آنتوان چخوف و ادبیات معاصر ایران

آنتوان چخوف و ادبیات معاصر ایران

ادبیات معاصر ایران به جهت قرابت فکری و فرهنگی، پیوند نزدیکی با نویسندگان روسی دارد در این میان آنتوان چخوف یکی از شناخته‌شده‌ترین و موثرترین اشخاصی است که نویسندگان ایرانی به طور غیرمستقیم و مستقیم از آثار وی الهام و تاثیر گرفته‌اند.

آنتون پاولویچ چخوف پزشک، طنزنویس، داستان نویس، نمایشنامه نویس و گزارش نویسِ روس است. او در ۲۹ ژانویه ۱۸۶۰ در بندری کوچک در شمال شرقی دریای آزوف در خانواده ای متوسط متولد شد. پدر سخت گیرش، بقالی داشت و چخوف از تأثیر او بر زندگی خود متاثر بود. چخوف در ۴۴ سالگی در آسایشگاهی در آلمان بدرود حیات گفت. بخش عمده این زندگی کوتاه را تحصیلات دانشگاهی در رشته پزشکی فراگرفته بود. فراموش نکنیم، او هم دانشمند بود و به علم پزشکی و روان شناسی نیز تسلط داشت و همچنین به کار ادبی می پرداخت و از دوران دبیرستان به تئاتر و بازیگری هم گرایش یافت و حتی گروه تئاتری تشکیل داده بود. چخوف بسیاری از اندیشمندان هم عصر خودش را درک کرده و با آن ها نامه نگاری داشت که بسیاری از این نامه ها مستند، تاریخ دار و حتی همچون مقاله اند و می توان با رجوع به آن ها تاریخ ادبیات معاصر اروپا و روسیه را استخراج کرد.

آنتون چخوف در ایران

نخستین مترجمان ایرانی، آثار چخوف را از روی متون فرانسه برگرداندند. نخستین ترجمه ها از چخوف در ایران از آن صادق هدایت است و از ۱۳۱۰ خورشیدی شروع شد. در میان نمایشنامه ها نیز نخستین بار «مرغ دریایی» در ۱۳۲۸ خورشیدی ترجمه و چاپ شد.

بزرگ علوی هم در ۱۳۲۹ «باغ آلبالو» خورشیدی را چاپ می کند که گویا پیش تر آن را ترجمه کرده و تا آن زمان نتوانسته بود، اجازه چاپ بگیرد. همه این بزرگان چخوف را طنزنویس یا طنزپرداز می دانند. صادق هدایت به دوستانش می گوید برای درک طنز تلخ چخوف بخوانند.

از طرف دیگر با الهام و پیوند جمالزاده به عنوان پدرداستان نویسی ایران با چخوف روبرو هستیم؛ سید محمد علی جمال زاده برای نخستین بار در ایران به عالم قصه سرایی و داستان نویسی، سبک غربی را وارد کرد و پیشکسوت افرادی شد که امروز به این سبک داستان و رمان می نویسند. اشخاصی که با دقت بیشتری آثار جمال زاده را بررسی می کنند، متوجه این نکته می شوند که در آثار او از یک طرف رد پای قصه ها و حکایات ایرانی به چشم می خورد و از سوی دیگر تاثیر داستان های نویسندگان غربی را می توان به خوبی در آنها حس کرد. یکی از داستان نویسان بزرگ اروپایی که جمال زاده نسبت به او و آثارش علاقه بسیاری نشان می داد،  آنتون چخوف بود. جمال زاده با آثار چخوف، به خصوص داستان های او آشنا بود، سبک داستان نویسی او را بسیار تحسین می کرد و حتی برخی از داستان های او را نیز به زبان فارسی ترجمه کرد. از ویژگی های اصلی داستان های چخوف و جمال زاده عامه فهم بودن آنهاست. چخوف و جمال زاده زبانی ساده و عامه فهم را برای داستان های خود برگزیدند و این امر یکی از نوآوری های ادبی این ۲ نویسنده در ادبیات کشورشان به شمار می آید. 

 اکبر زنجانپور یکی از شناخته شده ترین پژوهشگران و نویسندگانی است که آثار چخوف را مورد واکاوی قرار داده است.

در فضای رئالیستی آثار ابتدایی غلامحسین ساعدی به روشنی ردپای تأثیرپذیری از چخوف دیده می شود. طنز تراژیک در داستان های مجموعه «شب نشینی باشکوه» او به شدت چخوفی است و خود او در مصاحبه ای به آن اشاره کرده است. اما، بعدها داستان ها و نمایشنامه های ساعدی از این رئالیسم فاصله می گیرد؛ از نظر فرم، به قالب رئالیسم جادویی می گراید و از لحاظ مضمون، به بازگویی دنیای درون و پیرامون آدم های اعماق. افزون بر این، کشش عواطف ساعدی به آدم های داستان هایش مشهود است و مثل چخوف به آن ها نگاه ابژکتیو(بیرونی و شهودی) ندارد. درعین حال، در آثار او باز همان نگاه شفقت آمیز چخوفی را مشاهده می کنیم.

اکبر رادی به عنوان یکی مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسان تاریخ زبان فارسی نیز ملهم و متاثر از چخوف بوده است به طوریکه بسیاری از منتقدان و کارگردان های تئاتر ایران، بر این باورند که اکبر رادی، تحت تاثیر آثار آنتون چخوف و با گسترش دستاوردهای وی، نمایش نامه های منحصر به فرد و اصیلی نگاشته است. رادی که در زمینهٔ یادداشت‌های ادبی و مقاله‌نویسی نیز چیره‌دست بود، نقدها و تحلیل‌های بسیاری بر نویسندگان ایرانی و خارجی از جمله چخوف و آرتور میلر نوشت. از مهم ترین ویژگی های آثار ۲ نویسنده، گرایش هر ۲ به کاوش های روحی قهرمانان و تلاش آنان برای پیدا کردن جایگاهشان در اجتماع، انزوا و تنهایی انسان معاصر و تضاد و تقابل وی با دنیای پیرامون اوست.

 اکبر رادی در میان نویسندگان و منتقدان ادبی به «چخوف ایران» معروف است

به طور کلی بسیاری از نویسندگان ایرانی درباره آنتوان چخوف و نسبتی که با نویسنده بزرگ روسی داشته‌اند، آثاری نگاشته اند؛ «محمود دولت‌آبادی، اکبر زنجانپور، فریبا وفی، رؤیا دستغیب، علی خدایی، مجید قیصری، بلقیس سلیمانی، رؤیا صدر، سیدحسین طباطبایی، سروش صحت، ‌محسن فرجی، امیرحسین یزدان‌بد، فرشته نوبخت و سینا دادخواه ازجمله نویسندگانی‌اند که درباره وجوه گوناگون داستان‌های آنتوان چخوف نوشته‌اند.

این نکته نباید مورد غفلت قرار گیرد که هیچکدام از این آثار یک سره تابع سبک روایی چخوف نبوده اند و بازتابی از نوع نگاه و سبک چخوف به شمار می روند.درمجموع، از میان نویسندگان خارجی، چخوف بالاترین تأثیر را بر طنز معاصر ایران گذاشته است؛ از موضوع و مضمون گرفته تا شخصیت پردازی، لحن، زبان، زاویه دید و نوع نگاه نیمه جدی-نیمه شوخی به سوژه. جمال زاده، در مقدمه «قصه ما به سر رسید» چخوف را «نویسنده جامع الشرایطی» معرفی می کند که «موضوع بعضی از داستان هایش به قدری با وقایع و حوادث زندگی ما ایرانیان شباهت دارد که گاهی فقط اگر اسامی اشخاص را تغییر بدهیم و به جای نام های دورودراز و پیچیده روسی، اسامی خودمانی بگذاریم، خواننده ایرانی به آسانی تصور می کند که واقعه داستان در ایران خودمان رخ داده است».

سبک ادبی آنتوان چخوف

 آثار چخوف کمدی-تراژیک است؛ یعنی جایی در میانه تعریف کمدی (سرگذشت آدم های پست که همدلی برنمی انگیزند) و تراژدی (سرگذشت آدم هایی برتر که در ما ترس و همدلی برمی انگیزند) قرار می گیرد. آدم های او ستودنی نیستند، اما دوست داشتنی و رقت برانگیزند.

در آثار چخوف، عشق و همدردی با این آدم ها با نوعی تنفر از بی ارادگی آن ها آمیخته است. قهرمان ها با پنهان کردن حقیقت دردناک پشت خیال پردازی ها و در کارهای پوچ و مبتذل زندگی شان را بر باد می دهند و فضایی کمدی-تراژیک می آفرینند که انزوا و تنهایی انسان را به تصویر می کشد. در این آثار موقعیت های جذاب داستانی در پس زمینه ای از صحنه های ملال آور زندگی روزمره طنزی موقعیتی می آفریند که بیانگر تضاد و تقابل آدم ها با دنیای پیرامونشان است.

یکی از ویژگی های مهم آثار چخوف برخورداری توأمان از فرهنگ شرقی و غربی است که در بسیاری از آثار طنز ایران حضور دارد و آن را به «نگاه چخوفی» تعبیر کرده اند؛ یعنی بیان آلام انسان ها با طنزی تلخ اما چاره جویانه و مشحون از همدردی و ایمان به انسان و دل بسته به اخلاق و امید به آینده ای بهتر. نمایشنامه «باغ آلبالو» تجلی بخش این ویژگی است. این طنز در اعماق روح و روان ایرانی نیز وجود دارد و برای ما ملموس است و با آن احساس نزدیکی می کنیم.

یکی دیگر از ویژگی های مهم و سبکی آثار چخوف «عینی بودن» نگاه نویسنده است. چخوف از رهگذر این نگاه عینی و به دور از سانتی مانتالیسم با سردی به بازگویی عادی ترین روابط بشری می پردازد تا مسخرگی و دردناک بودن هم زمان آن ها را روایت کند. این ویژگی چنان مهر چخوف را بر خود دارد که منتقدان ایرانی بی طرفی در قلم منصور یاقوتی و مجید دانش آراسته را گرایشی چخوفی تعبیر می کنند.

سهراب شهیدثالث فرازهای مهم و طنزآلوده برخی از آثارش را تحت تأثیر همین مؤلفه ساخته است. خودش در مصاحبه ای به آن اشاره می کند.

در انتها مشخصات کلی آثار داستانی چخوف را می‌توان در این محورها خلاصه کرد:

خلق داستان‌های کوتاه بدون پیرنگ

ایجاز و خلاصه‌گویی در نوشتن

خلق پایان‌های شگفت‌انگیز برای داستان‌ها با الهام از آثار «گی دوموپاسان» (نشان افتخار)

خلق پایان «هیچ» برای داستان با الهام از آثار «ویکتور شکلوفسکی» (منتقم)

بهره‌گیری از جنبه‌های شاعرانه و نمادین در آثار که از ابداعات خود چخوف در دورهٔ نویسندگیش بود.

نگاه رئالیستی به جهان و قهرمان‌های داستان برخلاف نگاه فرمالیستی رایج آن زمان

استفاده از مقدمه‌ای کوتاه برای ورود به دنیای داستان (امتحان نهایی)

استفاده از تصویرپردازی‌های ملهم از طبیعت و شرح آن برای پس‌زمینهٔ تصویری داستان (شکارچی)

منابع:

۱.فرنگیس اشرفی؛مقایسه داستان های آنتون چخوف و محمدعلی جمالزاده

۲.یحیی پور مرضیه, صادقی زینب؛ سایه آنتون چخوف بر ادبیات نمایشی معاصر ایران (بر اساس نمایشنامه های آنتون چخوف و اکبر رادی)

۳.رویا صدر؛ ردپای چخوف در طنز ایرانی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه