلمان و مؤمن در بسیاری از کشورهای اسلامی همچون ایران، عراق، عربستان، مصر و ... به طور مستقل و جدا از هم و در عین آزادی عمل، حجاب و چادر مشکی را به عنوان پوشش مناسب در برابر مردان انتخاب کنند؟ آیا چنین انتخاب دسته جمعی جدا از هم، این مدعا را اثبات نمی کند که زن مسلمان به طور فطری و با تجربه خود، به آثار و خواص پوشش مشکی مثل آرامش بخشیِ آن و اینکه باعث برگشت نگاههای نامحرم از آنان می گردد، پی برده و تنها هنگام استفاده از این نوع حجاب، احساس آرامش خاطر می کند؟ نیز اضطراب روحی و روانی او به طور محسوسی کاهش می یابد؟ وحی قرآنی در طراحی تئوری جامع خود در باره حجاب اسلامی، از نکته فطری و روان شناختی یاد شده، به شکل بسیار زیبایی بهره گرفته است، با این توضیح که:

رعایت حجاب چشمی (چشم پاکی) به طور کامل برای بسیاری از مردان غالبا مشکل تر از حجابِ بدنی زنان است زیرا رعایت کامل «چشم پاکی» نیازمند اراده بسیار قوی است که از ایمان مذهبی زنده و پویا برخاسته باشد تا به وسیله آن مردان بتوانند نگاه خود را از نامحرم بپوشانند. به نظر می رسد به دلیل سخت بودن رعایت کامل «چشم پاکی» از یک سو خداوند به مردان دستور «غضّ بصر = چشم پوشی» می دهد، یعنی مردان در هنگام برخورد با زنان باید چشم چرانی نکنند.

از سوی دیگر چون استفاده بانوان از حجاب مشکی، در کاهش و انصراف نگاه مردان بسیار مؤثر است، بدین ترتیب ارتباط معنایی مناسبی بین آیه جلباب و آیه غض بصر ایجاد می گردد، به گونه ای که گویا خداوند با دستور غضّ بصر به مردان و فرمان دادن به زنان برای استفاده از چادر مشکی عملاً زمینه تحقق حجاب اسلامی را تا سر حد اعلا فراهم کرده است.

5ـ وقار و هیبت معنوی
رنگ مشکی را تجار، پلیس ها و کشیشان روحانی بر تن می کنند تا نشانگر قدرت و اقتدار آنها باشد. افرادی که مایلند ظاهری سنت گرا و احترام برانگیز داشته باشند نیز از این رنگ در لباس های خود استفاده می کنند.

در برخی کتاب های مربوط به روانشناسی رنگ ها آمده: رنگ سیاه در بعضی موارد دلیل بر وقار و سنگینی و شیک پوشی است. رنگ مشکی نمایانگر قدرت و اقتدار است. خصوصیت دیگر رنگ مشکی آن است که باعث هیبت و تشخّص است و ابهت بیشتری دارد. به دلیل همین خصوصیت غالبا حاکمان و بزرگان برای اظهار شکوه و جبروت خویش، از لباس های دارای رنگ مشکی استفاده می کنند.

به نظر می رسد که انتخاب رنگ مشکی برای عمامه سادات و فرزندان پیامبر نیز به اعتبار ویژگی احتشام و هیبت معنوی است.

علاوه بر این، رنگ مشکی رنگ ابهت است که برای مضطرب نمودن دشمن از آن استفاده می شود. ابومسلم خراسانی برای پیشبرد مقاصد نظامی خود، رنگ پرچم و لباس لشکریان را مشکی انتخاب کرد تا باعث رعب و وحشت لشکر رقیب گردد.

بنا به نوشته «مجمع الفرس» چاووشانی که در قدیم پیشاپیش مرکب شاهان حرکت می کردند و دورباش می گفتند، سیاه می پوشیدند تا مهیب نمایند و از همین روی به «چاووش»، سیاهپوش گفته می شد.

کتاب لغت و فرهنگ برهان قاطع در برابر واژه سیاهپوش آورده است: شبگرد و عسس میربازار و میرشب را گویند و چاووش را نیز گفته اند و آن کسی باشد که در پیشاپیش پادشاه دورباش گوید و این جماعت در قدیم به جهت هیبت و صلابت و سیاست، سیاه می پوشیدند.

امروزه نیز لباس رسمی برخی شخصیت ها مثل قضات و وکیل ها خصوصا در مراسم ویژه و رسمی غالبا مشکی و یا سرمه ای است. حتی ورزشکاران زمانی که در رژه رسمی شرکت می کنند غالبا کت و شلوار مشکی یا سرمه ای می پوشند. با توجه به همین ویژگی، استفاده بانوان از حجاب و چادر مشکی باعث نوعی والایی و هیبت معنوی در آنان می گردد، که سبب می شود مردان نامحرم در برخورد با آنان حریم گیرند.

به رغم وجود بهره ها و آثار متعدد ذکر شده برای حجاب مشکی، متأسفانه برخی مطبوعات به طور غیر منطقی با تمسک به شبهاتی، در سال های اخیر در جهت سست کردن پایه های حجاب اسلامی در ذهن زنان و بانوان، در نتیجه گسترش بدحجابی و بی حجابی گام برداشته اند.

چادر مخصوصا چادر مشکی بیان کننده دینداری، ملیت و انقلابی بودن بانوان مسلمان و حکایتگر استقلال فرهنگی بانوان ایرانی در زمینه پوشش است.

در روانشناسی رنگ ها گفته می شود رنگ سیاه نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی است.

پوشیدن چادر مشکی نه تنها برای بانوان کراهت ندارد بلکه طبق نظر برخی مراجع تقلید، چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.

چون پاسخ بسیاری از شبهات مطبوعاتی در زمینه حجاب، در مقالات ذیل داده شده است، از طرح دوباره آنها خودداری می کنیم. فقط مناسب است به شبهه کراهت چادر مشکی اشاره داشته باشیم. هنوز در برخی مطبوعات، کراهت داشتن چادر مشکی تبلیغ و ترویج می شود، اما لازم است تأکید کنیم پوشیدن چادر مشکی نه تنها برای بانوان کراهت ندارد بلکه طبق نظر برخی مراجع تقلید، چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.

پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ

خانم «مرضیه حدیده چی» (دبّاغ):

با مانتو شلوار خدمت امام رسیدم تا از جنگ در منطقه مهران گزارش بدهم. ایشان فرمودند: «شما چادر ندارید؟ بگویم احمد برایتان یک چادر بخرد؟»

منبع : مجله پیام زن  دی 1385، شماره 178 / نویسنده : حسین مهدی زاده

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه