ویژه ماه مبارک رمضان

شرافت ماه مبارک رمضان 

شرافت ماه مبارک رمضان 

در میان ماه های قمری و مناسبت های دینی، ماه مبارک رمضان از اهمیت، عظمت و شرافت خاصی برخوردار است و در روایات و منابع دینی مورد توجه واقع شده است. پاداش عبادت ها در این ماه چندین برابر ایام دیگر است تا حدی که نفس کشیدن و خوابیدن هم در ان عبادت محسوب می شود.

 سخنران : حجه الاسلام فرحزاد

بسم الله الرحمن الرحیم

(قال رسول­الله هو شهر دعیتم فیه الی ضیافه الله و جعلتم فیه من اهل کرامه الله)[1]

 ای لطف عمیم تو خطا پوش همه

وی حلقه بندگیت در گوش همه

 بردار خدایا زکرم بار گناه

در روز فروماندگی از دوش همه

 گر من گنه جمله جهان کردستم

لطف تو امید است که گیرد دستم

 گفتی که به وقت عجز دستت گیرم

عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم

برکات ذکر صلوات
ذکر صلوات در همه ایام و مکان­ها و زمان­ها سفارش شده است. بهترین ذکر و دعای مستجاب، و بهترین وسیله برای تقرب به پیامبر و ال پیامبر است. ولی در شب جمعه و ماه مبارک رمضان سفارش ویژه برای این ذکر شده است. در خطبه شعبانیه یک فراز و بخش فرمایش حضرت در فضلیت این ذکر است. پیامبر عظیم الشان می­فرماید: (و من اکثر فیه من الصلاه علی ثقل الله میزانه یوم یخفف الموازین)[2] اگر کسی در این ماه زیاد صلوات بر محمد و ال محمد بفرستد خداوند مهربان میزان حسنات او را سنگین خواهد کرد. اگر میزان حسنات هم سنگین بشود (فاما من ثقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه)(سوره القارعه: 6) وارد بهشت می شود. و اگر هم خدای نکرده میزان حسناتش سبک باشد اهل جهنم می­شود. پیامبر 6 می­فرماید: در روزی که میزان حسنات سبک است اگر کسی می­خواهد میزان حسناتش سنگین بشود در این ماه مبارک زیاد صلوات بر محمد و ال محمد بفرستد.

فضیلت ماه رمضان
(لو یعلم العباد ما فی رمضان لتمنت ان یکون رمضان سنه)[3] اگر مردم می­دانستند که ماه مبارک رمضان چقدر فضلیت و ثواب وبرتری دارد ارزو می­کردند که ای کاش این ماه یک سال بود. مثل مسافرتی که خوش می گذرد و می­گویی چقدر کوتاه بود ای کاش مدتش طولانی بود. پیامبر فرمود: اگر مردم فضلیت این ماه را می­دانستند می­گفتند: ای کاش ماه رمضان یک سال بود، چرا یک ماه است؟ یک سال یعنی دوازده ماه، ماه رمضان باشد. یعنی درهای جهنم همیشه بسته و درهای بهشت هم همیشه باز باشد. سفره الهی همیشه پهن باشد و شیاطین همیشه در غل و زنجیر باشند. در فضیلت این ماه تعبیرهای عجیبی امده است. (انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عباده)[4] نفس­هایتان در این ماه تسببیح و خوابتان عبادت است. هر موجودی ذکرش مناسب و فراخور حال خودش است. نمی­دانیم ذکر موجودات چه ذکری است ولی ایات فراوانی داریم که همه موجودات تسبیح و ذکر دارند، فکر و فهم دارند. و لکن گوش­های ما ان ذکرها را نمی­شنود ولی اولیاء خداوند می­شنوند. روایت داریم سنگ ریزه در دست اعرابی ذکر گفت، گفت: (اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله)[5]

ستون توبه، ستون حنانه
قبر پیامبر عظیم­الشان، حضرت زهرا، امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق در مدینه منوره است. ان­هایی که مدینه نرفتند با چنگ و دندان عرق جبین بریزند و لو قرض بکنند و ابرومندانه خودشان را به مدینه و کربلا برسانند.

در مدینه یکی از جایی به نام ستون توبه معروف است که مستحب است انجا نماز بخوانید. بین قبر پیامبر و منبر پیامبر قرار دارد. روایات شیعه و سنی می­گویند که ان­ جا باغی از باغ­های بهشت است که نماز خواندنش خیلی فضلیت دارد. انجا چند تا ستون هست که یکی از ان ستون توبه است که ابولبابه گناهی مرتکب شده بود و همه طردش کردند خودش را به ان ستون بست و گفت: تا خدا مرا نیامرزد خودم را از این ستون رها نمی­کنم. همه به حالش رقت کردند تا این که ایه ای در اجابت و قبولی توبه­اش نازل شد. و پیامبر امدند و او را باز کردند. و ان ستون به ستون توبه معروف شد.

از قسمت قبله ستون سوم می­شود. یک ستون دیگر هم اسمش ستون حنانه است. زمانی که پیامبر عظیم الشان به مدینه امدند هنوز مسجد ان سر و وضع را نداشت جای این ستون درختی بود پیامبر عظیم الشان بعد از نماز اگر سخنرانی می­کردند به ان درخت تکیه می­دادند و ایستاده برای مردم صحبت می­کردند. یکی از خانم­ها مدتی در نماز پیامبر شرکت کرد دلش برای پیامبر سوخت که به حالت ایستاده برای مردم صحبت می­کند. پسرش نجار بود به پسرش دستور داد یک منبر سه پله­ایی برای حضرت درست کرد. و امدند به حضرت گفتند: اقا منبری درست کردیم تا هم جمعیت شما را ببیند و هم ایستاده سخنرانی نکنید اذیت می­شوید. پیامبر هم قبول کردند رد احسان نکردند. فردای ان روز که خواستند سخنرانی کنند به ان درخت تکیه ندادند و روی منبر نشستند تا شروع به خطبه خواندن کردند روایات و تاریخ اسلام می­گوید که از ان درخت ناله­ایی به گوش­ها رسید که همه شنیدند. این درخت مثل مادری که بچه­اش از دنیا رفته یا می­خواهد از دنیا برود ناله می­زند گریه می­کرد. حنانه یعنی ناله کننده، حنین یعنی ناله از ته دل و جگر و جانسوز، این درخت ان چنان ناله زد که همه متحیر شدند که این درخت چطور دارد ناله می­زند. درخت حنانه از هجر رسول هم­­ چون ارباب عقول ناله­اش بلند شد. ان قدر ناله کرد که پیامبر از منبر پایین امدند و ان درخت را بغل کردند نوازش کردند دست کشیدند. مثل یک مادر مهربانی که بچه­اش بی­تابی می­کند بچه را بغل می­کند دست می­کشد نوازش می­کند. ان قدر این درخت را نوازش کردند تا ناله­اش خوابید. امام صادق(ع)فرمودند: اگر پیامبر از منبر به زیر نمی­امدند و این درخت را نوازش نمی­کردند این درخت تا روز قیامت ناله می­کرد. پیامبر او را ارام و ساکت کردند.

 کمتر زچوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

یعنی از یک چوب خشک کمتر نباش یک چوب خشک با پیامبر مانوس ­شد. باز برای این که این مساله بیشتر جا بیفتد پیامبر وقتی از کنار کوه احد رد می­شدند فرمودند: (هذا احد جبل یحبنا و نحبه)[6]

این کوه احد را می بینید؟ این کوه احد ما را دوست دارد ما هم او را دوست داریم. سنگ و خاک بیشتر است ولی ما این کوه و سنگ وخاک را دوست داریم. ادم از کوه احد که سنگ است عقب نماند از یک درختی که نبات و گیاه است عقب نماند. اگر ما هم از فراق امام زمان ناله بکنیم امام زمان می­اید اراممان می­کند. در فراق پیامبر ناله­امان در بیاید حتما پیامبر می­اید دست نوازش و محبت به سرمان می­کشد و ارام و ساکتمان می­کند. چه قدر خوب است انسان در این ماه رمضان پیوندها را از غیر خدا و بیگانه­ها ببرد.

 رو سینه را چون سینه­ها هفت اب شوی از کینه­ها

 وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

 می­خواهی خدا به تو لطف و عنایت بکند این سینه و دلت را پاک و پاکیزه کن. اگر در لیوانی مگس و پشه­ای افتاده باشد شما در ان لیوان اب و چای می­خورید؟ می­گویید میکروبی و الوده است. دل ما هم تا وقتی که الوده است در ان فیض و رحمت و لطف الهی ریخته نمی­شود. باید ظرف الوده پاکش کرد تا پاک نکنید مواد سالم و به درد بخور در ان ریخته نمی­شود. شراب عشق هم همان شراب محبت است. محبت خدا و اولیاء خدا را که به یک کوه و سنگ می­دهند، به یک چوب و حیوان می­دهند. چرا ما لیاقت نداشته باشیم که به ما هم بدهند.

شتر امام سجاد(ع)
شتر امام سجاد(ع) بعد از شهادت امام سجاد مفقود شد. همه جا را گشتند دیدند به قبرستان بقیع رفته و سر قبر امام سجاد(ع) نشسته و صورتش را به خاک قبر می­مالد و ناله می­کند. شتر را به منزل امام سجاد برگرداندند بعد از مدتی دوباره دیدند شتر گمشده است. دوباره برگشتند تفقد کردند دیدند باز به قبرستان بقیع سر قبر امام سجاد رفته است. امام سجاد(ع) با این شتر 25 سفر مکه رفته بودند. ادم از یک شتر و سنگ و چوب خجالت می­کشد. و صورتش را به خاک می­مالید. دوباره برگرداندند. بار سوم که دوباره به قبرستان رفت به امام باقر(ع) گفتند: چه کار کنیم؟ اقا فرمودند: رهایش کنید. شتر بر سر قبر امام سجاد ان قدر سر و صورتش را به خاک قبر مالید تا از دنیا رفت. روایت داریم یکی از شترها و حیواناتی که به بهشت می­رود همین شتر است. سگ اصحاب کهف و الاغ بلعم باعوراء و شتر امام سجاد(ع) و الاغ پیامبر(ص) به بهشت می­روند. خیلی ننگ و عار است ادمیزادی که اشرف مخلوقات است بهشتی نشود ان وقت این شتر و سگ اصحاب کهف بهشتی بشوند. خدا ما را انسان و اشرف مخلوقات قرار داده است که در خلقت انسان خدا (فتبارک الله احسن الخالقین)(مومنون: 14) گفته است. خدا در خلقت بقیه موجودات (فتبارک الله احسن الخالقین) نفرمود اما ما را که خلق کرد و روح در ان دمیده شد فرمود: (فتبارک الله احسن الخالقین). مفسرین گفته­اند: معنی این ایه یعنی خدا بهترین مخلوق­ها را خلق کرده است. که ماها باشیم.

برتری ماه مبارک رمضان
در این ماه مبارک رمضان نفس­های شما ثواب تسبیح را دارد. نفس کشیدنی که اختیاری نیست. شما در 24 ساعت شبانه روز در همه حالات مشغول فعالیت و یا خواب و استراحت هستید. نفس خودش می­اید و می­رود. شش کار می­کند، اکسیژن استفاده می­کند. ولی نفسی که ادم روزه دار می­کشد عبادت خداست. حالا ببین در ماه رمضان چه خبر است؟ خوابیدن ما در این ماه عبادت است.

 شاعری در زمان مولا امیرالمومنین(ع) در ماه رمضان شراب خورد. به حضرت امیر(ع) خبر دادند. تازیانه و حد شراب هشتاد تا است اما حضرت بعد از هشتاد تا چند تا هم اضافه به او شلاق زدند. سوال کردند که حد شراب هشتاد تاست چرا بیشتر به او تازیانه زدید؟ فرمودند: به خاطر این که در ماه مبارک رمضان شراب خورده حد بالاتر می­رود. بی حرمتیش بیشتر است. هم گناه و هم ثواب در ماه مبارک رمضان کتک و مزدشان بیشتر است.

 امیرالمومنین(ع)می­فرماید: (ایها الناس ان هذا الشهر شهر فضله الله علی سایر الشهور کفضلنا اهل البیت علی سایر الناس)[7] برتری ماه مبارک رمضان بر بقیه ماه­ها مثل برتری ما امامان بر بقیه خلق هست. ایا انسان معمولی را ما می­توانیم با امیرالمومنین(ع) قیاس کنیم؟ یک انسان معمولی را با امام زمان قیاس بکنیم؟ امامان معصوم را نمی­توان با کسی در عالم قیاس نکرد. ان­ها حسابشان جداست ان­ها مافوق انسان­های معمولی هستند. (فبلغ الله بکم اشرف محل المکرمین و اعلی منازل المقربین و ارفع درجات المرسلین حیث لا یلحقه لاحق و لا یفوقه فایق)[8] از گذشته­ها و اینده­ها هیچ کس به عظمت این­ها نه می­رسد و نه پی­می برد. خدا به چهارده معصوم چیزهایی داده که در عالم به هیچ کس نداده است.

شرافت ال پیامبر(ص)
خدا حضرت موسی کلیم الله علی نبینا و اله و علیه السلام برای شاگردی حضرت خضر فرستاد تا علم یاد بگیرد. که حضرت خضر مطلب­های مهمی به او یاد داد. روایت داریم اگر حضرت موسی تامل می­کرد حضرت خضر هزار مورد از اسرار را به او یاد می­داد. ولی حضرت خضر از اول به حضرت موسی گفت: تو استطاعت نداری شاگردی مرا بکنی. موسی کلیم الله گفت: من می­توانم صبر بکنم. حضرت خضر فرمود: تو نمی­توانی صبر بکنی. اگر طاقت داری هر کاری که من کردم اعتراض نکن. حضرت خضر در سفر دریایی که می­رفتند کشتی را سوراخ کرد. حضرت موسی اعتراض کرد. حضرت خضر گفت: من کشتی را سوراخ کردم که معیوب باشد این غارتگرها او را غارت نکنند.

بعد از پیاده شدن از کشتی حضرت خضر بچه­ای را کشت. باز حضرت موسی طاقت نیاورد اعتراض کرد. حضرت خضر گفت: این فتنه می­کرد پدر و مادرش را بی­دین می­کرد به جای این بچه­ایی که من به امر الهی کشتم هفتاد تا دختر به این پدر و مادر می­دهد که هفتاد تا پیامبر از ان دخترها به وجود می­اید. خدا امر کرده من این کار را بکنم. بعد به روستایی رسیدند که در ان روستا از ان­ها پذیرایی نکردند و کمک و احترامی نکردند. حضرت خضر فرمود: بیا این دیوار را بنا کنیم بسازیم. حضرت موسی گفت: مردم این محل به ما کمک نکردند مهمان نکردند. حالا بیاییم برایشان در این افتاب سوزان عرق بریزیم کمک هم بکنیم. حضرت خضر گفت: نگفتم نباید اعتراض بکنی. باید حرف استاد را گوش بدهی. حضرت موسی کلیم الله سه مورد رفوزه شد.

ان وقت حضرت موسی و حضرت خضر امدند کنار دریا دیدند پرنده­ای با نوک منقار به اب دریا می­زند دوباره در دریا می­ریزد، به اب دریا نوک می زند دوباره در دریا می­ریزد. نوک منقار چه قدر اب می­گرد؟ بیشتر از چند قطره اب نمی­گیرد. ای موسی و ای خضر می­دانید این پرنده به شما چه می خواهد بگوید؟ گفتند: نه، نمی­دانیم. خطاب شد این پرنده می­خواهد به شما بگوید علم شما دو تا پیامبر با همه چیزهایی که بلد هستید در کنار علم محمد و ال محمد مثل این دریا در مقابل قطرات نوک منقار این پرنده است. موسی کلیم الله و خضر پیامبر را نمی­توانیم با این­ها قیاس بکنیم ان­وقت بقیه ادم­ها را می­توانیم قیاس بکنیم؟ هیچ کسی را با امامان قیاس نکنید. این نهایت بی­معرفتی در حق امامان معصوم است. موسی کلیم الله و عیسی روح الله شیعه این خانواده هستند. دوست دارند جزء این امت باشند. (لا یقاس بال محمد ص من هذه الامه احد)[9] هیچ کسی با ال پیامبر قابل قیاس نیست. خدا به این­ها چیزهایی خاصی داده است.

 امیرالمومنین(ع) لیله­المبیت در جای پیامبر خوابید و جان پیامبر را حفظ کرد. در واقع امیرالمومنین(ع) با این کارشان قران و اسلام و توحید و لا اله الا الله و مکتب و همه چیز را حفظ کردند. یک نفس کشیدن مولا در ان شب بالاتر از عبادت جن و انس است. حالا با این اوصاف می­شود بیاییم این شخصیت­ها را با کسی قیاس بکنیم؟ همان طوری که امامان بر بقیه مردم شرافت دارند برتری ماه رمضان بر ماه رجب و شعبان و شوال و محرم و ربیع و بقیه ماه­ها هم مثل برتری اهل­بیت بر بقیه انسان­ها است. پیامبر عظیم الشان فرمود: کسی که ماه رمضان را درک بکند و امرزیده نشود خدا او را از رحمت خودش دور می­کند.

ذکر مصیبت اقا اباعبدالله الحسین (ع)
امام صادق(ع) فرمود: من می­ترسم فضایل زیارت قبر جدم اباعبدالله را بگویم مردم دیگر به خانه خدا نروند. معلوم می­شود خیلی از فضایلش را به ما نگفتند. هر قدمی که برای زیارت قبر اباعبدالله برداشته می­شود ثواب یک حج عمره دارد. امام صادق(ع)فرمود: کسی که قدرت داشته باشد به زیارت قبر اقا اباعبدالله برود و نرود اق پیامبر و اهل­بیت است. یعنی ما از او راضی نیستیم. فرمود: ان­هایی که قدرت دارند به زیارت قبراباعبدالله الحسین(ع) نروند در بهشت مهمان هستند از خودشان خانه ندارند. چون بهشت از نور جمال اقا اباعبدالله الحسین (ع) پخش شده است.

 اقا اباعبدالله از مال و جان و عزیزان و خواهر و بردارها و جوان و طفل شش ماه­اش در راه خدا گذشته است. چه کسی در عالم این قدر فداکاری و گذشت کرده است؟ حسین جان

 از زن و فرزند و خانمان بگذشتی

 اما ادم نگذشت ز یک دانه گندم

 ان لحظه­های اخری که اقا اباعبدالله در گودی قتلگاه افتاده بودند. هر چه صدا می­زد (اسقونی شربه من ماء)[10] ای قوم یک جرعه اب به من بدهید جگرم از تشنگی می­سوزد. در روایت داریم ان قدر عطش بر اقا غلبه کرده بود که بین اقا و اسمان هاله­ای از دود پیدا شده بود. عطش که شدید بشود بینایی چشم کم می­شود. اما اقا هر چه ناله زد کسی جواب اقا را نداد. یک وقت اقا دیدند سینه مبارکشان سنگین شد. و شمر جالس علی صدره شخصی می­گوید من دلم سوخت. اجازه گرفتم رفتم اب بیاورم. اما وقتی که برگشتم دیدم ان ملعون از گودی قتلگاه بیرون امد. دامن نحسش را کنار زد دیدم سر بریده اباعبدالله را بریده است. (لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم)

دعای پایانی
خدایا به حق اباعبدالله الحسین از برکات این ماه همه ما را بهره­مند بگردان.

قلب امام زمان را از ما راضی و فرجشان را نزدیک بگردان.

در دنیا و اخرت ما را انی از قران و اهلبیت جدا مگردان.

به حق محمد و ال محمد از همه ما بالاخص از جوان­های ما رفع گرفتاری و پریشانی بفرما.

به مریض­های اسلام لباس عافیت بپوشان.

ارزوی مکه و مدینه و کربلا بر این دل­ها مگذار.

اموات گذشتگان، شهدا، امام راحل، اموات و شهدای این جمع را با انبیاء و اولیایت محشور بگردان.

 

پی نوشت ها:

[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص 33.

[2]. فتال نیشابوری، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج 2، ص 338.
[3]. شیخ صدوق، فضایل الاشهر الثلاثه، ص 139.
[4]. شیخ حرعاملی، وسایل الشیعه، ج10، ص 303.
[5]. شیخ کلینی، الکافی، ج1، ص 514.
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج21، ص 185.
[7]. شیخ صدوق، فضایل الاشهر الثلاثه، ص12.
[8]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 609.
[9]. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج1، ص 133.
[10]. مجلسی، بحارالانوار، ج33، ص 20.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه