فرانکو زفیرلی؛ احیاگر نمایشنامه‌های شکسپیر در سینما

فرانکو زفیرلی؛ احیاگر نمایشنامه‌های شکسپیر در سینما

 فرانکو زفیرلی از برجسته‌ترین فیلمسازان ایتالیایی است که بیشتر به جهت پرداختن به داستان‌های عاشقانه‌ شکسپیر در میان مخاطبان شهرت دارد. همچنین زفیرلی را آخرین بازمانده نسل بزرگانی چون فلینی، ویسکونتی، فی داناوی و جان ویت، یعنی سینماگران بزرگ ایتالیا در دوران پس از جنگ جهانی دوم می‌دانند.

فرانکو زفیرلی فیلمساز تحسین‌شده و یکی از نمادهای فرهنگی ایتالیا که برای اقتباس‌های پرهزینه از نمایشنامه‌های شکسپیر و اپراهای مجلل با حضور ماریا کالاس و دیگران شهرت دارد. او کارگردان دنیای صحنه بود تا سینما. ورودش به سینما بخشی از جریان توجه دوباره این هنر به دنیای تئاتر بود. در دهه ۱۹۴۰ میلادی بازیگر و کارگردان‌هایی مثل لارنس الیویه، سینما و تئاتر را بیش از پیش به هم نزدیک کرد و به موفقیت‌های انتقادی و تجاری تازه‌ای رسیده بود. این به بقیه هم نسلان‌شان دل و جرأت می‌داد. در دهه ۱۹۵۰میلادی به لطف محبوبیت متون نمایشی و ادبی کلاسیک و رواج اقتباس‌های سینمایی بر مبنای آنها، به این تصور دامن زده شد که تئاتری‌ها آدم‌هایی شایسته‌تر برای کارگردانی این دسته از آثار هستند. این راه ورود زفیرلی به سینما را هموار کرد.

 

 

زندگی نامه زفیرلی

فرانکو زفیرلی در خانواده‌ای ثروتمند و اهل فرهنگ در ۱۲ فوریه ۱۹۲۳ میلادی در میلان متولد شد. فرزند یک طراح مد و یک تاجر پشم بود. او از کودکی جذب تئاتر و بازیگران دوره‌گرد شد اما هنوز تا سال‌های بعد از جنگ برایش مسلم نشده بود که می‌خواهد به دنیای تئاتر پا بگذارد یا این‌که به دنبال رویای دیگرش برود و معمار شود.

زفیرلی دانش‌آموخته آکادمی هنرهای زیبا در فلورانس بود. او ابتدا در رشته معماری تحصیل می‌کرد اما بعد از دیدن پنجمین فیلم هنری لارنس اولیویه تصمیم گرفت تا حرفه نمایش را دنبال کند. زفیرلی در مقام بازیگر بسیار تحسین شد و به او لقب مونتگامری کلیفت ایتالیایی را دادند.

بعد از پایان جنگ جهانی اول، یکی از نخستین کارهای بازیگری زفیرلی در رادیو رخ داد، جایی که با آنا مانیانی، یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ سینما، هم‌بازی شد و بعدها حتی او  روی صحنه کارگردانی کرد.

خانه‌ تکانی فکری و فرهنگی در زندگی زفیرلی وقتی رخ داد که با وزنه‌ای فرهنگی آشنا شد که در سال‌های نخست کارش به عنوان یک کارگردان سینما قرار داشت اما حتی تا همان جای کار هم به عنوان یک استاد شناخته شده بود: لوچینو ویسکونتی. زفیرلی مانند ویسکونتی اهل میلان بود، مال و مکنت داشت و به چپ گرایش داشت. ویسکونتی که از دنیای تئاتر، اپرا و زندگی اعیانی می آمد، زفیرلی را هم روی صحنه کارگردانی برد و هم او را در شاهکار نئورالیستی زمین می‌لرزد (۱۹۴۸) دستیار خودش کرد.

 

 

فیلم ها و نمایش های زفیرلی

اجرای صحنه‌ای زفیرلی از نمایشنامه رومئو و ژولیت در تماشاخانه اولدویچ لندن در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی مقدمه‌ ساخت فیلمی بر اساس این تراژدی عاشقانه شکسپیر شد. این اجرای تئاتری را خیلی از منتقدان انگلیسی آن دوره رد کردند اما بعضی هم نگاه تازه زفیرلی را پسندیدند؛ اگر شکسپیر اجازه داشت تا ایتالیای تخیلی‌اش را در این نمایشنامه به زبان انگلیسی به رشته تحریر درآورد، چرا یک ایتالیایی نتواند تخیل و طبع ملی‌اش را به این اثر بیافزاید؟

فیلم‌های شکسپیری زفیرلی و به ویژه رام کردن زن سرکش که شاید بهترین اثر او باشد، بعضی از محبوب‌ترین و شناخته‌شده‌ترین اقتباس‌های سینمایی از آثار نمایشنامه‌نویس انگلیسی‌ هستند اما در ادامه باید افزود که آن‌ها از نظر بصری بعضی از چشم‌نوازترین اقتباس‌ها هم هستند، اگرچه درباره عمق دریافت‌شان از شکسپیر همیشه تردیدهایی وجود داشته است. این مشکل عمده زفیرلی بود که اعتبارش در بیشتر موارد از اعتبار آثاری که آن‌ها را به فیلم برمی‌گرداند، می‌آمد و ارتباط چندانی با استعداد و توانایی‌های سینمایی‌اش نداشت.

 

 نمایی از فیلم رام کردن زن سرکش؛ مشهورترین اثر زفیرلی

 

زفیرلی همان‌قدر که به دنیای نمایش علاقه داشت به ساخت فیلم‌های نمایشی نیز علاقه داشت. این بار منظور از نمایشی، فیلم‌هایی است که با دنیایی به شکلی آگاهانه مصنوعی و مبتنی بر نقش ایفا کردن، بدون این که کارگردان قصد داشته باشد، این جنبه نمایشی را پنهان کند و با وسایل مختلفی که رسانه سینما در اختیارش گذاشته به آن رنگ و بوی واقعی بدهد. شاید برای همین بود که هم بر اساس اپراها فیلم ساخت اتللو جوزپه وردی،  ۱۹۸۶ و هم بر پایه زندگی اپراسازها و رهبران ارکستر آرتورو توسکانینی در توسکانینی جوان، ۱۹۸۸ و ستاره‌هایش ماریا کالاس در کالاس ابدی ۲۰۰۲، انگار برای او پشت صحنه و خود صحنه به یک اندازه شکوهمند و شایسته توجه بود.

 

زفیرلی و موفقیت در اسکار

این کارگردان ایتالیایی به سبب طراحی‌ صحنه های چشمگیر در اُپرا و سینما، سبک خاص کارگردانی و ساخت فیلم‌های اُپرایی، مذهبی و حماسی و پرداختن به داستان‌های عاشقانه‌ شکسپیر به شهرت رسید. او در ۱۹۶۸ میلادی برای ساخت فیلمی نوآورانه بر اساس نمایشنامه رومئو و ژولیت نامزد اسکار شد.

فیلم رومئو و ژولیت که با بازی لئونارد وایتنیگ و اولیویا هاسی بازیگران ناشناخته آن زمان همراه بود، علاوه بر نامزدی در شاخه بهترین فیلم و کارگردانی، موفق به کسب اسکار بهترین فیلمبرداری و طراحی صحنه شد که نشان از تاکید فرانکو زفیرلی بر جنبه‌های بصری سینما دارد.

 

 نمایی از فیلم روئو و ژولیت از فرانکو زفیزلی که موفق به دریافت اسکار شد.

زفیرلی یک سال پیش از آن یعنی در ۱۹۶۷ میلادی  اقتباسی دیگر از آثار شکسپیر با نام رام کردن زن سرکش را به سینما آورده بود که الیزابت تیلور و ریچارد برتون در اوج دوران حرفه‌ای خود در آن نقش‌آفرینی کردند. او در ۱۹۹۰ میلادی نیز فیلم هملت را با بازی مل گیبسون ساخت که در آن زمان به عنوان ستاره فیلم‌های اکشن شناخته می‌شد.

 

سبک و ویژگی فرم و ساختاری آثار زفیرلی

زفیرلی اپرا را به سبکی حماسی به صحنه می‌برد و فیلم‌هایش نیز فضایی اپراگونه داشت. سبک رمانتیک و مجلل او گاهی اوقات بیش از حد پرسوزوگداز می‌شد. نمونه آن بازسازی قهرمان (۱۹۷۹) با بازی جان وویت، فی داناوی و ریکی شرودر و عشق بی‌پایان (۱۹۸۱) با بازی بروک شیلدز جوان و تام کروز در اولین نقش سینمایی‌اش.

فیلم‌های مذهبی زفیرلی قالبی سنتی داشتند و مورد تأیید واتیکان بودند. او در ۱۹۷۲ میلادی فیلم برادر خورشید، خواهر ماه را کارگردانی کرد که روایتی دراماتیک از زندگی سینت فرانسیس است. او پنج سال بعد سریال کوتاه عیسی ناصری را ساخت که در آن اولیویا هاسی نقش حضرت مریم را ایفاء کرد.

برادر خورشید، خواهر ماه (۱۹۷۲)، عیسی ناصری (۱۹۷۷)، قهرمان(۱۹۷۹)، عشق بی‌پایان (۱۹۸۱)، دلقک (۱۹۸۲)، اُتللو (۱۹۸۶)، توسکانینی جوان (۱۹۸۸)، گنجشک (۱۹۹۳)، جین ایر (۱۹۹۶)، چای با موسولینی (۱۹۹۹) و کالاس جاودان (۲۰۰۲) از جمله مهم‌ترین آثار سینمایی فرانکو زفیرلی هستند.

 

 عیسی ناصری یک مینی سریال محصول کشورهای ایتالیا و انگلیس و به کارگردانی فرانکو زفیرلی است که داستان تولد، زندگی، رسالت، تصلیب و رستاخیز عیسی مسیح را روایت می‌کند.

زفیرلی و سیاست

زفیرلی که ۲ بار برای حضور در پارلمان ایتالیا انتخاب شد، سناتور محافظه‌کار افراطی در خصوص مساله سقط‌جنین بود. در مقاله‌ای که در ۱۹۹۶ در نیویورکر منتشر شد، او اعلام کرد: برای زنانی که مرتکب سقط‌جنین می‌شوند، مجازات مرگ را در نظر می‌گیرم. او گفته بود، این دیدگاه‌ افراطی‌اش برآمده از تولد خودش در دامان مادری است که به او اصرار داشتند، بچه‌اش را سقط کند.

او درباره تجربه سیاست ورزی در گفته است: من زندگی به عنوان یک سیاست‌مدار نداشتم. بیشتر سعی می‌کردم بنا به تعهدم، بر کیفیت زندگی مردم ایتالیا تاکید کنم. این کار را هم بر اساس یک بینش سیاسی و فیلسوفانه ضد فاشیسم، در معنای عام کلمه، انجام می‌دادم. سیاستمداران نباید به فرهنگ کاری داشته باشند، چرا که آن‌ها کاری جز بی‌خردی و دغل بازی بلد نیستند. افراد فرهنگی هم نباید وارد سیاست شوند، چون در ایتالیا این کار ممکن نیست.

زفیرلی در جنگ جهانی دوم به پارتیزان‌ها پیوست و چند بار تا یک قدمی مرگ رفت. بخش‌هایی از داستان آن روزهای او را در فیلم نیمه اتوبیوگرافیکی که در ۱۹۹۹ میلادی به نام چای با موسولینی ساخت، باید بجویید اما با وجود این سابقه ضدفاشیستی افتخارآمیزش در ۱۹۹۴ میلادی به عنوان سناتور از طرف حزب سیلویو برلوسکونی به سنای ایتالیا راه پیدا کرد.

 

زفیرلی و سکانس پایانی زندگی

زفیرلی در آوریل ۲۰۱۴  میلادی در حرکتی دور از انتظار چند روزنامه‌نگار را به ویلای خود دعوت کرد تا کتاب جدیدش فرانچسکو را به آن‌ها معرفی کند، کتابی که بر مبنای عکس‌های خیره‌کننده از فیلم برادر خورشید، خواهر ماه گردآوری شد. زفیرلی در آن دیدار در پاسخ به این پرسش که اگر بتواند یک فیلم دیگر بسازد، موضوعش چه خواهد بود، گفت: همیشه دوست داشتم فیلمی درباره بزرگ‌ترین مقطع تاریخ فلورانس در سال‌های ۱۵۰۰ بسازم.

وی صبح ۱۵ ژوئن ۲۰۱۹ میلادی در ۹۶ سالگی در شهر رم چشم از جهان فروبست.

 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه