کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع)

کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع)

کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) به قلم سید شمس الدین اطهاری و مهدی تقوی ملائی، سرگذشت حضرت زینب سلام الله علیها و صبر و بردباری ایشان در سختی‌ها و مصیبت‌ها رابه تصویر می‌کشد.

فاجعه عاشورا که دردناک‌ترین و غم‌انگیزترین اتفاق در سال 61 هجری است، در مذهب تشیع، تاریخی پایدار داشته و به فرهنگی بزرگ برای همه‌ی اهل ایمان و حق مبدل گردیده و رکن اساسی و مهمی که سبب دوام آن شده بر عهده زینب کبری است. حضرت زینب (س) به واقعه‌ی کربلا از دو منظر نگاه می‌کند: ابتدا کربلا را دریای خون و لخته مصیبت می‌بیند، مصیبتی آنچنان عظیم که زمین نزدیک است عنان وجود از کف بدهد.

در چنین نگاهی دل دریایی حضرت زینب بسیار طوفانی بوده و ایشان به صبر نیاز دارند، بنابراین صبر می‌کنند و بعد بهترین و زیباترین کلام را بر زبان می‌آورند و بهترین سکوت را عملی می‌سازند. او بهترین نگاه، گریه، فریاد و بهترین مرثیه را شیوه و روش خود می‌سازد.

این کتاب از صبر زینب (س) به شما درس می‌دهد، صبری که در هر زمان و در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط، بهترین راه را برای تاریخ و زمانه انتخاب کرده و عالمی را درس داده است.

در بخشی از کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) می‌خوانیم:

عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه‌ای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواری‌های روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزه‌ها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لب‌ها و دندان‌های سر مبارک حضرت سید الشهداء (ع) می‌زد!؟

حضرت زینب (س) که کهنه‌ترین جامه‌های خود را پوسیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمام‌تر، قدم پیش نهاد و در گوشه‌ای نشست! عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علیّ (ع) و فاطمه (س) است. عبید الله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمد بن عبدالله (ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو‌ ای عبیدالله، تبه‌کار، رسوا و بدکاره‌ای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانواده‌ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمی‌بینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنید‌ای پسر مرجانه!

اسیران را به طرف قصر یزید بن معاویه (لع) حرکت دادند، درحالی که یزید (لع) اشعار ابن زِبَعری را می‌خواند که بوی کفر و شرک و بی دینی از آن می‌آمد!؟. این صحنه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بسیار تلخ و دشوار بود! امام سجاد (ع) خطاب به یزید فرمود: چه می‌گویی در حالی که جدّ ما رسول الله (ص) هست!. در این مجلس وقتی یکی از شامیان از یزید خواست تا فاطمه بنت الحسین (ع) را به عنوان کنیز به او بدهد، حضرت زینب (س) فرمود: نه تو و نه یزید چنین حق و جرأتی ندارند.

فهرست مطالب
پیشگفتار
فصل 1: مقدمه
فصل 2: ویژگی ممتاز بانو
فصل 3: زندگی نامه حضرت زینب
فصل 4: ازدواج حضرت زینب
فصل 5: شخصیت حضرت زینب
فصل 6: پیشگویی علی (ع) درباره اسارت حضرت زینب (س)
فصل 7: رویای صادقانه بانو
فصل 8: علاقه بانو به برادر
فصل 9: عاشورا پروری
فصل 10: صبر
فصل 11: عاشورای حسینی
فصل 12: خطابه
فصل 13: انتقال پیام عاشورا
فهرست منابع و مأخذ

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه