ویژه ماه مبارک رمضان

در باره ماه رمضان

در باره ماه رمضان

مراد از نزول قران در ماه رمضان و نقد و بررسی اقوال مختلف در باره تدریجی یا دفعی بودن نزول ان

و این ایه شریفه دلالت دارد بر اینکه قران یک پارچه در ماه رمضان نازل شده، از سوی دیگر ظاهر ایه شریفه: "و قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث، و نزلناه تنزیلا" (2) دلالت دارد بر اینکه قران کریم به تدریج و در مجموع مدت دعوت رسولخدا ص یعنی در مدت تقریبا بیست و سه سال نازل شده


رمضان ماه نزول قران است

"شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی"

ماه رمضان نهمین ماه از ماههای سال قمری و عربی است، که بین ماه شعبان و شوال واقع است، و در قران کریم از ماههای دوازده گانه غیر از ماه رمضان نام هیچ ماه دیگری نیامده.

فرق بین"انزال"و"تنزیل"و اشاره به وجه تسمیه قران

و کلمه نزول به معنای پایین امدن و وارد شدن از نقطه بلند است، و فرق میان انزال و تنزیل این است که انزال به معنای نازل کردن دفعی و یک پارچه است، و تنزیل به معنای نازل کردن تدریجی است، و کلمه(قران)اسم کتابی است که خدای تعالی انرا بر پیامبر گرامیش محمد ص نازل کرده، و به این جهت ان را قران نامیده که(قبلا از جنس خواندنیها نبود، و به منظور اینکه درخور فهم بشر شود نازلش کرد و در نتیجه کتابی) خواندنی شد، چنانکه فرمود: "انا جعلناه قرانا عربیا لعلکم تعقلون" (1) و این کلمه هم بر مجموع قران اطلاق می شود و هم بر اجزای ان.

مراد از نزول قران در ماه رمضان و نقد و بررسی اقوال مختلف در باره تدریجی یا دفعی بودن نزول ان

و این ایه شریفه دلالت دارد بر اینکه قران یک پارچه در ماه رمضان نازل شده، از سوی دیگر ظاهر ایه شریفه: "و قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث، و نزلناه تنزیلا" (2) دلالت دارد بر اینکه قران کریم به تدریج و در مجموع مدت دعوت رسولخدا ص یعنی در مدت تقریبا بیست و سه سال نازل شده، تاریخ هم موید این معنا است، و از همین جهت بعضی گمان کرده اند که ایه مورد بحث با این ایه منافات دارد.

و بعضی دیگر در پاسخ گفته اند: قران کریم دو بار نازل شده، یک بار در ماه رمضان بطور یک پارچه به اسمان دنیا نازل شد و بار دیگر از اسمان دنیا به تدریج بر زمین نازل شده، و این پاسخی است که مفسرین نامبرده انرا از روایات گرفته اند که بعضی از انها را در بحث روایتی اینده نقل خواهیم کرد.ان شاء الله ولی بعضی دیگر به این مفسرین اشکال کرده اند، که در ایه مورد بحث که تعبیر به انزال - یعنی نازل شدن یک پارچه - فرموده دنبالش فرموده: "هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان" به این منظور نازل شده که باید هدایتگر مردم و فارق میان حق و باطل باشد، و دلایلی روشن از هدایت ارایه دهد، و این معنا با نازل شدن به اسمان دنیا نمی سازد، چون بنا بر این

تفسیر قران کریم سالها در اسمان دنیا بود، در حالی که هدایتگر برای مردم نبود.

بعضی دیگر از این ایراد پاسخ داده اند به اینکه هدایت بودن قران البته به این معنا که می تواند هادی مردم باشد و مردم را از ضلالت نجات دهد و فارق میان حق و باطل باشد، معنایی است که منافات ندارد با اینکه چند سالی در اسمان دنیا بدون هدایت فعلی و خلاصه راکد مانده باشد، تا وقتی زمان به کار افتادنش رسید از اسمان به زمین نازل گردد، و نظایر ان بسیار است، مانند قوانینی که از مجلس قانونگذاری گذشته تا هر وقت زمان بکار بردن فلان ماده اش رسید انرا به کار ببرند، و از قوه به فعلیت در اورند.

این بود پرسش و پاسخهایی که پیرامون ایه کرده اند، و لیکن حق مطلب این است که حکم قوانین و دستورات با حکم خطاباتی که متوجه اشخاص می شود فرق دارد، در خطابات باید قبل از صدور خطاب مخاطبی باشد، هر چند به مدتی اندک انگاه به او خطاب کنند، و معنا ندارد خطاب از مقام تخاطب جلوتر باشد، و در قران کریم از این خطابها بسیار است، مانند خطاب در ایه: "قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها و تشتکی الی الله و الله یسمع تحاورکما" (3).

و خطاب در ایه: "و اذا راوا تجاره او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قایما". (4) و ایه: "رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر، و ما بدلوا تبدیلا". (5) که در این سه ایه و امثال ان خطابها متوجه مخاطبینی است که قبل از خطاب وجود داشته اند.

علاوه بر اینکه در قران کریم ناسخ و منسوخ هست و معنا ندارد که ناسخ و منسوخ هر دو در یک زمان نازل شوند.

بعضی از مفسرین پاسخ داده اند که مراد از نزول قران در ماه رمضان نزول ان قسمتی از قران است که در رمضان نازل شده.

ولی این جواب هم درست نیست، برای اینکه مشهور در نزد مفسرین این است که رسولخدا ص که مبعوث به قران بوده در روز بیست و هفتم از ماه رجب مبعوث

شده، و بین رجب تا رمضان بیش از یک ماه فاصله است، ان وقت چگونه ممکن است در این مدت بعثت ان جناب از نزول قران خالی باشد.

از اینهم که بگذریم ایه های اول سوره"علق"شهادت می دهد که این سوره اولین سوره ای بوده که نازل شده، و در اولین روز بعثت نازل شده، و همچنین سوره"مدثر"شهادت می دهد که در روزهای اول دعوت نازل شده، و به هر حال بسیار بعید است که اولین ایه نازل، در ماه رمضان باشد علاوه بر اینکه جمله مورد بحث که می فرماید: "شهر رمضان الذی انزل فیه القران"دلالت صریحی ندارد بر اینکه مراد از قران اولین قسمت نازل ان باشد، پس حمل ایه بر اولین جزء نازل ان حملی است بدون دلیل.

و نظیر این ایه در دلالت بر اینکه قران در یک زمان نازل شده ایه: "و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین" (6) و ایه: "انا انزلناه فی لیله القدر" (7) می باشد چونکه از این ایات بر می اید همه قران در یک زمان نازل شده، و ظاهر انها نمی سازد با اینکه منظور نزول اولین قسمت نازل ان باشد، و یا منظور اولین روز انزال ان باشد، قرینه ای هم در کلام نیست که بخاطر ان قرینه بتوانیم دست از ظاهر ان برداریم.

انچه در این باره از تدبر در ایات کتاب استفاده میشود

و انچه از تدبر در ایات کتاب بر می اید مطلبی دیگر غیر از همه این مطالب است، چون در ایاتی که می گوید قران در ماه رمضان و یا در شبی از شبهای ان نازل شد تعبیر به انزال امده، که دلالت بر نازل کردن یکپارچه قران دارد، و در هیچ یک از انها تعبیر به تنزیل نیامده، مثلا یکجا فرموده: "شهر رمضان الذی انزل فیه القران" (8) جای دیگر فرموده: "حم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه" (9) ، و در جای دیگر فرموده: "انا انزلناه فی لیله القدر" (10).

و این تعبیر و نازل شدن یکپارچه به دو اعتبار می تواند باشد، یکی به اعتبار اینکه مجموع و روی هم رفته قران و یا بعضی از ان یکپارچه و یک دفعه نازل شده هر چند که تک تک ایاتش به تدریج نازل شده باشد، همچنانکه در مورد باران با اینکه قطره قطره نازل می شود، ولی به اعتبار اینکه مجموع بارانها و قطرات مفید فایده بوده تعبیر می کند به اینکه"کماء انزلناه

من السماء" (11) و نیز بهمین اعتبار فرموده: "کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا ایاته" (21).

دوم به اعتبار اینکه کتاب ماورای انچه ما با فهم عادی خود از ان می فهمیم، که معلوم است فهم عادی ما مستلزم ان است که ایاتش را جدا جدا تدبر کنیم، و خود هم جدا جدا و به تدریج نازل شود، حقیقت دیگری دارد که به لحاظ ان حقیقت امری واحد و غیر تدریجی است، و نزولش به انزال - یک دفعه - است، نه تنزیل(نزول بتدریج).

و همین اعتبار دومی از ایات کریمه قران استفاده می شود مانند ایه: "کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر" (13) چون کلمه"احکمت"از احکام است و احکام در مقابل "تفصیل"است، و تفصیل عبارت است از اینکه کتاب را فصل فصل و قطعه قطعه کنند، در نتیجه احکام به معنای ان است که به نحوی باشد که جزء جزء نداشته و اجزایش از یکدیگر متمایز نباشد، چون همه اش به یک معنا بر می گردد، که ان معنا جزء و فصل ندارد و ایه شریفه صریح است در اینکه این تفصیل که ما امروز در قران مشاهده می کنیم تفصیلی است که بعدها به قران داده شده، و گرنه در اغاز محکم و بدون جزء و فصل بوده.

از این ایه روشن تر، ایه"و لقد جیناهم بکتاب فصلناه علی علم هدی و رحمه لقوم یومنون. هل ینظرون الا تاویله یوم یاتی تاویله یقول الذین نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق" (14).

و ایه"و ما کان هذا القران ان یفتری من دون الله، و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لا ریب فیه من رب العالمین"تا انجا که می فرماید: "بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله" (15) چه از این ایات و مخصوصا ایه شریفه سوره یونس به خوبی استفاده می شود که مساله تفصیل و جداسازی امری است که بعدها بر کتاب خدا عارض شده است و قبلا به این صورت نبوده.

پس کتاب به خودی خود چیزی است، و تفصیلی که عارض بر ان شده چیزی دیگر، و کفاری که کتاب را تکذیب کردند تکذیبشان مربوط به تفصیل کتاب است، و ناشی از این است که فراموش کردند این تفصیل به چه چیز برگشت می کند و به زودی در قیامت می فهمند و جز فهمیدن چاره ای ندارند، ان وقت پشیمان می شوند در حالی که پشیمانی سودی برایشان نداشته، و راه گریزی هم ندارند، و این ایه اشعاری هم به این معنا دارد که کتاب اصلی تاویل کتاب خواندنی یعنی قران است.

از ایه مورد بحث روشن تر این ایه شریفه است: "حم و الکتاب المبین، انا جعلناه قرانا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم" (16) چون این ایه ظهور در این معنا دارد که قران قبلا در کتاب مبینی بوده که خواندنی و عربی نبوده، و بعدها خواندنی و عربی شده، و لباس الفاظ انهم به واژه عربیت پوشیده، تا مردم ان را بفهمند و گرنه همین کتاب قبلا در "ام الکتاب"، که نزد خدا مقامی بلند داشته است، بوده مقامی که دست خرد بدان نمی رسد، کتابی که حکیم است، یعنی مانند کتاب قران ایه ایه و سوره سوره نیست.

و ایات شریفه"فلا اقسم بمواقع النجوم، و انه لقسم لو تعلمون عظیم، انه لقران کریم، فی کتاب مکنون، لا یمسه الا المطهرون، تنزیل من رب العالمین" (17 نیز در سیاق ایه سوره زخرف است، چون از ظاهر ان به خوبی بر می اید، قران کریم در کتاب مکنون و پنهان از دید بشر قرار داشته، در کتابی که جز پاکان کسی با ان تماس ندارد، و از ان کتاب که نزد رب العالمین است نازل شده است، و اما قبل از نازل شدن موقعیتی در کتاب مکنون داشته، مکنون از اغیار همان که در ایه سوره زخرف ام الکتابش خوانده، و در سوره بروج لوح محفوظش نامیده و فرموده: "بل هو قران مجید فی لوح محفوظ" (18) بلکه این لوح از این جهت محفوظ است که دگرگونگی در ان راه ندارد، و معلوم است قرانی که باید به تدریج نازل شود(چون به عالمی نازل می شود که زمان و تدرج بر همه ان حاکم است)هرگز از ناسخ و منسوخ و از تدریج خالی نیست و این تدرج خود نوعی تبدل است، پس کتاب مبین که اصل قران است و خالی از

تفصیل و تدرج است، امری است غیر این قران نازل شده، و قران به منزله لباسی ست برای ان امر.

و همین معنا یعنی اینکه قران، نازل شده و بشری شده کتاب مبین(که ما ان را حقیقت کتاب می نامیم)باشد، و به منزله لباسی باشد برای اندام صاحب لباس، و مثال باشد برای حقیقت و نیز به منزله مثل باشد برای غرض صاحب کلام، خود مصحح ان است که احیانا ان حقیقت را هم قران بنامیم همچنانکه در ایه شریفه: "بل هو قران مجید فی لوح محفوظ" (19) و ایاتی دیگر این تعبیر امده، و همین نکته باعث می شود که ایه: "شهر رمضان الذی انزل فیه القران" (20) ، و ایه"انا انزلناه فی لیله القدر" (21) ، و ایه"انا انزلناه فی لیله مبارکه" (22) را که دلالت دارند بر اینکه قران یک دفعه نازل شده حمل کنیم بر نازل شدن حقیقت قران، یعنی کتاب مبین، بر قلب رسولخدا ص در یک شب، همچنانکه همین قران بعد از انکه بشری و خواندنی و مفصل شد، تدریجا در مدت بیست و سه سال دعوت نبویه نازل شده است.

این نزول تدریجی از ایات زیر استفاده می شود: "و لا تعجل بالقران من قبل ان یقضی الیک وحیه" (23) و ایات: "لا تحرک به لسانک لتعجل به، ان علینا جمعه و قرانه، فاذا قراناه فاتبع قرانه ثم ان علینا بیانه" (24) چون از این ایات بر می اید که رسولخدا ص می دانسته چه ایه ای بر او نازل می شود، و به همین جهت قبل از انکه وحی ایه ای تمام شود او از پیش، ایه را می خوانده، و خدای تعالی از این کار نهیش فرمود، که ان شاء الله توضیحش در جای مناسب خواهد امد.

و سخن کوتاه انکه: اگر کسی در ایات قرانی تدبر و دقت کند هیچ چاره ای جز این ندارد که اعتراف کند به اینکه ایات قرانی دلالت دارد بر اینکه این قرانی که تدریجا بر رسول

خدا ص نازل شده متکی بر حقیقتی است متعالی و بس بلند که عقول عامه بشر قاصر از درک ان، و دست افکار ملوث به لوث هوسها و قذارتهای ماده شان از رسیدن به ان حقیقت کوتاه است، و اینکه نخست این حقیقت بر رسولخدا ص نازل شده بود و به وی تعلیم داده بود که منظورش از کتاب(که بعدا تدریجا نازل می شود)چیست.و ما ان شاء الله در بحث پیرامون تاویل و تنزیل در تفسیر ایه شریفه: "هو الذی انزل علیک الکتاب منه ایات محکمات" (25) باز در این باره سخن خواهیم گفت.

این ان مطلبی است که گفتیم با دقت و تدبر از ایات کریمه قران به دست می اید بله محدثین که کارشان تنها نقل حدیث است و نیز علمای علم کلام و همچنین علمای مادی این عصر از انجا که منکر ماورای ماده و محسوساتند ناگزیر شده اند این ایات و نظایر ان را که دلالت دارند بر اینکه مثلا قران هدایت و رحمت و نور و روح و مواقع نجوم و کتاب مبین است، و یا در لوح محفوظ و نازل از ناحیه خدا است، و یا در صحف مطهره است، و یا تعبیرات دیگری که از قران شده، همه را حمل کنند بر اقسامی از استعاره و مجازگویی، و با این عمل خود قران را همپایه یک کتاب شعری کرده اند، (که به قول معروف هر چه گزافی تر و دروغ تر باشد شیرین تر و شیواتر است).

گفتار بعضی از اهل بحث در توجیه نزول قران در ماه رمضان

بعضی دیگر از اهل بحث و تحقیق در معنای اینکه چگونه ممکن است قران در ماه رمضان نازل شده باشد؟ گفتاری دارد که خلاصه اش از نظر خواننده می گذرد.

هیچ شکی نیست در اینکه بعثت رسولخدا ص قرین و توام با نزول اولین بخش ان بوده، و در ان بخش به وی دستور داده که مردم را تبلیغ و انذار کن، از سوی دیگر در این نیز هیچ شکی نیست که بعثت و نزول اولین بخش قران، در شب اتفاق افتاده، برای اینکه ایه شریفه:"انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین" (26) ،صریحا می فرماید: که قران در شب نازل شده، و باز شکی نیست که ان شب از شب های رمضان بوده، برای اینکه در سوره بقره ایه 185می فرماید:"شهر رمضان الذی انزل فیه القران".

پس تا اینجا هیچ شکی نیست تنها گفتگو در این است که منظور این ایات تمام قران است یا بعضی از ان؟در پاسخ از این سوال می گوییم: گو اینکه همه قران در یک شب نازل نشده، اما همینکه سوره حمد که مشتمل بر بسیاری از معارف قران است در یک شب نازل شده، مثل این

است که همه قران در یک شب نازل شده باشد، و بهمین اعتبار می شود گفت: (ما قران را در فلان شب نازل کردیم).

پاسخ دیگری که می توان گفت اینکه: کلمه قران همانطور که بر همه ایات بین دو جلد اطلاق می شود، بر بعض از ان نیز اطلاق می گردد، همانطور که بر سایر کتب اسمانی از قبیل تورات و انجیل و زبور نیز اطلاق می گردد، و این خود اصطلاحی است از قران کریم.

انگاه اضافه کرده: که اولین بخشی که نازل شده"اقرء باسم ربک الذی خلق..." (27) است که در شب بیست و پنجم رمضان نازل شد، در حالی که رسول خدا ص در وسط بیابان بود، و به طرف خانه خدیجه می امد، همینکه این ایات به وی وحی شد به خاطرش رسید از جبرییل بپرسد: چگونه پروردگار خود را یاد کند، دوباره جبرییل خود را به وی نشان داد و تعلیمش داد که بگوید: "بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین"تا اخر سوره حمد، و سپس کیفیت نماز را به او یاد داد، و از نظرش غایب شد، رسول خدا ص به خود امد در حالی که اثری از جبرییل نیافت، تنها از انچه دیده بود، تعبی و کوفتگی در خود احساس کرد، تعبی که همواره بعد از دیدن جبرییل به او دست می داد، و چون اولین بار بود که به چنین منظره ای بر می خورد و نمی دانست که از طرف خدا مبعوث به نبوت و هدایت خلق شده، لذا وقتی به خانه درامد از شدت خستگی ان شب را تا به صبح خوابید، صبح ان شب مجددا فرشته وحی نزد او برگشت و این سوره را بر او نازل کرد:

"یا ایها المدثر قم فانذر". (28)

انگاه مفسر نامبرده می گوید پس معنای نازل شدن قران همین نازل شدن سوره حمد است، که در ماه رمضان و مصادف با شب قدر نازل شده، و اما انچه در کتب شیعه دیده می شود که بعثت در روز بیست و هفتم رجب بوده، روایاتی است که علاوه بر اینکه جز در بعضی از کتب شیعه که تاریخ تالیفش جلوتر از قرن چهارم هجرت نیست، یافت نمی شود مخالف کتاب خدا نیز هست، چون متوجه شدید که کتاب خدا نزول قران را در ماه رمضان دانسته.

سپس اضافه می کند: که در این میان روایات دیگری هست موید ان روایات که می گوید معنای نزول قران در ماه رمضان این است که قران قبل از بعثت رسولخدا ص یک جا از لوح محفوظ به بیت المعمور نازل شد، و جبرییل ان را در بیت المعمور به ملایکه املاء کرد، تا انکه بعد از بعثت به تدریج بر رسول خدا ص نازل شد.

و این روایات اوهامی است خرافی که دست اجانب انها را با روایات اسلام امیخته

کرده و به چند جهت مردود است، 1 - مخالف کتاب خدا هستند 2 - لوح محفوظ را جزء ماورای طبیعت دانسته در حالی که لوح محفوظ عبارت است از عالم طبیعت و بیت المعمور عبارت است از کره زمین، که با سکونت بشر معمور و اباد گشت، این بود خلاصه گفتار ان مفسر.

توضیح بی پایگی و واهی بودن ان گفتار

مولف: من نمی دانم کدام یک از جملات این مفسر که سراسر ان فاسد است قابل اصلاح است تا به وجهی از وجوه با حق و حقیقت منطبق شود، چون در چنین صورتی قضیه شبیه مثل معروف می شود که می گویند وصله از خود جامه بیشتر است.

زیرا اولا این افسانه که وی از پیش خود در باره بعثت درست کرده و یا اینکه گفته اولین بخش نازل شده چیست"اقرء باسم ربک"وقتی نازل شد که رسول خدا ص در راه بود، و بعد از ان سوره حمد نازل شد، و انگاه نماز را به ان جناب تعلیم داده و ان حضرت داخل خانه شد و از خستگی به خواب رفت، و صبح ان شب سوره مدثر نازل شده، امر به تبلیغش نمود همه اینها مطالبی است که نه ایه محکمه دلالت بر ان دارد، و نه سنت قایمه، بلکه تنها و تنها قصه ای است تخیلی که نه با کتاب موافق است و نه با حدیث، و بیان ناسازگاریش خواهد امد.

و ثانیا وی گفته: که بطور مسلم بعثت و نزول قران و امر به تبلیغ هر سه مقارن هم اتفاق افتاد، و در مقام تفسیر و توضیح این سخن گفته است: نبوت با نزول قران اغاز شد و رسولخدا ص تنها در یک شب نبی و غیر رسول بود، و صبح همان شب به مقام رسالت هم رسید، چون سوره"مدثر"او را امر به تبلیغ نمود، ولی این مفسر هرگز نمی تواند بر طبق گفته های خود دلیلی از کتاب یا سنت بیاورد، و عجب اینجا است که مساله را از مسلمات گرفته، در حالی که چنین نیست اما از نظر سنت مسلم نیست برای اینکه کتب سنت چه انها که علمای اهل سنت تالیف کرده اند، و چه انها که علمای امامیه تالیف کرده اند، همه بعد از دو قرن و بیشتر از عصر رسولخدا ص تدوین شده اند، هر چند که مفسر نامبرده این اشکال را منحصرا به کتب شیعه وارد دانسته، ولی تمامی کتب عامه نیز اینطور بوده اند، اگر در روایات شیعه دسیسه شده باشد.در روایات عامه نیز شده است و اما کتب تاریخ علاوه بر اینکه متعرض این جزییات نشده احتمال دسیسه در انها بیشتر است، و اگر بیشتر هم نباشد حداقل مانند کتب حدیث در معرض ان بوده است.

و اما کتاب خدا که برای هر اهل فنی روشن است که دلالت ایات ان بر مساله بعثت قاصرتر از دلالت روایات است، بلکه می توان گفت ایات قران بر خلاف انچه مفسر نامبرده در مساله بعثت گفته دلالت دارد، و رسما افسانه و بافته های او را تکذیب می کند، چون سوره علق بطوریکه اهل حدیث گفته اند و به شهادت پنج ایه اول ان اولین سوره ای بوده که بر رسولخدا

ص نازل شده، و احدی از مفسرین نگفته و حتی احتمالش را هم نداده که تکه تکه نازل شده باشد، و حداقل احتمال می دهیم که یک باره نازل شده باشد، مشتمل بر این نکته است که رسولخدا ص در انظار مردم نماز می خوانده، و بعضی از مردم او را از این کار نهی می کردند، و در مجالس قریش از او بدگویی می کرده اند، و اگر قبل از سوره علق قران بر ان جناب نازل نشده بود، پس رسول خدا ص چگونه نماز می خوانده، و در نمازش چه می گفته؟سوره علق هم از نماز به غیر از امر سجده که دستوری دیگر نداده، پس معلوم می شود ان جناب قبل از سوره علق نمازی داشته و کسانی بوده اند که ان جناب را از نماز نهی می کرده اند، و از نهی خود دست بردار نبوده اند، مگر اینکه بگویی منظور از این نمازگزار شخصی دیگر غیر از رسولخدا ص است، و این حرف بطلانش روشن است، برای اینکه در اخر سوره به خود ان جناب خطاب نموده می فرماید: "کلا لا تطعه"ان کسی را که به تو می گوید نماز مخوان اطاعت مکن، بلکه همچنان خدا را سجده کن، و به او نزدیک شو.

اینک ایاتی از همین سوره که دلالت بر بطلان قول مزبور دارد: "ارایت الذی ینهی عبدا اذا صلی ارایت ان کان علی الهدی.او امر بالتقوی.ارایت ان کذب و تولی.ا لم یعلم بان الله یری؟.کلا لین لم ینته لنسفعا بالناصیه.ناصیه کاذبه خاطیه.فلیدع نادیه.سندع الزبانیه.

کلا لا تطعه و اسجد و اقترب." (29) پس از این سوره استفاده می شود که رسولخدا ص قبل از نازل شدن اولین سوره از قران هم نماز می خوانده، و خود بر طریق هدایت بوده و احیانا دیگران را هم امر به تقوا می کرده، و این همان نبوت است، ولی رسالت نیست، و بهمین جهت این وضع ان جناب را انذار ننامیده، پس ان جناب قبل از بعثت هم نبی بوده، و نماز می خوانده، با اینکه هنوز قران بر او نازل نشده بود، و سوره حمد که جزء نماز است نیامده، و مامور به تبلیغ نشده بود.

و اما سوره حمد، مدتها بعد از بعثت نازل شد، و اگر نزولش بلا فاصله بعد از سوره علق بود، و بقول این مفسر در قلب رسولخدا ص خطور کرده بود جا داشت بفرماید: "قل بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین..."و یا بفرماید: "بسم الله الرحمن الرحیم قل الحمد لله رب العالمین...".

مترجم: (چون سوره علق به عبارتی اغاز شده که معنای"قل"را می دهد اگر سوره حمد هم بلا فاصله با ان سوره نازل شده بود باید کلمه"قل"و یا"اقرء"در اول ان قرار می داشت).

و نیز لازم بود که در این سوره گفتار در جمله"مالک یوم الدین"تمام شود زیرا بقیه سوره از غرض بیگانه است از طرفی ختم شدن سوره در جمله"مالک یوم الدین"از نظر بلاغت قران شریف مناسب تر و لایق تر بود.

بله در سوره حجر که به شهادت مضامین ایاتش از سوره های مکی است و بیانش خواهد امد فرموده: "و لقد اتیناک سبعا من المثانی و القران العظیم" (30) و مراد از کلمه" سبع مثانی"سوره حمد است که در ایه شریفه در مقابل قران عظیم قرار گرفته و این منتها درجه تجلیل و تعظیم از سوره حمد است و لیکن با همه این احوال سوره حمد قران نامیده نشده بلکه هفت ایه از ایات قران معرفی شده به دلیل اینکه ایه: "کتابا متشابها مثانی" (31) همه قران مثانی خوانده شده و در ایه سوره حجر سوره حمد هفت عدد از ان مثانی خوانده شده.

و با این حال از انجا که سوره حجر مشتمل بر نامی از سوره حمد است معلوم می شود سوره حمد قبل از سوره حجر نازل شده.

و نیز از انجایی که سوره حجر مشتمل بر ایه"فاصدع بما تومروا عرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزیین..." (32) می فهمیم که رسولخدا ص مدتی دست از انذار کشیده بود و در این ایه مجددا مامور بدان شده که می فرماید: "فاصدع"پس از سوره حجر دو چیز استفاده شد یکی ترک انذار و دیگر نزول سوره حمد قبل از ان و شما از کجا ثابت می کنید که نزول حمد قبل از ترک انذار بوده؟.

و اما سوره مدثر و مطالبی را که مشتمل است چون ایه"قم فانذر"اگر گفته شود همه ان یک باره نازل شده حال ایه: "قم فانذر"حال ایه: "فاصدع بما تومر"در سوره حجر است و نیز حال جمله"و اعرض عن المشرکین"در سوره حجر حال جمله"ذرنی و من خلقت وحیدا"در

سوره مدثر است و هر دو مضمونی نزدیک به هم دارند، از هر دو فهمیده می شود اولا کسانی مزاحم دعوت رسول خدا ص بوده اند و در ثانی رسول خدا ص مدتی انذار را تعطیل کرده بود.

و چنانچه سوره مدثر قطعه قطعه نازل شده باز از سیاق ان بر می اید که تنها صدر ان در اغاز رسالت نازل شده و بقیه بعد از تعطیل انذار امده است.

و ثالثا اینکه می گوید: (روایاتی که می گوید قران قبل از بعثت و یکپارچه در شب قدر از لوح محفوظ به بیت المعمور نازل شده و بعد از بعثت به تدریج از بیت المعمور بر رسول خدا ص نازل می شده روایاتی است جعلی و خرافی چون مخالف کتاب است و مضمونی مستقیم ندارد، بلکه مراد از لوح محفوظ عالم طبیعت و مراد از بیت المعمور کره زمین است)گفتاری است خطا و افتراء و به دلیل اینکه اولا: ظاهر هیچ ایه ای از ایات قران مخالف با این روایات نیست و بیانش از نظر خواننده گذشت.

و ثانیا: در روایات نامبرده نفرموده اند: قران قبل از بعثت، یک جا به بیت المعمور نازل شد، و کلمه یک جا را مفسر نامبرده در اثر دقت نکردن در روایات اضافه کرده و ثالثا: تفسیر لوح محفوظ به عالم طبیعت تفسیری است بسیار زشت و خنده اور، و ما نمی دانیم بنا به گفته وی به چه مناسبت عالم طبیعت در کلام خدا لوح محفوظ خوانده شده؟، ایا از این جهت است که عالم طبیعت از تغیر و دگرگونی محفوظ است؟که عالم طبیعت جای همه دگرگونی ها است چون عالم حرکات است و ذوات موجودات سیال و صفاتشان هر لحظه در تغییر است.

و یا از این جهت لوح محفوظ خوانده شده که تکوینا و یا تشریعا از فساد و تباهی محفوظ است؟که این نیز خلاف واقع است، برای اینکه عالم طبیعت عالم کون و فساد است. و یا بدین جهت بوده که از اطلاع اغیار محفوظ است یعنی غیر اهل اطلاع کسی از اسرار ان اگاه نیست همچنانکه ایه شریفه: "انه لقران کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون" (33) خبر می دهد؟که این نیز صحیح نیست برای اینکه ادراک هر صاحب ادراکی نسبت به عالم طبیعت یکسان است.

و بعد از همه این اشکالات اشکال مهمی که به وی وارد است این است که این مفسر در توجیه نازل شدن قران در ماه رمضان هیچ وجه صحیحی که هم در جای خود صحیح باشد، و هم لفظ ایه ان را بپذیرد، نیاورده، چون خلاصه گفتارش این شد که معنای جمله"انزل فیه القران"این است که"کانما انزل فیه القران"یعنی گویا قران در ماه رمضان نازل شده و

معنای ایه"انا انزلناه فی لیله""کانا انزلناه فی لیله"است، یعنی گویا ما قران را در یک شب نازل کردیم، و حال انکه نه اهل لغت چنین معنایی از چنین عبارتی می فهمد، و نه اهل عرف و اشنای به سیاق کلام.

و اگر جایز باشد کسی بگوید نزول قران در شب قدر به خاطر نزول سوره حمد است، که مشتمل بر رووس مطالب قران است، باید جایز باشد که دیگری بگوید معنای نزول قران نزول همه ان، یعنی اجمال معارف ان است بر قلب رسولخدا ص، و هیچ مانعی هم ندارد که کسی این حرف را بزند و بیانش در سابق گذشت.

البته در گفتار مفسر نامبرده اشکالهای دیگری نیز هست، که چون بیرون از غرض ما بود متعرض انها نشدیم.

"هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان"

مورد استعمال کلمه"ناس"

کلمه ناس - که عبارت است از طبقه پایین افراد جامعه که سطح فکرشان نازلترین سطح است، بیشتر در همین طبقه اطلاق می شود چنانکه ایه: "و لکن اکثر الناس لا یعلمون" (34) و ایه: "و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون" (35) اطلاق گردیده، معلوم می شود ناس معنایی اعم از علما و غیر علما دارد.

و این اکثریت همانهایند که اساس زندگیشان بر تقلید است و خود نیروی تشخیص و تمیز در امور معنوی به وسیله دلیل و برهان را ندارند، و نمی توانند از راه دلیل میان حق و باطل را تشخیص دهند، مگر انکه کسی دیگر ایشان را هدایت نموده حق را بر ایشان روشن سازد، و قران کریم همان روشنگری است که می تواند برای این طبقه حق را از باطل جدا کند، و بهترین هدایت است.

اما خواصی از مردم که در ناحیه علم و عمل تکامل یافته اند، و استعداد اقتباس از انوار هدایت الهیه و اعتماد به فرقان میان حق و باطل را دارند، قران کریم برای انان بینات و شواهدی از هدایت است، و نیز برای انان جنبه فرقان را دارد، چون این طبقه را به سوی حق هدایت نموده، حق را برایشان مشخص می کند، و روشن می کند که چگونه باید میان حق و باطل فرق گذاشت، همچنانکه فرمود: "یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام، و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم". (36)

از اینجا علت اینکه چرا میان"هدی"و میان"بینات من الهدی"مقابله انداخت؟روشن می گردد، چون مقابله میان ان دو مقابله میان عام و خاص است، قران برای بعضی افراد هدایت، و برای بعضی دیگر بیناتی از هدایت است.

"فمن شهد منکم الشهر فلیصمه"

کلمه"شهادت"به معنای حاضر بودن در جریان، و اطلاع یافتن از ان است، (وقتی می گوییم من در وقوع فلان امر شاهد بودم، یعنی حاضر بودم، و در نتیجه حضورم از جریان اطلاع یافتم)، و شاهد ماه رمضان بودن، به این معنا است که انسان همچنان زنده و هوشیار بماند، تا ماه رمضان فرا رسد، و ادمی از فرا رسیدنش اگاه شود، و این شهادت هم نسبت به تمامی ماه صادق است، و هم نسبت به بعضی از ان، (مانند اینکه ادمی در اوایل ماه، مسافر باشد و در اواخر ان حاضر شود)و اما اینکه مراد از شهود شهر این باشد که انسان شاهد رویت هلال رمضان باشد در حالی که مسافر هم نباشد، صحیح نیست چون دلیلی در لفظ ایه بر ان نیست، بله از راه ملازمه انهم در بعضی از اوقات و به کمک قراین می توان چنین معنایی را بر ایه تحمیل کرد، و لیکن در ایه هیچ قرینه ای بر این معنا وجود ندارد.

پی نوشت ها:

1)ما ان را(قران را)کتابی خواندنی و عربی کردیم باشد که شما درکش کنید."سوره زخرف ایه 3"

2)و قرانی که ان را قسمت قسمت کردیم تا کم کم بر مردمش، بخوانی و به تدریج نازلش کردیم."سوره اسراء ایه 106"

3)خدا سخن ان کس که در باره همسرش با تو مجادله می کرد و به خدا شکوه می کرد شنید، و خدا همه گفتگوی شما را می شنود."سوره مجادله ایه 1"

4)و چون تجارت یا لهوی می بینند تو را در وسط سخن در حالی که ایستاده ای رها می کنند."سوره جمعه ایه 11"

5)مردانی که عهد خود را که با خدا بسته اند وفا می کنند، بعضی از ایشان عمرشان سرامده، و بعضی دیگر منتظر سرامدن عمرند، و کمترین گوشه ای از عهد خود را دگرگون نمی سازند."سوره احزاب ایه 23"

6)سوگند به کتاب روشنگر که ما ان را در شبی با برکت نازل کردیم، که ما همواره کار بیم رسانی را داشته ایم."سوره دخان ایه 3"

7)ما ان را در شب قدر نازل کردیم."سوره قدر ایه 1"

8)سوره بقره ایه 185

9)سوره دخان ایه 3

10)سوره قدر ایه 1

11)مثل ابی که ما ان را از بالا نازل کرده ایم."سوره یونس ایه 24"

12)کتابی که ما نازلش کردیم بر تو کتابی پر برکت تا در ایاتش تدبر کنند."سوره ص ایه 29"

13)کتابی است که قبلا نزد حکیم خبیر، فشرده بود، و سپس ایاتش از هم جدا شد."سوره هود ایه 1"

14)محققا برای انها کتابی اورده ایم که از روی علم تفصیل دادیم کتابی که هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان اورند ایا جز تاویل ان را منتظرند روزی که تاویلش بیاید انها که از پیش ان را فراموش کرده اند اقرار می کنند که رسولان پروردگار ما به حق امده و حق گفتند."سوره اعراف ایه 52 - 53"

15)این کتابی نیست که بتوان به خدا افتراء زد، لیکن مصدق کتب اسمانی عصر خودش و تفصیل همان کتابها است کتابی است بدون شک از ناحیه رب العالمین(تا انجا که می فرماید): بلکه اینان چیزی را تکذیب می کنند که احاطه علمی بدان ندارند، و هنوز تاویلش نیامده."سوره یونس ایه 39 - 37"

16)حم سوگند به کتاب روشنگر که ما ان را کتابی خواندنی و عربی کردیم، تا شاید شما تعقل کنید، و گرنه ان کتاب در کتابی اصلی بود، که نزد ما مقامی بلند و فرزانه دارد."سوره زخرف ایه 1 - 4"

17)سوگند به جایگاههای ستارگان نخورم، و ان اگر بدانید سوگندی بزرگ است محققا قرانی است ارجمند در نامه ای نهفته، جز پاک شدگان به ان دسترسی نیابند نازل کردنی از پروردگار جهانیان است."سوره واقعه ایه 80"

18)ان قرانی مجید است که در لوح محفوظ قرار دارد."سوره بروج ایه 22"

19)بلکه ان قرانی است ارجمند در لوحی محفوظ."سوره بروج ایه 22"

20)ماه رمضان که در ان قران را نازل کردیم."سوره بقره ایه 185"

21)ما نازل کردیم قران را در شب قدر."سوره قدر ایه 1"

22)ما نازل کردیم قران را در شبی مبارک."سوره دخان ایه 2"

23)در قران قبل از تمام شدن وحیش عجله مکن."سوره طه ایه 114"

24)زبان خود را بدان حرکت مده، که به ان عجله کرده باشی، چونکه جمع ان و نیز خواندش به عهده ما است، پس همینکه انرا خواندیم خواندنش را پیروی کن، و سپس به عهده ما است که انرا بیان کنیم."سوره قیامت ایات 15 - 19"

25)سوره ال عمران ایه 7

26)ما نازل کردیم قران را در شبی مبارک و ما هستیم بیم دهندگان."سوره دخان ایه 2"

27)سوره علق ایه 1

28)ای جامه بخود پیچیده برخیز و بترسان."سوره مدثر ایه 2 - 1"

29)ایا دیدی ان کسی را که بنده ای را از اینکه نماز بخواند نهی می کرد، تو ای نهی کننده هیچ می دانی که اگر ان بنده بر راه راست باشد، و یا به پرهیزکاری دستور دهد، دیگر جا ندارد که تو او را از نمازش نهی کنی، ای پیامبر تو بگو ایا می دانی ان نهی کننده را که اگر تو را تکذیب کند، و از تو روی بگرداند چه کیفری خواهد داشت؟ راستی ایا او نمی داند که خدا رفتار او را می بیند، و از قصد او اطلاع دارد؟بداند که جریان به این سادگی ها نیست اگر از ازار پیامبر دست برندارد موی پیشانی او را که موی پیشانی مردی دروغگو و خطاکار است خواهیم گرفت، پس باید اهل مجلس و قبیله و عشیره خود را بخواند، تا او را یاری دهند ما هم به زودی زبانه دوزخ را علیه او خواهیم خواند، تا او را فراگیرد.نه چنان است فرمان او مبر و نماز را ترک مکن همچنان سجده کن و نزدیک شو."سوره علق ایه 19"

30)و همانا تو را هفت ایه و این قران بزرگ را دادیم."سوره حجر ایه 87"

31)سوره زمر ایه 23

32)انچه را دستور داده ای اشکار کن و از مشرکان روی گردان."سوره حجر ایه 95"

33)سوره واقعه ایه 79.

34)ولی بیشتر مردم نمی دانند."سوره روم ایه 30"

35)و این مثلها را برای مردم می زنیم و لیکن به جز دانایان ان را نمی فهمند." سوره عنکبوت ایه 43"

36)خداوند به وسیله قران کسانی را که پیرو خوشنودی اویند به سوی راههای سلامت هدایت نموده از ظلمت ها به سوی نور بیرون می کند با اذن خودش و به سوی صراط مستقیمشان راه می نمایاند."سوره مایده ایه 16"

 

 منبع : ترجمه المیزان ج 2 , طباطبایی،سید محمد حسین

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه