زنان تاریخ معاصر ایران در چهار دهه اخیر

زنان تاریخ معاصر ایران در چهار دهه اخیر

نویسنده : مرتضی شیرودی

چکیده
طی چهار دهه اخیر یعنی از سال های نخستین دهه 1340 تا سال های پایانی دهه 1370، از یک سو شاهد گسترش فعالیت های سیاسی و اجتماعی زنان بوده ایم و از سوی دیگر، زنان مسلمان نقش بیشتر و عمیق تر در مقایسه با دهه های پیشین یافته اند. چرا؟ پاسخ به این سئوال را مقاله حاضر پی می گیرد. روشی که برای پاسخ به این سئوال برگزیده است توصیفی و تحلیلی است. مهم ترین نتایجی را این مقاله عرضه می کند عبارتند از:

1. گسترش فعالیت توده مسلمان به افزایش آگاهی های دینی و سیاسی آنان طی ده های پیش گفته بر می گردد.

2. افزایش آگاهی های دینی و سیاسی گرایش بیشتری را برای ورود به عرصه های گسترده تر فراهم آورد.

مقدمه
زنان تاریخ معاصر ایران را می توان به سه دسته تقسیم کرد: زنان درباری ، روشنفکر(غرب و شرق زده) و توده زنان مسلمان. زنان درباری به علت برخورداری از ثروت و قدرت، از خود زیاد سخن گفته اند و یا این که دیگران بسیار درباره آنان سخن رانده اند. زنان روشنفکرهم به دلیل بهره مندی از سواد و استفاده از رسانه و کتاب و نیز، به جهت حمایت شرق و غرب از آنان، بیش از اندازه توصیف و معرفی شده اند، اما در مورد توده زنان مسلمان به جزء کلی و ابهام گویی چیزی نمی یابیم در حالی که بار اصلی نهضت های ضد استبدادی و ضد استعماری با آنان بوده است. حضور فعال این دسته از زنان در سال های پس از انقلاب اسلامی از یک سو، ادامه همان حرکت انقلابی و اسلامی قبل از انقلاب اسلامی و از سوی دیگر، دلیلی بر تأیید حضور پیشین آنها است. این مقاله می کوشد این حضور و نقش را پررنگ تر نشان دهد:

چارچوب های نظری
واکنش یا کنش های زنان ایران معاصر در عرصه مسائل سیاسی در چارچوب یکی از نظریه های زیر قابل تحلیل است:

1. نظریه محافظه کارانه: هر گاه واکنش ها و کنش های سیاسی زنان به تثبیت نظام و حکومت بینجامد، یک رهیافت محافظه کارانه است. دریک فضای محافظه کارانه، تا زمانی که خطری برای نظام سیاسی پدید نیاید، زنان دست به فعالیت سیاسی نمی زنند و در مواقع خطر هم ، نظام سیاسی محافظه کار می کوشد تلاش های سیاسی زنان را کنترل و هدایت کند. هدف چنین رهیافتی، نجات حکومت و تداوم آن حتی به بهای سلب حق حیات از مردم است، لذا در سیاست گذاری محافظه کارانه امکان ایجاد الگوی جدیدی از فعالیت سیاسی برای زنان وجود ندارد و اصولاً هر نظام سیاسی محافظه کار با تغییرات جدید سیاسی حتی از سوی زنان حامی خود مخالفت می کند.

2. نظریه آزادی خواهانه: در برابر نظریه محافظه کارانه، رهیافت آزادی خواهانه وجود دارد که بر آن است که:

الف ـ تعیین هرگونه خط مشی سیاسی از سوی زنان بدون دخالت دولت و حکومت صورت می گیرد.

ب ـ نظام سیاسی فعالیت های سیاسی زنان را سیاست گذاری نمی کند و اصولا توان این کار را در مقابل تلاش گسترده سیاسی زنان ندارد.

ج ـ زنان می کوشند دولت را وادار به پذیرش خواسته های خود نمایند و در هر صورت در جهت تغییر الگوها و معیارهای حاکم بر جامعه می روند.

د- نظام سیاسی حق ندارد حتی در مواقع خطر به سیاست گذاری در باب فعالیت سیاسی زنان بپردازد و اگر به چنین اقدامی هم دست بزند مشروعیت خود را از دست می دهد.

3. نظریه میانه گرایانه: اگر نظام سیاسی در هنگام خطر و یا به اقتضای زمان و مکان و به منظور تثبیت خود به اتخاذ روش های مختلف برای فعالیت سیاسی زنان دست بزند، و در این اقدام به خواسته های زنان توجه کند، رهیافت میانه روانه ای را در پیش گرفته است. در این رهیافت، هدف هم حفظ نظام سیاسی و هم تأمین مطالبات سیاسی زنان است. در این نظریه، سیاستگذاران در عین حال که حق دارند به سیاستگذاری امور سیاسی زنان بپردازند، ولی مشروعیت این کار را از خواسته های زنان می گیرند. رهیافت میانه رو کوششی است برای ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی که حاصل آن، دست یابی به آرمان های مشترک در تلاش های سیاسی زنانه در پرتو واقعیت های اجتماعی است. (ابتهاج، 1384: 83)

نتیجه این که بر اساس نظریه محافظه کارانه، فعالیت های سیاسی زنان در دهه های پیشین تاریخ معاصر ایران مدیون زنان درباری بوده است و بس در حالی که در نظریه آزادی خواهانه توده زنان مسلمان اند که بدون توجه به سیاست ها و مواضع دولت حاکم به تلاش برای دست یابی به خواسته های خود دست می زنند اما در نظریه ای دیگر(نظریه میانه گرایانه) زنان و دولت تابع هم اند و بر پایه خواسته های متقابل یکدیگر به کوشش های سیاسی می پردازند که مصداق آن در تاریخ معاصر ایران زنان روشنفکر به معنای زنان غرب (لیبرالیستی) و شرق (کمونیستی) زده اند.

نوشته حاضر بر پایه نظریه های فوق در پی پاسخ گویی به سئوال اصلی مقاله است که عبارت است : چرا بیشترین فعالیت سیاسی زنان در دهه های گذشته تاریخ این مرز و بوم از آن توده زنان مسلمان بوده است؟ و نیز می کوشد فرضیه آن را مورد سنجش قرار دهد که عبارت است از: توده زنان مسلمان عمده ترین کوشش های سیاسی تاریخ معاصر ایران را به انجام رسانده اند. با عنایت به سئوال اصلی، فرضیه و عنوان مقاله، متغیر اصلی توده زنان مسلمان و متغیر وابسته نقش سیاسی اجتماعی است.

زنان در دهه 40
مقدمه این که در تظاهرات خیابانی، زنان بچه های خرد سال خود را به سینه می فشردند و بدون ترس از تانک، توپ و مسلسل، به میدان مبارزه می آمدند. آنها حتی جلسات سیاسی برپا می کردند و تعداد این جلسات سیاسی در شهرهای مختلف کم نبود. از این رو، نقش آنان در نهضت امام خمینی (ره) بسیار ارزنده بود و آن گونه که امام فرمود: «حتی زنان در این نهضت پیش قدم بودند». (باقریان، 1383: 23) به راستی چرا زنان که تا دیروز (دوره پهلوی اول و دوم) تنها به وقت ضرورت به صحنه آمدند، این بار صحنه را ترک نکردند، و حضور دائمی تر پیدا کردند تا انقلاب عظیمی را پدید آوردند؟

نگاه تازه به زنان: مهم ترین دلیل حضور دائمی تر و همه جانبه تر زنان به تحولی برمی گشت که اندیشه های امام درباره آنها پدید آورد. امام خمینی(ره) درباره زنان و فعالیت های سیاسی اجتماعی آنان، همانند دیگر عرصه ها، نگرشی جدید عرضه کرد. در این نگرش، زن مظهر تحقق آمال بشر است و از دامن او، مرد به معراج می رود. از این رو، زن، انسان ساز است و اگر زن های انسان ساز از ملت گرفته شوند، ملت ها با شکست و انحطاط مواجه می شوند. اصولا سعادت و شقاوت کشورها بسته به زن است. زن خوب، سعادت و زن بد، شقاوت را به همراه می آورد. به علاوه، خانه و خانواده، مدرسه اند و دامن مادر بزرگ ترین مدرسه ای است که انسان در آن تربیت می شود. با این وصف، امام خمینی(ره) بر واجب بودن حضور سیاسی اجتماعی زنان پای می فشارد و در این راه، حتی اجازه شوهر را برای فعالیت های اجتماعی آنان لازم نمی شمارد. (مطهری، 1365: 61) نگرش الهی امام خمینی (ره) به زنان، باعث گردید، قشر جدیدی از زنان در عرصه سیاست و اجتماع شکل گیرد و به تدریج مرز خود را با دیگر زنان جدا سازد. این دسته از زنان، نه تابعی از الگوی زن مدرن غرب گرای مورد حمایت رژیم بود، و نه پیرو الگوی زن سنتی و اغلب خانه نشین و بی تفاوت به امور اجتماعی و سیاسی، بلکه قشر جدیدی بود که در عین تعلق به هر دو الگو، بر آنها منطبق نبود، بلکه با جذب نقاط قوت هر یک، تلاش می کرد از نقاط منفی آنها بپرهیزد. مشخصه اصلی این گروه از زنان آن بود که در عین حالی که غرب گرایی را به شکل افراطی آن نمی خواستند، با وفاداری به ارزش های مذهبی و الگوبرداری از حضرت فاطمه(ع) و حضرت زینب(ع)، خود را از اجتماع کنار نمی کشیدند. این قشر جدید از زنان، سیاسی بودند و با استعماری قلمداد کردن فرآیند نوگرایی شاه، احساسات ضد غربی خود را هم ابراز می داشتند. (امام خمینی، 1363:80 )

بر آیند نگرش جدید امام به بانوان، زنانی را با نگرش های تازه به میدان آورد که بیش از هر چیز، وظیفه الهی خود را پیروی از رهنمودهای امام و مرجع تقلیدشان می دیدند، بنابراین، به شکل های مختلف چون بخش اخبار، توزیع اطلاعیه ها، کمک به مجروحان، پناه دادن به فعالان سیاسی، شرکت در راه پیمایی ها، شرکت در جلسات سیاسی، بر پا کردن جلسات سخنرانی و. . . به مدد نهضت اسلامی امام خمینی (ره) آمدند و در این راه، چنان کوشیدند که امام، سهم آنان را بیشتر از مردان می دانست، و از این جهت، بر آنان درود و سلام می فرستد و پیروزی نهضت را مرهون شجاعت آنان معرفی می کند. (خلخالی، 1379: 78)

گام های نخستین: حضور سیاسی اجتماعی زنان در سال های قبل از دهه چهل، بیشتر بر اساس ضرورت ها صورت می گرفت و از این رو، همیشگی و دائمی نبود، ولی رویکرد انقلابی امام خمینی (ره)، حضور فعال زنان در همه عرصه ها را می طلبید. به علاوه، نمونه های زیر نشان از آن داشت که این حضور می رفت تا بیش از گذشته، رنگ و بوی اسلامی بگیرد.

الف - در سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) در مدرسه فیضیه قم، کماندوهای رژیم به این مدرسه حمله کردند، و به ضرب و جرح طلاب پرداختند که به کشته و زخمی شدن تعدادی از طلبه ها و روحانیون منجر گردید:

"زمانی که در مدرسه فیضیه باز شد، زنان و پیر زنان قم به داخل فیضیه آمدند و برای طلاب شهید و مجروح ، عزاداری کردند و شیون و ناله سر دادند... زن ها با گریه می گفتند، این طلبه ها از دیار خود برای کسب علم و دین به قم پناه آورده بودند، و حالا آنها را کشتند و کسی از جنازه های آنها خبر ندارد". (همان)

همین زنان زمانی که بستگان طلاب شهید برای تحویل اجساد و برگزاری مراسم ترحیم آنان به قم می آمدند، با آنها، هم دردی می کردند و نیز، از بذل توجه به مجروحان طلبه مضایقه نکرده و در برنامه ای که امام خمینی (ره) برای سرکشی به این مجروحان و خانواده طلاب شهید قمی به اجرا گذاشت، اگر بدون حضور و حمایت مستقیم و غیر مستقیم این زنان صورت می گرفت، آثار کمتری را به دنبال می آورد.

ب - امام خمینی (ره) در واکنش به کشتار مدرسه فیضیه، تلگرافی را برای علمای تهران فرستاد و بلافاصله این تلگراف تکثیر و در اختیار عموم مردم قرار گرفت.

"مردم با دیدن این تلگراف تاریخی و محکم و مستدل و پر محتوا که مانند بمب در همه جای ایران به صدا در آمد، بیش از پیش به دوام مبارزه امیدوار شدند و همه روز بیشتر از روز قبل، به خانه امام رفته و اظهار وفاداری می کردند. در این میان، تعداد زیادی زن و دختر، از هر طرف ایران بویژه قم و تهران، رهسپار یخچال قاضی در قم می شدند، تا با دیدن چهره بسیار مصمم امام، آلام و دردهای درونی خویش را تسکین دهند». (اصغرانگار، 1383: 147)

زنان با رهبری نهضت، ارتباط نزدیک داشتند. به علاوه، زنان نه برای تسکین رهبری نهضت، بلکه برای تسکین یافتن خود به دیدار امام می رفتند، این دو مسئله کمتر در حوادث تاریخی گذشته که زنان در آن ایفای نقش کرده اند، دیده شده است.

مشارکت در قیام: تحولی که امام برای تغییر نگرش در باره فعالیت سیاسی اجتماعی زنان آغاز کرد، از همان ابتدا، تأثیر خود را نشان داد، از این رو، وقتی رژیم پهلوی در اوایل 40 برای نخستین بار به زنان ایران حق شرکت در انتخابات را عطا کرد، بر خلاف تصور رژیم، سیل عظیمی از مخالفت ها با این اقدام به پا خواست. آن چه برای رژیم عجیب تر از همه جلوه می کرد، حضور بانوان در اعتراض های گسترده علیه حق رأی زنان بود. نظام شاهنشاهی برای انحراف افکار عمومی، تظاهرات و شورشی که بر ضد همه پرسی اعطای حق رأی به زنان و دیگر لوایح شش گانه به راه افتاد را ارتجاع سیاه نامید، و علت آن را تحریک روحانیانی دانست که با گسترش حقوق زنان، مخالف اند. البته روحانیان نیز از مخالفان جدی این اقدام بودند، و مخالفت خود را به صراحت بیان می کردند، اما مخالفت روحانیان و زنان، به گسترش حقوق بانوان نبود، بلکه آنها می دانستند که هدف شاه اعطای واقعی حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برای زنان نیست، بلکه هدف آن بود که زنان را به فساد بکشانند. (خلخالی، 1379: 110)

زنان با درک عمیق مقاصد غیر اسلامی شاه، همراه با امام خمینی (ره) به مخالفت با انقلاب سفید پرداختند، و زمانی که رهبری مخالفان فاسد کردن زنان، دستگیر شد، زنان و مردان به اعتراض دست زدند. در رأس همه این اعتراض ها، قیام مردم قم بود.

"مردم به محض شنیدن خبر دستگیری امام، اعم از زن و مرد به خیابان ریختند و با هر وسیله ممکن، از قبیل دشنه و چاقو و چماق به طرف پلیس و نظامیان هجوم بردند. . . در این روز، بانوان قم به داخل حرم آمده، همانند جنگ احد و بدر مردان را تهییج و به حرکت وامی داشتند. یک شیر زن قمی، به بهانه این که می خواهد از یک طرف خیابان به طرف دیگر برود از پلیس آدم کش استمداد می طلبد، آنها نیز، بازوی او را گرفته، او را به طرف دیگر خیابان می برند. در همین هنگام، آن زن دشنه ای از زیر چادر خود بیرون آورده و شکم یکی از آنها را پاره می کند. (پس از آن) مردم جنوب شهر و کوچه آبشار و خیابان ارم و صفاییه به مرکز شهر هجوم آورده و با پلیس به زد و خورد پرداخته که در جریان این درگیری، تعدادی از خانم ها نیز به شهادت رسیدند».(کاظمی، 1379: 90)

بر پایه این گزارش تاریخی، زنان قم در حادثه 15 خرداد 1342، چهار نقش را بر عهده داشتند. اول- مردان را به قیام علیه دولت و حمایت از امام خمینی (ره) تشویق می کردند. دوم - علاوه بر آن، خود نیز، در راهپیمایی و تظاهرات ضد دولتی شرکت کردند. سوم- با ابزارهای ساده، به درگیری با پلیس پرداختند. چهارم - در درگیری با پلیس، تعدادی از آنان به شهادت رسیدند.

اعلام تنفر: پس از ترور حسن علی منصور، موجی از دستگیری ها به راه افتاد. در این میان، دغدغه اصلی خانواده مبارزان سیاسی، نجات از دستگیری و یا خلاصی افراد در بند و یا دست کم، فراهم آمدن شرایط بهتر برای زندانیان بود. این نگرانی ها، با اعدام چهار تن از عاملین ترور منصور بیشتر شد، به این دلیل، جمعیت موءتلفه اسلامی که ارتباط تنگاتنگی با امام داشت، در صدد برآمد، اجتماعی از زن و همسر مجاهدان ترتیب دهد، تا رژیم تحت فشار قرار گیرد، و از ادامه خشونت دست بردارد و یا آن را کم نماید.

"در یکی از روزهای داغ تابستان 1344 نزدیک به 150 نفر از خانم ها، در حالی که چادر بر سر داشتند و عده ای هم پوشیه و رو بنده زده بودند، مقابل دفتر نخست وزیری جمع شدند و آرام آرام تظاهراتی را شکل دادند. . . عده ای از آنها از جمله خانم صدیقه امانی همدانی خواهر شهید صادق امانی همدانی که به حق شیر زنی بود، شروع به سخنرانی کرد. . . و اعتراضات و خواسته های خانواده را اعلام کرد. یکی از مامورین نیز، برای احتراز از درگیری و جمع کردن قضایا، شروع به صحبت کرد و وعده داد که به این اعتراض ها توجه خواهد شد».(حاجی تبریزی، 1383: 247)

پس از این اجتماع، جمعیت موءتلفه اسلامی تصمیم می گیرد تا حصول به نتیجه دلخواه، حضور زنان را در صحنه حفظ کند، لذا در برنامه ای دیگر، زنان را به ملاقات مراجع و علمای قم می برد. اولین بیت مرجعی که خانم ها وارد شدند، منزل آیت الله شریعتمداری بود، وی ابتدا از پذیرفتن آنها خودداری می کند، ولی با اصرار بانوان، وی ناچار به ملاقات می گردد. شریعتمداری قول داد، خواسته بانوان را از طریق یکی از سناتورها به گوش دربار برساند. پس از آن، خانم ها به دیدار آیت الله گلپایگانی رفتند. خواهر شهید امانی، همچون گذشته و به عنوان سخنگوی جمع، به سخن پرداخت و خواسته های خود را با شور و هیجان مطرح ساخت، به گونه ای که آیت الله گلپایگانی به گریه افتاد و گفت: "به جدم قسم که هر کاری از دستم برآید، برای تان انجام می دهم». این حرکت تبلیغی و اعتراض آمیز، پس از ملاقات با دیگر علمای قم پایان پذیرفت، ولی در آن زمان تأثیر مطلوبی بر تقویت روحیه مجاهدان و خانواده های شان بر جای گذاشت.

در طی سال هایی که نهضت امام خمینی (ره) ادامه داشت، دانش جویان دختر به عنوان قشر جدیدی از زنان مسلمان طبقه متوسط جامعه به نهضت ملحق شدند، و نقش برجسته ای را ایفاء کردند به عنوان مثال: چهار هزار دانش جوی دختر و پسر، شعار:تو اگر برخیزی، من اگر برخیزم، همه برخیزند را در بهمن 1348 و در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران سر دادند. آنها در کنار زنان دیگری که دانش جو دانشگاهی نبودند، ولی خواسته های شان یکسان بود، به مبارزه علیه رژیم ادامه دادند، و حتی زندان ها را به جان خریدند. نمونه ای از این زنان، خانم دباغ است، که در اواخر سال 1352 به همراه دخترش، در زندان قصر زندانی بود. او را به زور از حجاب منع کردند، به گونه ای که "از نداشتن حجاب چنان در عذاب بود که برای رفتن به دست شویی، یا از لباس های زیر اضافی یا از پتوی سربازان کف سلول به عنوان حجاب، استفاده می کرد». (امام خمینی، 1363 : 26)

خلاصه این که امام خمینی (ره) هویت و شخصیت تازه ای به زنان بخشید، باور جدیدی از آنان را مطرح و موانع حضور سیاسی اجتماعی شان را بر طرف ساخت، حاصل این فرآیند هم پایی زنان با مردان در همه عرصه های مبارزه علیه رژیم بود. از این رو، تاریخ نهضت امام خمینی (ره) شاهد حضور عمیق تر و گسترده تر زنان در حرکت هایی چون مدرسه فیضیه قم و قیام 15 خرداد و ترور منصور است. افزون بر آن، دختران دانش جو که بیشتر آنان از طبقه متوسط و محروم یا همان توده زنان مسلمان را تشکیل می دادند، اغلب به بهانه های صنفی و اما با نیت سیاسی به مصاف رژیم آمدند، و در این راه، از تبعید و زندانی و شهید شدن، واهمه ای به خود راه ندادند.

زنان در دهه 50
مقدمه این که تلاش رژیم پهلوی در زمینه بسیج اجتماعی زنان نه تنها آنان را به پشتیبانان شاه تبدیل نکرد، بلکه برعکس، آگاهی که زنان از رهگذر برنامه نوسازی غربی کشور بدست آورده بودند، را در جهت تقویت مخالفت خود علیه نظام شاهنشاهی به کار گرفتند، و علی رغم این که حجاب همواره در تبلیغات رسانه ای و مطبوعاتی، با تحقیر و انکار روبرو بود، و آن به معنای عدم دسترسی به مزایای اجتماعی تلقی می شد، زنان چادری چون طوفان و سیل به راه افتادند و پایه های لرزان رژیم را لرزان تر کردند، و با اتخاذ و اجرای روش های زیرین، اثبات نمودند که حجاب مانعی برای پیشرفت و تحول اجتماعی نیست و آنان قادرند حتی نظام سیاسی را با خطر سقوط مواجه کنند.

فریادهای مردانه: مشارکت در راهپیمایی بزرگ ترین جلوه حضور زن ایرانی مسلمان در مخالفت با رژیم پهلوی است. زنان در همه شهرها و حتی روستاها، در راهپیمایی ها دیده می شدند، و البته، در شهرهای مذهبی تر و مناطق شهری، حضور فعال تری را به نمایش گذاشتند.

زنان به صورت گسترده در تظاهرات خیابانی سال های 1355 تا 1357 مشارکت داشتند، این در حالی بود که پیش از این، جز به ضرورت از خانه بیرون نمی آمدند و البته آنها، در تظاهرات، همان خواسته هایی را مطرح می کردند که مردان هم ابراز می نمودند. زنان، علاوه بر شیوه های رایج کسب خبر و یا اطلاع رسانی، از طریق روضه و سفره از زمان تظاهرات آگاه می شدند و زمانی که در تظاهرات شرکت می کردند، سهم آنان از کشته ها کمتر از مردان نبود. افزون بر آن، فعالیت زنان در تظاهرات، شکل های متنوعی داشت. مثلا، برخی از آنها، تراکت توزیع می کردند، بعضی تا آنجا پیش می رفتند که در سنگرسازی در برابر پلیس، شرکت می جستند و حتی تعدادی از آنها، به ویژه در واپسین روزهای حیات رژیم پهلوی، در تظاهرات، اسلحه به دست می گرفتند، و به مبارزه با رژیم می پرداختند. نیکی کدی به جنبه دیگری از فعالیت زنان در تظاهرات می پردازد، و می نویسد».هنگامی که تهدید رژیم بالا می گرفت، این خانم های چادری با کمال شجاعت در صف جلوی تظاهرات حضور می یافتند». (امام خمینی، 1369:125)

جان فوران نیز در این باره می گوید: «در تظاهراتی گسترده هزاران زن چادری پیشاپیش صفوف جمعیت حرکت می کردند، و با این کار ضمن این که خطر را به جان می خریدند از دامنه خطر می کاستند». (کدی، 1369:366)

حضور وسیع زنان در جلو و پیشاپیش تظاهرکنندگان، پیامی را عرضه می کرد و آن که انقلاب ما، منادی صلح است و لذا دست به خشونت نمی زنیم و مسئولیت آتش زدن بانک ها و تخریب اموال خصوصی را بر عهده مأموران دولتی می دانیم. به این مورد، مراقبت از مجروحان، یا انتقال آنان به مراکز درمانی یا مراکز امن، را باید به نقش زنان در راهپیمایی ها افزود.

شرکت زنان در راهپیمایی ها و تظاهرات، مشکل تر و خطر سازتر از مشارکت مردان بود. زیرا:

1. از آنجا که اغلب آنها دارای حجاب بودند، این مسئله باعث می شد تا در مواقعی چون تیراندازی که نیاز به فرار بود، امکان کمتری برای تحرک و فرار نسبت به مردان داشته باشند.

2. معمولا خانم ها دارای توانایی جسمی کمتری نسبت به آقایان اند، این امر، امکان مقابله با نظامیان و مأموران امنیتی را برای زنان کاهش می داد.

3. بسیاری از زنان در حالی در راهپیمایی ها شرکت می کردند که فرزندی را در آغوش یا دست کودکی را در دست داشتند، و در صورت حمله مأموران، فرصت کمتری برای فرار و امکان اندکی برای مقاومت پیدا می کردند. (فوران، 1377 : 561)

زیبایی حضور زنان به آن بود که علی رغم همه این خطرها، هر روز، حضوری پر رنگ تر از گذشته را به نمایش می گذاشتند. به همین دلیل، امام می فرماید که هیچ تاریخی، چنین مردانگی و فداکاری را از زنان ثبت نکرده است. (ریحانه، 1382: 195)

به میدان آوردن دیگران: زنان، علاوه بر حضور مستقیم، در تشویق، تحریک و تشجیع مردان برای پیوستن به روند پیروزی انقلاب اسلامی، نقشی موءثر داشته اند. این مسئله را بارها، امام خمینی (ره) امین ترین راوی انقلاب اسلامی تأیید کرده اند. از جمله:

1. «آمدن شما خانم ها به خیابان ها و میدان های مبارزه موجب این شد که مردها هم قدرت پیدا بکنند، تقویت بشوند، روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود». (همان)

2. «آنها (زنان) مردان را تشجیع کردند (لذا) مردم ما مرهون شجاعت های زنان شیر دل هستند».(همان)

3. "تشویق می کردند، زن ها، مردها را و خودشان در صف جلو بودند». (همان)

در حالی که مردان به علت خوی و خصلت مردانه باید مشوق، مشجیع و مقوم زنان به ورود در عرصه های پر خطر باشند، ولی امام، زنان را تشجیع کننده، قوت قلب دهنده و تشویق کننده مردان در صحنه های بحرانی انقلاب اسلامی معرفی می نماید. از این رو می توان گفت که:نقش زن ها اگر نگوییم بالاتر از مردها بود، کمتر از آنها هم نبود. در واقع، به واسطه حضور زنان در میدان های انقلاب اسلامی، مردها اگر قوت شان کم بود، قوت شان بیشتر شد و اگر قوی بود، قدرت شان دو چندان گردید. علت این که امام، در همه این سخن ها، نقش زنان را بیشتر از مردان می داند، آن است که زنان هم، خود برای پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت می کردند و هم مردها را به فعالیت وادار می نمودند. (همان)

آیت الله عمید زنجانی که خود از بر پا کنندگان و گردانندگان تظاهرات و راهپیمایی جنوب شهر تهران بود، در تأیید نقش فعال تر زنان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی می گوید: «در تهران و به ویژه در جنوب آن، زنان نقش خیلی زیادی داشتند، و حتی صدای زنان بسیار رساتر از مردان به گوش می رسید، و جالب است که در این زمان، دیگر اشکالات شرعی بعضی از خشکه مقدسین، مبنی بر این که مردها نباید صدای زن ها را بشنوند، خیلی مطرح نبود، بالاتر از آن، زنان حتی بی توجه به این ادعای متحجرین که زنان حق ندارند، بدون اجازه شوهران در راهپیمایی حاضر شوند، شرکت در راهپیمایی را یک وظیفه تلقی می کردند که اجازه شوهر در آن شرط نیست. آنچه برای زنان مسلمان مهم بود آن که در پیروی از مرجع تقلید خویش، به وظیفه دینی خود عمل نمایند». (امام خمینی، 1369:262)

مقاومت سازمان یافته: یکی از ابعاد برجسته حضور زنان در صحنه های گوناگون انقلاب اسلامی، حضور پرشور و مقاومت آفرین آنها در هسته های مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پهلوی بود، فعالیت پرشور زنان در برخوردهای مسلحانه، پخش اعلامیه ها و رهبری و هدایت و پشتیبانی از حرکت ها و جریان های مقاومت، نشان گر آن بود که جنسیت نقشی در کاهش حضور آنها نداشته است. به علاوه، نقش دیگری را هم زنان درباره هسته های مقاومت بر عهده داشتند و آن که با شکل دادن هسته های مخفیانه، نه تنها در حمایت از خانواده مبارزان، زندانیان، شهیدان و مجروحان داشتند، بلکه به توزیع اعلامیه ها، پخش اخبار مبارزه به منظور افشای فعالیت سرکوب گرانه رژیم شاه نیز، اقدام می نمودند، معمولا مرکز این هسته های مقاومت در مساجد، هیأت ها و برخی از جلسات بانوان بود. ( حاجی بیگی ، 1379: 213)

تحصن را نیز می توان یک هسته مقاومت تلقی کرد که برخلاف هسته های مقاومت مخفی، آشکارا علم مخالفت با رژیم را بر می دارد، و با مقاومت در برابر فشار مستقیم و غیرمستقیم رژیم، می کوشد آن را از پای در آورد. از این رو، سهم زنان کارگر (مانند کارگران نساجی)، کارمند (چون پرستاران) و فرهنگی (مثل معلمان) در اعتصاب علیه رژیم پهلوی در حد بالایی قرار داشت. آنان برای شرکت در اعتصاب، دلایل کافی داشتند که گسترش دولتی فساد جنسی از آن جمله بود. جالب است که زنان تحت مدیریت مردان به تحصن می پیوستند و کمتر انجمن یا تشکل سیاسی و صنفی سامان دهنده اعتصاب بود که زنان در رده های مدیریتی آن، حضور داشته اند. قضیه جالبی که به دلیل تأثیر از اعتصاب عمومی زنان روی داد، پیوستن کارکنان سازمان دولتی زنان ایران به متحصنین بود، سازمانی که تحت ریاست افتخاری شمس پهلوی اداره می شد و انتظار می رفت بالاترین میزان وفاداری به رژیم پهلوی را از خود نشان دهد. به هر روی با ادامه اعتصابات، قدرت خرید خانواده ها کاهش یافت، ولی زنان انقلابی ایرانی، اعتراض به کاهش قدرت را خود نشان نمی دانند و هم چنان اعتصاب را تا سقوط پهلوی استمرار بخشیدند. (ریحانه، 1382: 192)

تأیید مقام ولایت: مقام معظم رهبری همانند امام خمینی (ره) به عنوان شاهدی صدیق، نقش های مختلف زنان در پیروزی انقلاب اسلامی را این گونه بر می شمارد:

1. شعارهای تند: «زنان در این انقلاب، سهم بسیار مهمی را عهده دار شدند. . . اولین تظاهراتی که در سطح کشور به صورت علنی و خصمانه علیه دستگاه طاغوت، با شعارهای تند اتفاق افتاد، به وسیله زنان بود. حرکت بسیار مهم و عظیمی به وسیله زن ها شروع شد و این حرکت وقتی هم تداوم پیدا کرد، باز زن ها در آن، یک نقش فوق العاده فعالی را بر عهده گرفتند». (حافظیان، 1380 : 157)

2. فداکاری: «یک حرکت عظیم دیگر هم به وسیله زنان انجام گرفت و آن فداکاری ها و گذشت بود که (زنان) نسبت به همسران شان، فرزندان شان و برادرشان ابراز کردند که فوق العاده مهم بود و چیزی است که در دنیای موجود و در تاریخ گذشته بسیار کم نظیر است».(خامنه ای، 1364: 175)

3. تشویق مردان: «زن ها (انقلاب اسلامی) دو عمل انجام می دادند:یکی این که، در تظاهرات شرکت می کردند و دیگری که با اعتقاد عمیق خود به انقلاب اسلامی، ضمن بالا بردن کیفیت انقلاب، مردها را به حضور در جریان انقلاب تشویق می کردند. واقعیتی که در جامعه ما صورت گرفت این بود که زنان از روی ایمان قلبی وارد میدان شدند».(همان)

4. نقش حیاتی: «زنان جامعه ما یقینا در حرکت عظیم مردم که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی . . . شده است، نقش حیاتی و به سزایی دارند و اگر این نقش آنان وجود نمی داشت، شاید انقلاب اسلامی به ثمر نمی رسید. امروز زبان ها از بیان ایثارگری زنان جامعه ما و تأثیر آن بر روحیه ناتوان است».(همان)

5. بلوغ اسلامی: «معلم بزرگ انقلاب، حضرت امام خمینی قدس سره، نقش زنان را در انقلاب چه در پیدایش و چه در استمرار آن و نیز، جایگاه او را در تکامل جامعه اسلامی و بلوغ اسلامی و انقلابی آن بس بزرگ می داشت و حق هم همین است».(خامنه ای، 1368: 273)

به دلیل این همه نقش پر ثمر است که معظم له، زن ایرانی را پاک تر از راهبه ها می داند(خامنه ای، 1375: 247) ، و او را شایسته ورود به عرصه علم و تقوا می بیند، و از کارگزاران نظام می خواهد، برای حل مسائل باقی مانده زنان، به تنظیم قوانین و مقررات لازم بپردازند. ( خامنه ای، 1364: 379)

خلاصه این که از سال 1355، با تشدید مبارزه ضددولتی از سوی امام خمینی(ره)، زنان به طور گسترده در راهپیمایی ها و تحصن ها حاضر شدند. آنان ها حتی با تأسی از رهنمودهای رهبری نهضت، پا را از این فراتر نهادند و به ایفای نقش دیگری دست زدند و آن که با تشویق مردان، حضور آنان در تظاهرات علیه رژیم را شدت بخشیدند. به علاوه، مشارکت در هسته های مقاومت، در کمک به مجروحان، توزیع اعلامیه ها و دیگر موارد مشابه، کوشیدند. امام و مقام معظم رهبری، ضمن تأیید حرکت گسترده زنان در پیروزی انقلاب اسلامی، آن را مورد ستایش قرار داده اند. البته باید اعتراف کرد که هیچ گاه نمی توان همه ابعاد حضور فعالانه و فداکارانه توده زنان مسلمانان ایرانی در سال های آتش و خون(1355 تا 1357)را به تحریر در آورد.

خلاصه این که نگرش رژیم پهلوی به زنان، دختران و بانوان، نگرش مادی و منفعت طلبانه و لذت جویانه بود، یعنی زن، ابزاری به شمار می آمد که تنها وسیله ارضای هواهای نفسانی مردان هوس باز و یا وسیله کسب پول، ثروت و قدرت بود. چنین نگرشی به زن، ریشه در افکار شاه داشت. او در یک مصاحبه مطبوعاتی در این باره گفت:"درک من از زن آن است که او باید زیبا و فریبا باشد».( خامنه ای، 1378: 160) امام با نگاه ابزاری و مادی به زنان، به مخالفت برمی خیزد. این نگرش جدیدی بود که براساس آن، شأن و منزلت معنوی زن، احیاء می شد و کرامت انسانی به او باز می گشت، لذا در این صورت، دیگر زن شی ء و ابزار نبود، بلکه مربی جامعه و مبدأ همه سعادت ها تلقی می شد. (کیهان، 1374: 2)

با آغاز حوادثی که به تدریج به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، زنان مسلمان این مرز و بوم، نقش غیر مستقیم تر گذشته را به کناری نهادند و با حضور مستقیم تر به ایفای یک نقش فعال تر پرداختند، و به همین روی است که امام فرمود: زنان در صف مقدم پیروزی انقلاب اسلامی قرار داشتند، و تعداد زنانی که در روند پیروزی انقلاب اسلامی شرکت کردند، بیش از دیگر حضورهای تاریخی آنان بود. افزون بر آن، حضور اجتماعی زنان ایرانی، به طور وسیع، همه زنان را چه زنان طبقه بالا و چه زنان طبقه متوسط و پایین را در برگرفت، ولی علم دار جنبش جدید زنان، با خانم های طبقات متوسط و پایین بود. این حضور گسترده همان گونه که آفاری گفته است: ناشی از زمینه های فرهنگی و ارزشی بود که ریشه در تاریخ زنان ایران داشت. (آفاری، 1369: 57)

ادامه دارد...

مجله پگاه حوزه 22 تیر 1387، شماره 235

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه