ویژه ماه مبارک رمضان

اهمیت شب های قدر

اهمیت شب های قدر

شب قدر، شبی شناخته شده نزد همه روزه داران و اشنایان با رمضان است. این شب، نقطه اوج رمضان و طلایی ترین فرصت برای استجابت دعاها و دست یابی به مقام قرب پروردگار است. اهمیت فوق العاده شب قدر، نامعلوم بودن ان را رقم زده و ان را در میان چندین شب، پنهان ساخته تا دلبری خویش را وام دار ناپیدایی خود، و جذابیت و شکوه خود را مدیون پوشیده داشتن همواره جمال خویش باشد.

سید رضا طاهری

شب قدر، شبی شناخته شده نزد همه روزه داران و اشنایان با رمضان است. این شب، نقطه اوج رمضان و طلایی ترین فرصت برای استجابت دعاها و دست یابی به مقام قرب پروردگار است. اهمیت فوق العاده شب قدر، نامعلوم بودن ان را رقم زده و ان را در میان چندین شب، پنهان ساخته تا دلبری خویش را وام دار ناپیدایی خود، و جذابیت و شکوه خود را مدیون پوشیده داشتن همواره جمال خویش باشد. اینکه شب قدر در همه شب های سال، تنها یک شب است، بر قدر و شان او افزوده و تک بودن ان در میان همه شب های سال، به این شب، عظمت و بهایی دوچندان بخشیده است.

به تعبیر زیبای سعدی:

اگر شب ها، همه شب قدر بودی

 شب قدر، بی قدر بودی

گر سنگ همه، لعل بدخشان بودی

پس قیمت لعل و سنگ، یکسان بودی1

با انکه درباره شب قدر، زیاد سخن گفته شده است، اما همچنان اهمیت ان ناشناخته است، و این دلیلی دیگر بر ژرفایی عظمت این شب و فراتر از حد معرفت ادمی بودن، این شب است. اگر شب های ماه رمضان، نسیم رحمت خداوند است، شب قدر توفان رحمت الهی است و اگر دیگر لحظه های این ماه، نم نم باران مغفرت و لطف افریدگار است، شب قدر باران سیل اسای مغفرت و لطف پروردگار است. پس باید از شب های پیش، خود را برای این شب اماده نمود و به برکت صیقلی دادن جان و دل در شب های قبل، ان را اماده دریافت تجلی های گوناگون پروردگار ساخت.

چند سخن درباره شب قدر و اهمیت ان و بیان وظایف ما در این شب که درون مایه این نوشتار را شکل می دهد، می تواند قدمی برای اماده شدن برای ورود به این شب و دریافت فیض های تعالی بخش و زندگی ساز در ان باشد.

کلیات سعدی، تصحیح: محمدعلی فروغی، ص163.
1. مفهوم شناسی شب قدر
درباره اینکه چرا به شب قدر، قدر، گفته اند، چند معنا نقل شده است:

1. بعضی برانند که چون صاحب شرف و منزلت است و قران صاحب قدر، به وسیله ملک صاحب قدر بر رسول صاحب قدر برای امت صاحب قدر وارد شده است و لیله القدرش می گویند.

2. بعضی گفته اند برای ان به این شب لیله القدر می گویند که در این شب، امور مردم و اجل ها و ارزاق انان تقدیر می شود.

3. برخی نیز گفته اند چون از کثرت فرشتگان در این شب، زمین تنگ می شود، به همین دلیل به ان قدر می گویند. چنان که در این ایه شریفه، واژه (قدر) به معنای تنگ بودن امده است: (ومن قدر علیه رزقه؛ و کسی که رزق او بر او تنگ شد.) (طلاق: 7)1 امام خمینی(ره) در توضیح این معانی یاد شده، می فرماید: (شاید لیله القدر برای ان صاحب (قدر) شده است که شب وصال نبی اکرم و شب وصول عاشق حقیقی به محبوب خود است. .. و اما احتمال دیگر که لیله القدرش گویند؛ چرا که در ان، تقدیر امور می شود؛ در این باره می گوییم: حقیقت (قضا) و (قدر) و کیفیت ان و مراتب ظهور ان، از اجل و اشرف علوم الهیه است؛ و از باب کمال دقت و لطافت ان، غور در اطراف ان برای نوع مردم، مورد نهی قرار گرفته، موجب حیرت و ضلالت است. و از این جهت، این حقیقت را باید از اسرار شریعت شمرد و از بحث دقیق در اطراف ان، صرف نظر کرد. .. در این باره تنها به این نکته بسنده می شود که چون لیله القدر، شب توجه تام ولی کامل و ظهور سلطنت ملکوتیه اوست، یعنی نفس شریف ولی کامل و امام عصر و قلب زمان، حضرت بقیه الله فی الارضین، سیدنا و مولانا و امامنا و هادینا، حجه بن الحسن العسکری (ارواحنا لمقدمه الفدا)، تغییرات و تبدیلات در عالم طبع (ماده) واقع شود. پس، ان حضرت می تواند حرکت هر یک از جزییات طبیعت را که بخواهد کندکند، و یا سریع کند، و هر رزقی را که خواهد توسعه دهد، و هر ذوقی را که خواهد تفتیش کند و البته این اراده، اراده حق است و سایه و شعاع اراده ازلیه و تابع فرامین الهیه است؛ چنانچه ملایکه الله نیز از خود، تصرفی ندارند، و تصرفات همه بلکه تمام ذرات وجود، در حقیقت، تصرف الهی و از سوی ان لطیفه غیبیه الهیه است.

و اما درباره معنای دیگر لیله القدر، که گفته شد که لیله القدرش گویند چون زمین از ملایکه تنگ شود؛ اعجوبه زمان، خلیل بن احمد رضوان الله علیه، چنین فرموده است. انچه در این باره می تواند مورد بحث قرار گیرد ان است که از انجا که ملایکه الله از سنخ عالم طبیعت و مادیت نیستند؛ پس معنای تنگی زمین چیست؟ در پاسخ می گوییم: این یا از باب تمثل یافتن ملایکه است به صور مثالیه، و تنزل انهاست از عالم غیب، به عالم مثال. در نتیجه، مقصود از تنگی زمین، تنگی ملکوت و باطن زمین است، نه همین زمین ظاهری یا از باب تمثل ملکی انهاست در زمین؛ گرچه باز، این تمثل را چشم های طبیعی حیوانی نمی بیند. بالجمله، تضییق به اعتبار تمثلات (مثالیه) یا (ملکیه) است).2

در معانی دیگر لیله القدر، در تفسیر مجمع البیان امده است: (ابوبکر وراق می گوید: بدان دلیل، شب قدر به این نام خوانده شد که هر کس حق ان شب را پاس دارد و شب زنده داری کند، صاحب مقام و منزلت می گردد و به باور برخی ها، این نام گذاری به خاطر پاداش بزرگ عبادت ها و برنامه های ان شب است).3

1. روح الله موسوی خمینی، اداب الصلوه، ص324.

2. روح الله موسوی خمینی، پرواز در ملکوت، ج2، برگرفته از صص 226 ـ 228 (با اندکی تغییر).

3. ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج16، ص1225.

2. تفسیر عرفانی لیله القدر در بیان امام خمینی(ره) و صفی علیشاه
امام خمینی(ره) در تبیین عرفانی لیله القدر می فرماید: (اینکه خداوند می فرماید: (وما ادراک ما لیله القدر؛ و تو چه می دانی که شب قدر چیست)، این سخن برای تفخیم و تعظیم و بزرگی مطلب است و عظمت حقیقت لیله القدر. با انکه خداوند، متکلم است و کسی مانند رسول اکرم(ص) مخاطب است، با این وصف، مطلب [حقیقت لیله القدر] به قدری با عظمت است که نمی توان ان را با الفاظ و حروف و کلمات، بازگو کرد. کانه می فرماید: تو نمی دانی که لیله القدر، چه حقیقت باعظمتی است؛ حقیقت ان را نتوان بیان نمود و حروف و کلمات، توان نمایاندن حقیقت ان را ندارند. به همین دلیل خداوند در اشاره به حقیقت لیله القدر، تنها به خواص و اثار ان پرداخت، و فرمود: (لیله القدر خیر من الف شهر؛ شب قدر، بهتر از هزار ماه است)، چرا که بیان حقیقت لیله القدر، ناممکن است و از اینجا می توان حدس قوی زد به اینکه حقیقت لیله القدر و باطنش غیر از این صورت و ظاهر است. گرچه این صورت و ظاهر نیز با اهمیت و با عظمت است. .. و اگر ملاحظه حقیقت لیله القدر شود، (الف شهر) [هزار ماه]، ممکن است کنایه از جمیع موجودات باشد، به اعتبار انکه (الف) [هزار] عدد کامل است، و مراد از (شهر) [ماه]، انواع است. یعنی حقیقت محمدیه که انسان کامل است، از هزار نوع که جمیع موجودات باشد، بهتر است. و احتمال دیگر انکه لیله القدر، اشاره باشد به مظهر اسم اعظم؛ یعنی وجود تام و کامل محمدی(ص). و (الف شهر) [هزار ماه] عبارت باشد از مظهر اسماء دیگر. و چون از برای حق تعالی، هزار و یک اسم است، و یک اسم (مستاثر) [پنهان] در علم غیب است. از این جهت، لیله القدر نیز مستاثر [و پنهان] است و لیله القدر حقیقت محمدیه نیز اسم مستاثر است. از این جهت بر اسم مستاثر، کسی جز ذات مقدس حضرت رسول اکرم(ص) اطلاع پیدا نکند).1

صفی علیشاه نیز در تفسیر عرفانی لیله القدر می نویسد: (ایا می دانی منظور از شب قدر که از هزار ماه بهتر است چیست؟ همان نسیم کوی یار است. .. به خصوص اگر که در چنین شبی از ان یار عزیز و محبوب علی الاطلاق این پیام برسد که خانه دل از خود و غیر، خالی کن و دوییت را کنار بنه و بر درسرای دل در انتظار باش تا با وارد امدن حال یا خطابی که باعث بسط شود، خانه دلت را به تصرف دراورم و با تجلی خود، انوار اقبال را از افق ذات بر عالم جانت بتابم).2

1. اداب الصلوه، صص 335 و 337 (با اندکی تغییر).

2. صفی علیشاه، شرح جامع تفسیر عرفانی و منظوم قران، به اهتمام: دکتر علی رضا منجمی، ج10، ص4782.

3. پنج تن، معانی باطنی لیله القدر
در برخی روایات، از اهل بیت(ع) به منزله باطن و حقیقت لیله القدر یاد شده است. چنان که در حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) در تفسیر (حم والکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه؛ حاء، میم. سوگند به کتاب روشنگر [که] ما ان را در شبی فرخنده نازل کردیم.) (دخان: 1 ـ 3) امده است که (حم)، محمد(ص) است. و اما (کتاب مبین)، امیرالمومنین علی(ع) است و اما (لیله)، فاطمه زهرا(س) است.1

در روایتی از امام باقر(ع) در این باره امده است: (خانه علی و فاطمه، حجره رسول الله(ص) است و سقف خانه شان عرش رب العالمین. در انتهای خانه شان دریچه ای است که از ان تا عرش، پرده از معراج وحی برداشته شده و ملایکه، صبح و شام، هر ساعتی و هر لحظه با وحی بر انان نازل می شوند و رشته فوج ملایکه ای که فرود می ایند، قطع نمی شود. گروهی فرود می ایند و دسته ای بالا می روند. همانا خداوند تبارک و تعالی برای ابراهیم از اسمان ها پرده برداشت تا انکه عرش را دید و خدا به قوت دیده او افزود؛ و همانا خداوند بر قوت دیده محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نیز بیفزود؛ چنان که عرش را مشاهده می کردند و جز عرش، سقفی برای خانه هایشان نمی دیدند؛ خانه هایشان به عرش رحمان، مسقف است و معراج های ملایکه و روح در خانه های ایشان است؛ به اذن پروردگارشان من کل امر سلام و انها باطن لیله القدرند).2

1. عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی، ج4، ص623.

2. اداب الصلوه، صص 330 و 331، به نقل از: سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القران، ج4، ص487.

4. شگفت اور بودن (کیفیت بالای عبادت) در شب قدر
چنان که از اخبار استفاده می شود، چگونگی و ارزش عبادت در شب قدر، فوق العاده و موجب شگفتی انسان است. در این باره از رسول خدا(ص) نقل شده است که ان حضرت درباره یک نفر از اسراییلیان، به نام شمسون، برای مسلمین، صحبت به میان اورد و تعریف کرد که او هزار ماه، سلاح پوشید و در راه خدا به جهاد پرداخت. مسلمین از این موضوع شگفت زده شدند و از پیامبر پرسیدند که ما چگونه می توانیم با این عمر کوتاه، همانند او باشیم؟! اینجا بود که ایه نازل شد که (لیله القدر خیر من الف شهر؛ شب قدر، بهتر از هزار ماه است.) این ایه به مسلمین فهماند که عبادت در یک شب قدر، از پوشیدن سلاح ان مرد و جهاد در هزار ماه، برتر و بالاتر است.

در این باره نیز نقل شده است که در میان قوم بنی اسراییل، مردی بود که شب ها تا صبح به عبادت می پرداخت و روز با دشمنان دین تا به شب به جهاد می گذرانید و این عمل او هزار ماه طول کشید. خداوند این سوره قدر را نازل فرمود و تذکر داد که عمل یک شب قدر از این اعمال، بالاتر است. علی بن عروه می گوید: (چهار نفر در قوم بنی اسراییل بودند که هشتاد سال خداوند را عبادت نمودند و کوچک ترین گناهی از انها سر نزد. اینان عبارت بودند از: ایوب، زکریا، حزقیل بن عجوز و یوشع بن نون. اصحاب رسول خدا(ص) از این عبادت به شگفت امدند تا اینکه جبرییل امد و سوره قدر را نازل کرد و خاطر نشان کرد که عبادت یک شب قدر، از این عبادت ها بالاتر است).1

شرح جامع تفسیر عرفانی و منظوم قران، ج10، صص 4779 و 4780.
5. کیفیت گرایی در شب قدر
هرگاه که سخن از احیای شب قدر و انجام عبادت در ان به میان اورده می شود، ذهن انسان به طرف نماز و ذکر و تلاوت قران می رود و عبادت را به معنای امور یاد شده می گیرد، در حالی که عبادت، تنها در موارد یاد شده خلاصه نمی شود، بلکه عبادت های دیگری نیز وجود دارد که در برخی وقت ها، انجام ان، بسی ارزشمندتر از عبادت های یاد شده بوده، به مراتب از کیفیت بالاتری برخوردار می شود. مصداقی از این عبادت، کسب علم در شب قدر است. ایت الله جوادی املی در این باره می گویند: (چندین هزار نفر، رسول خدا را درک کرده اند؛ اما همه انها به یک طرف، علی بن ابی طالب(ع) یک طرف. دوازده هزار نفر صحابه پیامبر، حضرت رسول(ص) را دیدند، پای منبر ان حضرت سال ها نشستند، پشت سر حضرت، سال ها نماز خواندند، مجالس درس و بحث حضرت را مکرر دیدند، ولی هیچ یک از انان به اندازه حضرت علی(ع) از ان حضرت استفاده نکرد. امیرالمومنین علی(ع) وقتی از مسافرتی برمی گشتند، به حضور رسول خدا(ص) بار می یافتند و می پرسیدند: چه ایه ای نازل شده و در چه زمینه ای هست، تفسیرش چیست یا اگر حضرت رسول(ص) نبود، وقتی از سفر برمی گشتند به دنبال امیر مومنان می فرستادند و می فرمودند در غیاب شما این ایه در این زمینه نازل شد و معنایش این است و خلاصه سخن از فراگیری همواره علم از رسول اکرم(ص) از سوی حضرت علی(ع) است. بر این اساس، در شب های قدر، چیزی بهتر از فراگیری علوم الهی، و گفتن و شنیدن معارف دین نیست. تشکیل یا شرکت در برنامه هایی مانند جلسه تفسیر یا حدیث یا احکام، که خود سعادت و توفیقی است، و اگر چنین برنامه ای نداشت، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد و اگر نتوانست، لااقل ذکر بگوید. یکی از بهترین و مهم ترین کتاب های فقه امامیه، کتاب (جواهر) است که مولف بزرگوارش ان را در طی سی سال نوشت. در پایان این کتاب، مرقوم فرموده که خدای متعال همچنین مقرر کرد که امشب که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است، این کتاب به پایان برسد. شب بیست و سوم که از تمام شب های ماه مبارک رمضان و از شب بیست و یکم و نوزدهم نیز افضل و برتر است، این فقیه نامور، مشغول نوشتن کتاب فقه بوده است. چیزی بالاتر از عالم شدن و اگاه شدن نیست. علم است که زمینه ای برای رسیدن انسان به عقل می شود؛ انسان عاقل هم اسوده است و هرگز در عذاب نخواهد بود).1

ایت الله جوادی املی، حکمت عبادات، صص 157 و 158.
6. شب قدر، کدام شب از ماه رمضان است؟
شب قدر به طور دقیق و مشخص، معلوم نیست و در اینکه کدام شب از شب های ماه رمضان، شب قدر است، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. مرحوم شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان در این باره می نویسد: (دیدگاه درست این است که شب قدر در ده شب سوم ماه رمضان است. این دیدگاه را شافعی نیز برگزیده است.

از امیر مومنان نقل کرده اند که پیامبر گرامی، شب های دهه سوم ماه رمضان را به عبادت و نیایش به سحر می اورد و خاندانش را نیز به این سبک شایسته دعوت می نمود. و از امام صادق(ع) نقل شده است که پیامبر در دهه سوم ماه رمضان کمر همت را سخت می بست و از همسران خود خداحافظی می کرد و شب ها را تا سپیده دم به عبادت می گذراند. پس از روشن شدن این موضوع که شب قدر در میان شب های دهه سوم ماه خداست، اینک در این مورد که این شب مبارک، کدام یک از این شب هاست، محل بحث و گفت وگوست. به باور گروهی از جمله شافعی، شب قدر، شب بیست و یکم ماه رمضان است.

خدری از پیامبر اکرم(ص) اورده است که شب قدر را در دهه اخر ماه رمضان و در شب های طاق [فرد] بجویید. در روایت است که مردی به حضور پیامبر رسید و گفت: (من در خواب دیدم که شب قدر در میان هفت شب اخر ماه رمضان است.) ان حضرت فرمود: (خواب شما با شب بیست و سوم هماهنگی دارد؛ ازاین رو، هر کس از شما می خواهد شبی از شب های رمضان را شب زنده داری کند، شب بیست و سوم را برگزیند...).

امام باقر(ع) در پاسخ کسی که از شب قدر می پرسید، فرمود: (یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم است.) راوی پرسید: (نمی خواهید تعیین فرمایید؟) فرمود: (نمی خواهید هر دو شب را عبادت کنید؟)

از ابوبصیر نقل شده است که: (به امام صادق(ع) گفتم: فدایت گردم، ان شبی که امید می رود شب قدر باشد کدام شب است؟ فرمود: یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم. گفتم: اگر نتوانستم هر دو شب را شب زنده داری کنم، چه کنم؟ فرمود: انچه توانستی از این دو شب را به نیایش و عبادت بپرداز. گفتم: سلیمان بن خالد اورده است که در شب نوزدهم ماه رمضان کسانی که باید در سال اینده برای شرکت در مراسم حج در مکه موفق شوند، مقدر می گردد. فرمود: نه تنها انان که همه نیازها، خواسته ها، رزق ها، گرفتاری ها تا شب قدر اینده نوشته می شود. همه اینها را در شب بیست و یکم و بیست و سوم طلب نما، و در هر یک از این شب ها صد رکعت نماز بخوان و اگر توانستی تا سپیده دم دو بار غسل نما. گفتم: اگر نتوانستم چه کنم؟ فرمود: به هر صورتی که توانستی و هر عبادتی را که موفق شدی انجام بده؛ چرا که در ماه رمضان درهای اسمان گشوده می شود و شیطان ها به بند کشیده می شوند و عملکرد مردم با ایمان پذیرفته می شود. نیز در روایت امده است که شخصی به نام (جهنی) به پیامبر گفت: خانه من از مدینه دور است، ازاین رو مرا به شبی که باید شب زنده داری نمایم هدایت کن تا به مدینه بیایم. پیامبر شب بیست و سوم را به او نشان داد).1

مجمع البیان، ج16، برگرفته از صص 1227 ـ 1231.
7. اشاره ای به برخی فضیلت های شب قدر
رسول خدا(ص) فرمود: موسی گفت: (الهی من قرب تو را می خواهم.) فرمود: (قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب قدر.) گفت: (الهی، رحمت تو را می خواهم.) فرمود: (رحمت من برای کسی است که رحم کند بر فقرا در شب قدر.) گفت: (خدایا من گذشتن از پل صراط را می خواهم.) فرمود: (این برای کسی است که تصدق کند به صدقه ای در شب قدر.) گفت: خدایا از درخت های بهشت و میوه های ان می خواهم.) فرمود: (این برای کسی است که تسبیح کند به. . در شب قدر.) گفت: (خدایا نجات می خواهم.) فرمود: (نجات از اتش؟) گفت: ( اری). فرمود: (این برای کسی است که استغفار کند در شب قدر.) گفت: (خدایا رضای تو را می خواهم.) فرمود: (خشنودی و رضای من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر).1

از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: (درهای اسمان در شب قدر، گشوده شود، پس نیست بنده ای که نماز بخواند در ان، مگر انکه خداوند برای او بنویسد از برای هر سجده ای درختی در بهشت است که اگر صد سال، سواری در سایه ان سیر کند، ان را تمام نکند و به هر رکعتی [رکوعی] خانه ای در بهشت از در و یاقوت و زبرجد و لولو، و به هر ایه ای تاجی از تا ج های بهشت، و به هر تسبیحی مرغی از مرغ های نفیس بهشتی، و به هر نشستن در میان دو سجده ای، درجه ای از درجات بهشت و به هر تشهدی، غرفه ای از غرفه های بهشت، و به هر سلامی، حله ای از حله های بهشت، و چون طلوع فجر شود خداوند به او عطا کند از نعمت های رضایت بخش و تحفه ها و هدیه ها و خلعت ها و کرامت ها و انچه نفس او اشتها داشته باشد و طالب ان باشد، و انچه چشم از دیدن ان لذت برد).2

امام باقر(ع) نیز فرمود: (کسی که شب قدر را احیا کند، گناهان او امرزیده شود، اگرچه به عدد ستارگان اسمان و وزن کوه ها و حجم دریاها باشد).3

1. مراقبات، ج2، صص 54 و 55.

2. اداب الصلوه، ص334.

3. همان.

8. اداب شب قدر
الف) بیدار بودن
بیدار بودن لازمه عبادت در شب قدر و نیز دریافت فیض های پروردگار است. بدیهی است که کسی توفیق عبادت در این شب را می یابد و موفق به دریافت برکت های شب قدر می شود که چشمانش بیدار باشد و گرفتار خواب الودگی نباشد.

(بیدار بودن شب قدر و احیای ان با دعاها و نماز و قران، مورد سفارش پیامبر و اهل بیت ان حضرت بوده است. امام صادق(ع) در حالی که بیمار بودند، خواستند که شب بیست و سوم ایشان را به مسجد ببرند، و حضرت زهرا(س) در این شب، با پاشیدن اب به صورت بچه ها، مانع خواب انها می شدند. در روایات امده است که پیامبر اکرم(ص) در دهه اخر ماه رمضان، بستر خواب خود را جمع نموده و همه ده شب را بیدار بوده احیا می نمود. حضرت موسی(ع) به خدا عرض کرد: خدایا مقام قرب تو را خواهانم، خداوند پاسخ داد: (قربی لمن استیقظ لیله القدر؛ قرب من برای کسی است که در شب قدر، بیدار باشد).1

گل سرسبد عمر، چشم بیدارست

به رغم دیده گلچین روزگار، مخسب

صفای چهره شبنم گل سحرخیزی است

ز یکدگر بگشا چشم اعتبار، مخسب

به این امید که سر رشته ای به دست افتد

شود چو سوزن اگر پیکرت نزار، مخسب

بگیر از ورق لاله نقش بیداری

تو نیز ناخن داغی به دل فشار، مخسب

ستاره زنده جاوید شد ز بیداری

تو نیز در دل شب ای سیاهکار مخسب

به شب ز حلقه اهل گناه کن شبگیر2

دلی چو اینه داری، به زنگبار مخسب

زمین و اب تو کمتر ز هیچ دهقان نیست

ز بذر اشک، تو هم دانه ای بکار، مخسب

نشان چشمه حیوان به تیرگی دادند

نقاب شب چو فکندند، خضروار مخسب

گرفت دامن گل، شبنم از سحرخیزی

تو هم شبی رخ از اشک تازه دار مخسب

به ذوق مطرب و می، روزها به شب کردی

شبی به ذوق مناجات کردگار مخسب

ز فیض صدق طلب، مور پر برون اورد

تو نیز پای کسالت ز گل برار، مخسب

فروغ دولت بیدار، چشم اگر داری

تو هم چو شمع به مژگان اشکبار مخسب

ز عشق سرو چمن، خواب نیست فاخته را

تو هم به سایه ان سرو پایدار مخسب

اگر نه مهر نهاده است بر دلت غفلت

به پیش دیده بیدار کردگار مخسب

جواب ان غزل (مولوی) است این (صایب)

ز عمر، یک شبه کم گیر و زنده دار و مخسب3

ب) عبادت و ذکر و قرایت قران
یکی از اداب شب های قدر، پرداختن به عبادت و نماز و ذکر و تلاوت قران است. در حقیقت، یکی از فلسفه های پرداختن به این عبادات در شب های قدر، صیقل یافتن قلب و صفا یافتن دل برای پذیرش تجلی های پروردگار و اماده شدن جان برای چشیدن معرفت و محبت خداوند است. انجام عبادت در این شب ها، بسی افزون تر از شب های دیگر به انسان نشاط و شادابی می بخشد و موجب می شود، شخص به ارامشی ژرف و دل پذیر دست یابد. ایت الله ملکی تبریزی در این باره می فرماید: (از دعاهای مهم در ماه مبارک رمضان ان است که از خداوند، توفیق عبادت در شب قدر بخواهد و این دعا را از اول ماه تا شب قدر، از خداوند درخواست کند و اگر در دعا کردن، صادق باشد، خدای کریم دعایش را رد نمی کند).4

(بایسته است که شخص در این شب در دعاهای خویش، از خداوند بخواهد که بهترین اعمالی که محبوب و مورد رضای خداست، روزی او گرداند و شب قدر را برای او بهتر از هزار ماه سازد و اعمال او را بپذیرد و ان را در اعلی علیین ثبت کند و او را در این شب از مقربان قرار دهد و برای او معرفت و محبت و قرب و رضای خدا و عافیت قرار دهد و بایسته است که مقدمات عبادت در این شب را نیز فراهم اورد. مثلا مکان مناسب و لباس مناسب و بوی خوش فراهم اورد و در ان شب صدقه بدهد و مضامین لطیف برای مناجات پروردگار خود فراهم سازد و مهمان های مخصوص و مناسب برای ان شب، تدارک ببیند... و سزاوار است که چون وقت حضور و عبادت نزدیک شود، شوق او نیز برای رسیدن به کراماتی که در این شب به مهمانان خدا وعده داده شده است، افزون تر گردد و این شب نگذارد که خواب و کسالت بر او غلبه کند).5

به جان تو که مرو از میان کار، مخسب

ز عمر، یک شب کم گیر و زنده دار، مخسب

هزار شب، تو برای هوای خود خفتی

یکی شبی چه شود؟ از برای یار، مخسب

برای یار لطیفی که شب نمی خسبد

موافقت کن و دل را بدو سپار، مخسب

بترس از ان شب رنجوریی که تو تا روز

فغان و یا رب و یا رب کنی به زار، مخسب

از ان زلازل6 هیبت که سنگ، اب شود

اگر تو سنگ نه ای، ان به یاد ار مخسب

خدای گفت که شب دوستان نمی خسبند

اگر خجل شده ای زین و شرمسار مخسب

بترس از ان شب سخت عظیم بی زنهار

ذخیره ساز شبی را و زینهار، مخسب

شنیده ای که مهمان کام ها به شب یابند

برای عشق شهنشاه کامیار، مخسب

چو مغز، خشک شود، تازه مغزیت بخشد

که جمله مغز شوی ای امیدوار مخسب

هزار بارت گفتم خموش و سودت نیست

یکی بیار و عوضی گیر صد هزار مخسب7

هله صدر و بدر عالم، منشین، مخسب امشب

که براق8 بر در امد (فاذا فرغت فانصب)9

چون طریق بسته بوده ست و طمع، گسسته بوده ست

تو برا بر اسمان ها، بگشا طریق و مذهب

سوی بحر رو چو ماهی، که بیافت در شاهی

چو بگوید او چه خواهی تو بگو (الیک ارغب)10 و11

1. محسن قرایتی، تفسیر نور، ج10، ص545.

2. شبگیر: شب زنده داری.

3. صایب تبریزی، دیوان، به کوشش: محمد قهرمان، ج1، صص 452 و 453.

4. ایت الله ملکی تبریزی، مراقبات، ترجمه: علی رضا میرزا حکیم خسروانی، ج2، ص30.

5. همان، صص 57، 58 و 63.

6. زلازل: زلزله ها.

7. مولوی، کلیات شمس تبریزی، ص97، غزل 312.

8. براق: مرکب.

9. اشاره به ایه شریفه هفتم از سوره (الشرح)؛ ترجمه اش این است که: پس چون فراغت یافتی به طاعت در کوش.

10. به تو، مشتاق هستم. این عبارت، تلمیحی است به ایه هشتم سوره (الشرح) که می فرماید: (و الی ربک فارغب؛ و با اشتیاق به سوی پروردگارت روی اور).

11. کلیات شمس تبریزی، ص94، غزل301.

9. شب قدر، فرصتی برای تفکر و تصمیم گیری مهم
شب قدر، تعیین سرنوشت است. بی گمان همه نیز به دنبال زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت برای خویشند، اما اینکه زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت، چه می تواند باشد، نیازمند اندیشه و تفکر است. پس شب قدر، شب اندیشه و تفکر نیز است. در حقیقت، با اندیشه و تفکر است که انسان می تواند تصمیم های مهم در زندگی خویش بگیرد. ان همه توصیه به عبادت و دعا در این شب برای ان است که ادمی به خود اید و در تعیین سرنوشت خویش اثرگذار باشد. در واقع، پیام اصلی شب زنده داری در شب قدر، (درک سهیم بودن انسان در ساختن تقدیر و سرنوشت خویش به دست خویشتن) است. این ما هستیم که به هر میزان که در ان شب موفق به عزم و اراده می شویم، در سرنوشت خویش اثر می گذاریم و البته بدیهی است که ان گاه تاثیر درست و مناسب و حکیمانه بر سرنوشت خود خواهیم داشت که به درستی در ان تامل و اندیشه کنیم و سره را از ناسره باز شناسیم. چه بسا انسان هایی که در شب قدر به جای عبادت بدنی، به عبادت ذهنی؛ یعنی فکر کردن و اندیشه نمودن می پردازند و از این رهگذر، به دستاوردهای بسی مهم تر و والاتر از عبادت بدنی دست می یابند. بر اثر اندیشیدن، ادمی به سوی نیکوکاری و انجام کارهای شایسته سوق داده می شود. حضرت علی(ع) می فرماید: (التفکر یدعوا الی البر و العمل به؛ تفکر، [ادمی را] به سوی نیکی و عمل به نیکی فرا می خواند).1

در اثر اندیشه است که انسان به بیداردلی و دلی اگاه دست می یابد. حضرت علی(ع) فرمود: (نبه بالفکر قلبک؛ قلبت را با اندیشه، به اگاهی برسان.)2 به واسطه فکر است که ادمی تا انجا به پیش می رود که هم وزن عیسی مسیح(ع) می شود. روزی حواریون از عیسی مسیح(ع) پرسیدند: (یا روح الله، ایا امروز در زمین، همانند تو هست؟) فرمود: (اری، هر که به هنگام سخن گفتن به یاد خداست و به هنگام خاموش بودن، در حال اندیشه است و نگاه او از روی تفکر و عبرت گرفتن است، او همانند من است).3

در اثر لحظه ای اندیشیدن است که ادمی به پاداشی فراتر از یک سال عبادت دست می یابد. حضرت رسول(ص) فرمود: (یک ساعت [لحظه] اندیشه، فراتر از یک سال عبادت است).4

به تعبیر غزالی، (فکر، کلید انوار و سرچشمه بینایی و دام علوم و معارف است. ثمره فکر، علم هاست و حال ها و عمل ها و چون در اثر اندیشه، علم در دل حاصل اید، دل اصلاح شود و چون دل اصلاح شود، اعمال جوارح نیز اصلاح گردد. پس عمل، تابع حال است، و حال، تابع علم، و علم، تابع فکرت است. پس اشکار شد که فکر، مبدا و کلید همه خیرات است و این است انچه فضیلت (تفکر) را بر تو روشن می کند و معلوم می نماید که فکر، بهتر از (ذکر) است؛ چه در فکر، هم ذکر نهفته است و هم چیزی بیشتر از ذکر، و ذکر دل، بهتر از ذکر زبان و عبادت جوارح است... محمد بن واسع گفت: مردی از اهل بصره، پس از وفات (ابی ذر)، پیش همسر او (ام ذر) رفت و از عبادت ابوذر پرسید. گفت: عبادت او به این شکل بود که همه روزه در گوشه خانه می نشست و به تفکر می پرداخت).5

1. ملا محسن فیض کاشانی، محجهالبیضاء، ج7، ص194.

2. همان.

3. محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج4، ص750.

4. همان، ص748.

5. همان، صص 749 و 753.

10. مفهوم شناسی دعای قران به سر
یکی از اداب قران به سر گذاشتن، خواندن دعایی است که مستحب است ان را پس از انکه شخص قران را گشود و در مقابل خود گذاشت، بخواند. در این دعا چنین امده است: (اللهم انی اسیلک بکتابک المنزل وما فیه و فیه اسمک الاکبر و اسماوک الحسنی و ما یخاف و یرجی ان تجعلنی من عتقایک من النار؛ خدایا من از تو درخواست می کنم به حق کتابی که نازل شد [از طرف تو] و به حق انچه در قران امده است و در ان اسم بزرگ تر تو و اسم های زیبای تو و انچه موجب خوف و امید است وجود دارد، اینکه مرا از ازادشدگان از دوزخ قرار دهی).

از این عبارت پرمعنی، می توان این نکات را دریافت: 1. در این دعا، قران به عنوان محور قرار گرفته است که پیام ان این است که در زندگی ما باید قران کریم به عنوان محور باشد. از این رهگذر، نخستین پرسشی که در ذهن کسی که مشغول مراسم قران به سر بوده، در حال خواندن این عبارات است، باید این باشد که (پای بندی او به دستورها و نهی های قرانی به چه میزان است و اینکه قران کریم، چه اندازه در عمل و در زندگی او نقش محوری دارد. به تعبیر زیبای ابوسعید ابوالخیر:

گیرم که هزار مصحف از بر داری

با ان چه کنی که نفس کافر داری

سر را به زمین چو می نهی بهر نماز

ان را به زمین بنه که بر سر داری1

2. در این فراز از دعا، از میان همه مضامینی که در قران کریم امده است، تنها به خداوند و اسمای او توجه داده شده است که پیام ان می تواند پرورش بلندهمتی در انسان ها و تعالی بخشی به خواسته های انان، از غیر خدا به خدا باشد، به این بیان که شخص تا انجا اوج بگیرد که تنها به خدا توجه کند و فقط جویای او باشد و در این باره، حتی بهشت را نیز در هوای او نادیده بگیرد. به تعبیر زیبای صایب:

الوده از نظاره جنت نمی کنیم

چشمی که باز بر رخ دلدار کرده ایم2

3. در این فراز از دعا، به یکی از نقش افرینی های قران درباره انسان ها نیز اشاره شده است و ان، نقش قران در رهانیدن انسان از دوزخ است. چنان که در فراز اخر از دعا پس از انکه از قران و انچه در ان است، یاد شده است، از خداوند درخواست شده است که به برکت قران، رهایی از دوزخ، بهره شخص شود. بنابراین، اشکار است که انس با قران و عمل به فرموده های ان، ضامن سعادت ادمی و مایه رهایی او از اتش دوزخ است.

طرفه انکه در دعای دوم نیز که مستحب است شخص ان گاه که قران را بر سر می گذارد، ان را بخواند، باز هم قران، محور دعا قرار گرفته است. چنانچه می خوانیم: (اللهم بحق هذا القران و بحق من ارسلته به و بحق کل مومن مدحته فیه و بحقک علیهم فلا احد اعرف بحقک منک؛ خدایا به حق این قران و به حق کسی که قران را برای او فرستادی [بر او نازل کردی] و به حق هر مومنی که او را در ان ستایش کردی و به حق تو بر انها، که البته کسی همانند تو به حق تو شناساتر نیست).

انچه در این عبارت جلب نظر می کند، این است که حق رسول خدا(ص) و حق همه مومنانی که در قران امده است، همراه و برابر با قران امده، و این خود، دلیل بر بزرگداشت بالای رسول اکرم(ص) و نیز گرامی داشت همه مومنان است. بدیهی است که بزرگداشت و گرامی داشت افراد، ان گاه صورت حقیقت به خود می گیرد که اولا در حد گنجایش خویش انها را بشناسیم و ثانیا در همانندسازی خویش با انها بکوشیم.

1. باباطاهر خیام، رباعیات ابوسعید ابوالخیر، تصحیح: جهانگیر منصور، ص156.

2. دیوان، ج5، ص2834.

11. سه نکته از سوره قدر در عظمت شب قدر، به نقل از تفسیر مجمع البیان
مرحوم امین الاسلام طبرسی، پس از شرح و تفسیر سوره مبارکه قدر، در پایان، چکیده این تفسیر را در ساختار (سه نکته در عظمت شب قدر) این گونه بازگو می کند:

1. در ایات پنج گانه این سوره، فرو فرستنده قران، نخست به فرود این کتاب پرشکوه در شب پر ارج (قدر) توجه می دهد؛ درست همان شبی که مقدرات و سرنوشت ها نیز فرود می ایند. این فرود هم زمان مقدرات و سرنوشت با قران و برنامه ا سمان به زمین، نشانگر ان است که هر کس به قران و برنامه های قران و خدای قران به راستی ایمان خالص اورد و خود را به ارزش های ان اراسته سازد و مقررات خدا و حقوق مردم را پاس دارد، سرنوشتی سرشار از نیک بختی خواهد داشت و کسانی که جز این کنند، سرنوشتی تیره و تار در انتظارشان خواهد بود.

2. خداوند ان گاه به وصف و ویژگی های شب قدر می پردازد و روشنگری می کند که شب قدر دارای این ویژگی هاست:

الف) عظمت و معنویت ان بسیار است؛

ب) شبی است بهتر از هزار ماه؛

ج) شب فرود امدن قران است؛

د) شب فرود مقدرات جهان و انسان است؛

ه‍) شب فرود فرشتگان بر زمین است؛

و) شب سرشار از سلامت و سعادت برای مردم کمال جو و شایسته کردار است؛

ز) شب توبه و جبران و فرصت اصلاح برای همگان است.

3. خداوند بدین سان به گرامی داشت شب قدر و بهره وری و عبادت ان شب و توبه و اصلاح خود و زدودن زنگارهای مستی و پلشتی توجه می دهد تا انسان بتواند برای همیشه خود را از اسارت نفس، اسارت ظالمان و اسارت شیطان ها نجات بخشد و به بارگاه خدا بار یابد.1

تفسیر مجمع البیان، ج16، صص 1237 و 1238.

 

منبع : مجله  اشارات  تابستان سال 1391 شماره 147 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه