مقالاتد فرهنگی و اجتماعی

روش نقد و رهایی از جزم و جمود

روش نقد و رهایی از جزم و جمود

 نقد و نقادی یک راه اندیشه ورزانه، پویا و نوآورانه می‌باشد؛ تاریخ و تبار تفکر و علم شناسی گواه و دلیل این مطلب است.

روزنامه همدلی در یادداشتی نوشت: نقد و نقادی یک راه اندیشه ورزانه، پویا و نوآورانه می‌باشد؛ تاریخ و تبار تفکر و علم شناسی گواه و دلیل این مطلب است.

در ادامه یادداشت ۱۶ اسفند روزنامه همدلی به قلم محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه می خوانیم: اگر نقدهای فلاسفه و دانشمندان یونانی بر آموزه‌ها و آموزش‌های سوفسطائیان و اسطوره پردازان نبود، اگر نقدهای طلایه داران رنسانس «کوپرنیک، گالیله...» بر نظریات و نظام‌های باستانی و منسوخ نبود، اگر نقدهای نیوتن بر فیزیک ارسطو و اسلاف خود نبود، اگر نقدهای فیزیک قرن بیستم بر مشهورات و مسلمات «assumption» فیزیک نیوتن صورت نمی‌گرفت، اکنون ما در قرن بیست و یکم شاهد رشد و پیشرفت علم و فناوری نبودیم. نقد و نقادی در مقابل رکود و راکد ماندن است و راکد بودن «stagnate- stand» با خود جزم «dogma» و جزمیت و خمود و جمود را پیش می‌آورد.

به سخن دیگر، رکود و جزم، بر خلاف تازگی و ابداع و نوآوری ست. جزم‌اندیشی بر خلاف آزاداندیشی و نواندیشی ست که تمام ابداعات و اختراعات و اکتشافات ریشه در آزاداندیشی دارد. جزم و جمود، مخالف تردید و پرسش و گفتگو و تعامل اثربخش است؛ زیرا، در وضعیت جزم و جمود، تعصبات کورکورانه چشم و بصیرت خرد و اندیشه را نابینا می‌کند و راه آینده را مسدود می‌سازد. یعنی، انسان با گشودگی فکر و آزادی اندیشه زندگی خود را می‌سازد و با جزمیت و تحجر در ظلمات و تاریکی حماقت می‌ماند. «مثل قرون وسطی».

نقد در اصل، به چالش کشیدن مقبولات و مشهورات و مسلمات تاریخی و ذهنی است، تا به ساحت استدلال و برهان و شواهد واقعی برکشیده شوند و عیار خود را عیان سازند. بنابراین، جزم اندیشی در اصل، ملاحظه کاری و محافظه کاری است و آن حفظ و حتم در افکار و باورهاست. به عبارت دیگر، جزم اندیشی و جمود همان خشک مغزی و سنگوارگی است. حاصل چنین حالتی یخ بستن و عقل تعطیل کردن است.

زندگی یعنی عشق و عقل و تلاش و تحرک. قدرت اندیشه ورزی، قدرت مقایسه و مطابقه را به انسان عرضه می‌کند، بین این دو وضعیت و موقعیت «جزم اندیشی و نقد ورزی» «dogmatism & critiquing» و رابطه آن‌ها با زندگی را مقایسه کنید. یادمان باشد که تنها داشته واقعی ما همین زندگی است. نقد حرکت و فعالیت و گشودگی و دیالکتیک است و جزم و جمود فسردگی، یخ زدگی و بی تحرکی است.

به عنوان مثال، دوران قرون وسطی و دوران معاصر را مقایسه کنید. آیا ایستادن و توقف و تعلیق عقل و اندیشه و عمل با رشد و بالندگی و شکوفایی و پیشرفت و رفاه زندگی یکسان است؟ نقد در جست‌وجوی بهتر شدن و استدلال یافتن و اثربخش بودن و رهایی از وضعیت جهل و جمود است. در طول تاریخ بشر، هیچ چیز به اندازه تعصب جاهلانه و کورکورانه به انسان و زندگی وی آسیب نرسانده است. کشتگان در راه حق گویی و حقیقت یابی و نوآوری گواه این مدعاست.

جزم ماندن در کلیشه و صورت و ظاهربینی است بدون مغز و هسته؛ بنابراین، جزم و جمود توقف در سطح بی اندیشگی و بی اثری و پوچی و بیهودگی و بریده از واقعیات و استدلالات برهانی است. بسیاری از جنگ‌ها و خونریزی‌ها و کشمکش‌ها و نابودی‌ها، نتیجه همین جزم اندیشی و جمود فکری است. اصرار بر حقانیت و قطعیت و حتمیت خود، بدون دلیل و بر خلاف واقعیت، گاهی با نقاب و گاهی بی نقاب.

چکیده سخن این است که: به گواهی تاریخ و تجربه و برهان، انسان و زندگی با نقد و نقد ورزی از وضعیت جزم و جمود رهایی پیدا می‌کند و به ساحت عقلانیت و اندیشه ورزی و اثرمندی می‌رسد. انسان آینده به آموزش نقد و نقادی محتاج تر از انسان گذشته است زیرا با مسائل و موضوعات و متون پیچیده و لایه لایه مواجه است.

نقد کشف و نفوذ در لایه‌های مجهول و مبهم است تا اصلاح صورت گیرد. نقد به چالش کشیدن همان جزم و جمود است که فکر و عمل آدمی را گرفتار و اسیر کرده است. چگونه قضاوت‌های متعصبانه و متصلبانه را کنترل کنیم؟ چگونه رفتارهای جانبدارانه را به جانب حق و حقیقت سوق دهیم؟ یک راهکار کاربردی، آموزش و تمرین نقد و نقد ورزی در راستای اندیشه ورزی اثربخش است.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه