مقالات سیاسی و اجتماعی

مروری بر سخنان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیرامون کاربردی کردن اخلاقیات

مروری بر سخنان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیرامون کاربردی کردن اخلاقیات

یکی از فصل‌های مهم علم اخلاق از دید قرآن که فوق‌العاده قرآن به آن توجه دارد که شاید مبنائی‌ترین فصل اخلاق است مساله ذکر و یقظه و بیداری و در مقابلش غفلت و از خود بیگانگی است.

یکی از فصل‌های مهم علم اخلاق از دید قرآن که فوق‌العاده قرآن به آن توجه دارد که شاید مبنائی‌ترین فصل اخلاق است مساله ذکر و یقظه و بیداری و در مقابلش غفلت و از خود بیگانگی است.
گرچه معمولا در اخلاق کلاسیک ما، این به بحث خیلی باز نشده و به اختصار عبور شده و شاید بیشتر این بحث را در علم عرفان و در مقدمات حرکت به سوی خدا و سلوک بشود پیدا کرد و آنجا در نظر علمای علم عرفان بعضی از مواقع به عنوان منزل اول و گاهی به عنوان منزل دوم روی یقظه و ذکر و یا ذکر حساب می‌کنند، اما واقعاً یکی از بحث‌های کاملا جدی و مادر است در زندگی خود ما و همه و یکی از معجزات قرآن است. اینکه قرآن چطور می‌رود سراغ آن نقاط حساسی که زندگی بشریت را در همه شرایط می‌تواند تحت تاثیر قرار دهد؟ یک تعریف مختصری از «ذکر» بکنیم بعد نکاتی را عرض می‌کنم و باز تاکید می‌کنم که بحثهای اخلاقی که می‌کنم فقط فهرست است که اینجا صحبت می‌کنم و امیدم از این بحثها این بود که در جامعه این حالت را به وجود بیاورند که جویندگان احساس نیاز بکنند و سراغ بحثهای اخلاقی بروند. این امکان برای ما مثلا نیست که وقتی بحث ذکر را اینجا مطرح می‌کنیم همه ابعاد این بحث را توضیح بدهیم. اگر بخواهیم اینکار را بکنیم خطبه‌های طولانی وقت می‌گیرد. خوبم هست هر بحث و هر گوشه‌ای هم خوب است، ولی حالا اینجا این بحثها در این مقدار زمان نمی‌گنجد. فقط راهی است که بنده نشان می‌دهم چون بحث قرآنی است و دارم قرآن را و آن نقاط حکمت عملی‌اش را در جامعه مطرح می‌کنم. ذکر و ذکر، هم می‌تواند به لفظ توجه داشته باشد هم به قلب، به زبان مربوط باشد و یا به دل. آن که من الان بحث می‌کنم نوعا آن ذکری است که بیشتر قلب است. ذکری که در زبان است تنها یک ورد و دعا و خواندن و قرائت و اینهاست. اما آن که محتوای اصلی ذکر است آن در دل انسان است که یاد است، توجه است، هوشیاری است، بیداری است. آماده‌باش است در ذهن انسان که این خیلی اهمیت دارد. نقطه مخالف آنهم غفلت است. انسان گاهی از حقایق آنچه که در اطرافش می‌گذرد حتی خودش و شرایطی که محفوف به آن است غفلت می‌کند و در غفلت به سر می‌برد و این بدترین حالت است و از نظر قرآن حالت خوب این است که انسان همیشه توجه داشته باشد که در چه شرایطی هست. این یک درس مهم اخلاقی، سیاسی، اجتماعی است و واقعا می‌تواند یکی از پایه‌های علوم تربیتی باشد. ما اگر می‌توانستیم این حالت را و مردم را حساس کنیم حالت هوشیاری و یقظه و بیداری را در جامعه‌مان به‌روز نگهداریم خیلی کار با ارزشی بود. در قرآن حدود سیصد مورد با لفظ ذکر و مشتقات ذکر این مضمون آمده است. حالا هر صفحه‌ای شما می‌توانید یکی دو مورد در قرآن پیدا کنید. غفلت هم که نقطه مقابلش است، چهل پنجاه مورد آمده البته الفاظش، و الا محتوای این مضمون در هر آیه‌ای و در اکثر آیات انسان می‌تواند پیدا کند. اصولا می‌دانید یکی از اسامی قرآن ذکر است، خود قرآن ذکر است، مجموعه قرآن ذکر است و نماز ذکر است. هدف انبیا از بسیاری از همین آیات استفاده می‌شود که ذکر است توجه دادن و هوشیار کردن است چون در فطرت ما راه خدا هست. اشکالی که پیدا می‌شود این است که ما این فطرت خدائی‌مان را با غفلت می‌پوشانیم فراموش می‌کنیم و گرد و غبار نفسانیات و شهوات و تمایلات و تعصبات و آن انگیزه‌های شیطانی می‌پوشاند آن نورانیت را و ضعیف می‌کند و وظیفه مهم انبیا این است که بیایند این حالت هوشیاری و بیداری را در انسان دوباره تجدید کنند و جالب است برای ما که خیلی روشن از فلسفه عبادات می‌توانیم بفهمیم که اصولا عبادات، برای ذکر است. ذکر به معنای محتوائیش عرض می‌کنم. یعنی برای این است که انسان حالت بیداری و هوشیاری نسبت به شرایطی که دارد پیدا کند. نماز، یکبار شما از اول الفاظ اقامه تا سلام نماز را مرور کنید. می‌بینید که همه آن یادآوری است. و انتخاب آن کلمات و جملات و حرکات نماز نظیر قیام و قعود سجده و رکوع و حالاتی که در نماز هست همه اینها یک مجموعه‌ای است که خداوند طراحی کرده برای هوشیاری و بیداری و ذکر.

 آیت الله هاشمی رفسنجانی

ذکر محصول ذکر است. یعنی اگر ما یاد داشته باشیم آن چه که به دست می‌آوریم ذکر است، ولی غفلت نقطه مقابل آن است که انسان به کلی یک واقعیت را فراموش کند. حالا چه چیزی را بیاوریم. خیلی چیزها هست منتها حالا من چند نکته مهم آن را عرض می‌کنم. انسان خودش را ارزیابی کند که کی هستم در این دنیا یک انسان اگر خودش را ارزیابی کند همین کافی است که راه خودش را گم نکند. از کجا آمده‌ایم پیچیدگی‌های وجود خودمان را که می‌توانیم آن را بفهمیم دیگر بیداریمان خوابمان را نیازهای جسمیمان را و چیزهایی را که خداوند در جهان گذاشته برای اینکه این نیازهای ما را تامین کند توالد و تناسل را و همه حرکاتی که انسان در زندگیش دارد و خودش را مطالعه کند آنهایی که با سواد هستند خیلی عمیق می‌توانند مطالعه کنند و آنهایی هم که سطحی هستند باز حداقل می‌توانند خودشان را ارزیابی کنند. اما از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌خواهیم برویم؟ مقایسه خود انسان با جهان این جهان با این عظمت آسمانها، زمین، دریاها، کوهها و اسراری که ما نمی‌فهمیم ذراتی که میلیونهای آنها را جمع کنیم تازه قابل رویت نمی‌شود از آنجایی که خیلی ریز است و در هریک از این ذرات چه اسراری خوابیده است. شکافتن چند تا از اینها تبدیل می‌شود به بمب اتمی که دو شهر ژاپن را آنطور ویران کرد. بعد همه این دنیا با این ذرات و با این کراتش در مقابل آخرت به تعبیر قرآن یک چیز کوچک است. جمعیت دنیا تاریخ دنیا گذشتگان دنیا آیندگان دنیا بعد آنهایی که ایمان دارند و خدا را قبول دارند از این راهها به خدا هم می‌رسند و عظمت خدا و ضعف انسان را به عنوان یک موجود بسیار ضعیف بعد زندگی دنیا و آخرت را که همه عمر مثلا هشتاد ساله ما به اندازه یک لحظه و چشم به هم زدن اگر بخواهیم مقایسه کنیم نسبت به زندگی آخرتمان نخواهد بود. یک زندگی ابدی و لذات و زجرهای آخرت هم قابل مقایسه با این دنیا نیست، بسیار عمیق‌تر است بسیار شدیدتر است هم چهره‌هایش و هم عقب‌ماندگی‌هایش و عذابش جهنم را و بهشت را ملائکه را و انسان اینها را برای همه ما مقدور است فکر کند و خودش را ارزیابی کند و ببیند که ما چه هستیم. چرا آمدیم چرا هستیم کجا می‌خواهیم برویم عاقبت چه می‌شود و اگر انسانی با اینها خودش را ارزیابی کند و خدا و خودش را و آخرت را و شیطان را و وسوسه‌هایی که در وجود خودمان می‌بینیم حالا یا از درون خودمان و یا از القا شیاطین خاصی که خداوند آنها را معرفی کرده و به ما دست می‌دهد یک مجموعه این مسائل را با هم ببینیم یک حالتی باید به انسان دست بدهد که این حالت همان ذکر است و سازنده است و ما با این حالت می‌توانیم خودمان را اصلاح کنیم و خودمان را رو به خوبی داشته باشیم و جلوگیری کنیم از تبعات سوئی که غفلت از آن حالت برای انسان پیش می‌آید. «الا به ذکر ‌الله» من از آن سیصد مورد قرآن چندتایش را بخوانم. «الا بذکر ‌الله تطمئن القلوب» که اول صحبتم آنرا خواندم. این ذکر خداست و با همین ویژگی‌هایی که عرض کردم. این یاد از خداوند است که قلب انسان را مطمئن می‌کند و انسان را آسایش و آرامش می‌دهد. «قد افلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلی». با ذکر خدا انسان به سعادت می‌رسد. آنطور نیست که فقط با یک‌ الله و یا تسبیح بگوییم به سعادت می‌رسیم. این ذکر همان حالتی است که عرض می‌کنم. اگر ما با این حالت خودمان را تنظیم کنیم به سعادت می‌رسیم و توجه کنیم به امروزمان و آینده‌مان و سعادتمان و دنیایمان و آخرتمان و دشمنمان و دوستمان و دوست ما واقعا کیست؟ آیا خداست آیا پیغمبر است آیا قرآن است آیا این نماز است آیا مساجدند یا نه شیاطینند مراکز فسادند و آنهایی که ما را دائما می‌کشانند به طرف فساد و دعوت می‌کنند به نکبت و بدبختی؟ آیا اینها دوست ما هستند. به اینها دل ببندیم یا به خدا دل ببندیم؟ علی بن ابیطالب(ع) می‌فرماید: «غفلت بدترین دشمن است». خب غفلت که یک حالت عدمی است اما هیچ دشمنی از این برای آدمی بدتر نیست که فراموش کند که چی هست کجا هست و چه موقعیتی دارد و آینده‌اش چه می‌خواهد باشد و در مقابل یاد و بیداری یقظه بهترین دوست صمیمی انسان است که انسان را به آن راهی که خداوند خواسته می‌برد. داستان معروفی است که تقریبا همه مومنین و مسجدی‌ها می‌دانند از فضیل بن عیاض که در بدترین حالی که بنا بود بدترین نوع گناه را مرتکب بشود در شرایط بدی با یک آیه قرآن که از خانه همسایه که صدایی بلند شده بود به گوشش رسید تغییر حالت داد و راه خدا را انتخاب کرد که همین آیه ایست که داستان را می‌گویم که «الم یان للذین آمنو ان تخشع قلوبهم لذکر الله». یعنی همین حالتی که همراه ذکر و یاد قلب انسان هم خاشع و خاضع می‌شود و آماده پذیرش حق می‌شود و جلوی کارهای انحرافی را می‌گیرد. در عوامل غفلت معمولاً آنهایی که می‌شمارند می‌گویند یکی از آن غرور است تکبر است خودخواهی است جهل به واقعیات جهان است و این چیزها را انسان از خودش دور کند حالت خشوع و حالت ذکر و یاد و قرب به خداوند پیدا می‌کند. این که عرفا تکیه می‌کنند نظر امام راحل‌مان این بود که یقظه اولین گام سلوک است ولی بعضی از عرفا نظرشان این بود که نه اول خداشناسی و خودشناسی است و بعد نوبت یقظه می‌رسد که قابل جمع است این نظر یعنی اینها با هم است. انسان اگر خدا را و خودش را یک قدری که مقدورش است بشناسد حالت ذکر و یقظه به وجود می‌آید و اینها از جدا نیست. نمی‌شود انسان خدا را بشناسد و خودش را نشناسد و حالت هوشیاری و بیداری و آماده‌باش در وجودش پیدا نشود. و نمی‌شود این حالت پیدا بشود و انسان خدا را نشناخته باشد اینها با هم هستند حالا بعضی از عرفا جدا کرده‌اند ریز کرده‌اند و امام راحل در اظهاراتشان معمولا اینطوری بود که می‌فرمودند یقظه اولین گام است وقتی که ما هوشیار شدیم آماده شدیم و خودمان را شناختیم و جهان بینی درستی پیدا کردیم جهان بینی هم مخصوص حکما و فلاسفه و بزرگان نیست. همه می‌توانند این جهان‌بینی را داشته باشند منتها هرکسی در محدوده تفکرات خودش و سطح علم خودش. راه رسیدن به خداوند به اندازه عدد همه موجودات است و محدود نیست. هرکسی از طریق وجود خودش می‌تواند به خداوند برسد و این حالت یقظه را پیدا کند بیداری را پیدا کند. به هرحال بنده فکر می‌کنم یکی از بحثهای بسیار بسیار مهم علم اخلاق که انتظار داریم برادران واعظمان و کسانی که مسئولیت تربیت بچه‌ها را برعهده دارند چه در دانشگاهها و چه در مدارس و مساجد سعی کنند در وجود خود انسان این واعظ بزرگ را خلق کنند این حالت وجدانی اگر خلق شد در انسان، خودش انسان را هدایت می‌کند.

 آیت الله هاشمی رفسنجانی

برای چنین کسی نماز یک طور معنا دارد همه کلمات نماز همین موقعیت را تشریح می‌کند تحرکات نماز رکوعش سجده‌اش آرامش و اطمینانش و تحریمش یعنی وقتی که تکبیره الاحرام می‌گویید دیگر خودتان را از جاهای دیگر قطع می‌کنید و در یک محوطه خاص نگه می‌دارید که هرکاری غیر از نماز را منافی با این حالت می‌دانید و این حالت ویژه‌ای که نماز برای نمازگزار گذاشته است انسان را در آن وضعی قرار می‌دهد که خداوند می‌خواهد. روزه همین است حج همین است جهاد همین است انفاقات همین است تمام اینها انسان خودش را درست ارزیابی کند و گام مناسب را در مسیری که خداوند برای سلوک و رسیدن به مقام قرب الهی قرار داده برساند.(۱)
ـــــــــــــــــ

خطبه‌های نماز جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۸۰٫
*انسان گاهی از حقایق آنچه که در اطرافش می‌گذرد حتی خودش و شرایطی که محفوف به آن است غفلت می‌کند و در غفلت به سر می‌برد و این بدترین حالت است و از نظر قرآن حالت خوب این است که انسان همیشه توجه داشته باشد که در چه شرایطی هست
*وظیفه مهم انبیا این است که بیایند این حالت هوشیاری و بیداری را در انسان دوباره تجدید کنند و جالب است برای ما که خیلی روشن از فلسفه عبادات می‌توانیم بفهمیم که اصولا عبادات، برای ذکر است. یعنی برای این است که انسان حالت بیداری و هوشیاری نسبت به شرایطی که دارد پیدا کند
*در عوامل غفلت معمولاً آنهایی که می‌شمارند می‌گویند یکی از آن غرور است تکبر است خودخواهی است جهل به واقعیات جهان است و این چیزها را انسان از خودش دور کند

 

 
 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه