ویژه شهادت حضرت امام علی(ع)

پیامدهای شهوت پرستی در کلام امیرالمؤمنین(ع)

پیامدهای شهوت پرستی در کلام امیرالمؤمنین(ع)

«عفت » یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه می شود.

شهوت پرستی و عفاف
اشاره

«شهوت » در لغت دارای مفهوم عامی است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت به لذات مادی اطلاق می شود; گاهی علاقه شدید به یک امر مادی را نیز شهوت می گویند.

مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسی » نیز به کار رفته است. واژه «شهوت » در قرآن کریم هم به معنی عام کلمه آمده است و هم به معنی خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معنای خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر کشش های مادی است.

«شهوت » نقطه مقابل «عفت » است. «عفت » نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است.

«عفت » یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه می شود.

مطالعات تاریخی نشان می دهد که اشخاص یا جوامعی که بهره کافی از عفت داشته اند، از نیروهای خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفت خود و جامعه خویش برده و در سطح بالایی از آرامش و امنیت زیسته اند، اما افراد یا جوامعی که در «شهوت پرستی » غرق شده اند، نیروهای خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفته اند.

طبق نظر کارشناسان حقوقی، «شهوت جنسی » در ایجاد جرم و جنایت نقش عمده را دارد تا جایی که گفته شده است: «در هر جنایتی، شهوت جنسی نیز دخیل بوده است ». شاید این تعبیر، مبالغه آمیز باشد، ولی به یقین منشا بسیاری از جنایات و انحرافات، طغیان «غریزه جنسی » و شهوت پرستی است. خون های بسیاری در این راه ریخته شده و اموال فراوانی برباد رفته، اسرار مهم کشورها به وسیله زنان جاسوسی که سرمایه و ترفند کارشان استفاده از زیبایی و آلودگی یشان بوده، افشا شده و آبروی بسیاری از آبرومندان در این راه ریخته شده است.

طبق بیان آیات و روایات در می یابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان همین «شهوت جنسی » است. در قرآن کریم در موارد مختلف به «عفت » و «شهوت پرستی » اشاره شده است که ما در ذیل به بررسی آنها می پردازیم:

1 - فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا × الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا(سوره مریم،آیه 59و60)

2 - والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما(سوره نساء،آیه 27)

3 - و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین× ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین(سوره عنکبوت، آیه 28و29)

4 - و لما جاءت رسلنا لوطا سی ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب × و جآءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید × قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم ما نرید × قال لو ان لی بکم قوة او ءاوی الی رکن شدید × قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک فاسر باهلک بقطع من الیل و لایلتفت منکم احد الا امراتک انه مصیبها مآ اصابهم ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب × فلما جآء امرنا جعلنا علیها سافلها و امطرنا علیها حجارة من سجیل منضود × مسومة عند ربک و ما هی من الظالمین ببعید (سوره هود،آیه 77و83)

5 - کذبت قوم لوط بالنذر × انا ارسلنا علیهم حاصبا الا ءال لوط نجینا هم بسحر(سوره قمر،آیه 33و34)

6 - و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العلمین × انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النسآء بل انتم قوم مسرفون × و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون × فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین - و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین(سوره اعراف،آیه 80و84)

ترجمه

1 - اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!

مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.

2 - خدا می خواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، می خواهند شما به کلی منحرف شوید.

3 - و لوط را فرستادیم، هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است.

آیا شما به سراغ مردان می روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع می کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می دهید؟! » اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور!»

4 - و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)

قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت سراغ او آمدند - و قبلا کارهای بد انجام می دادند - گفت:«ای قوم من! این ها دختران منند، برای شما پاکیزه ترند (با آنها ازدواج کنید و از زشتکاری چشم بپوشید!)، از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!»

گفتند: «تو می دانی ما تمایلی به دختران تو نداریم و خوب می دانی ما چه می خواهیم!»

گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم، یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آن گاه می دانستم با با شما زشت سیرتان ددمنش چه کنم!)»

(فرشتگان عذاب)گفتند:«ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم ; آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار می شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟!

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ (گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم.

(سنگ هایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (سایر) ستمگران دور نیست!

5 - قوم لوط انذارها (و هشدارهای پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند.ما بر آنها تند بادی که ریگ ها را به حرکت در می آورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم!

6 - (و به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام می دهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟!

آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان می روید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید»

ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «این ها را از شهرتان بیرون کنید که این ها مردمی هستند که پاکدامنی را می طلبند (و با ما هم صدا نیستند!)

(چون کار به این جا رسید) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم، جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود.

و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر که سرانجام کار مجرمان چه شد!

تفسیر و جمع بندی

بلای شهوت پرستی در طول تاریخ
در نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهی از پیامبران الهی و صفات برجسته و والای آن بزرگواران، می فرماید: «ولی بعد از آنها، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید; فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا» (1)

و بلافاصله بعد از آن - به عنوان یک استثناء - می فرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد; الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا» (2)

شایان توجه این که بعد از مساله ضایع کردن نماز، سخن از پیروی «شهوات » و به دنبال آن، گمراهی به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمی برای شکستن «شهوات » و خود کامگی ها و هواپرستی هاست ; همان طور که در آیه 45 سوره عنکبوت آمده: «...ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» و از سوی دیگر نشان می دهد که سرانجام «شهوت پرستی »، گمراهی و ضلالت است، همان گونه که در آیه 10 سوره روم آمده است: «ثم کان عاقبة الذین اسائوا السوء ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون; سپس سرانجام کار کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به این جا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»

آری! آنها گمراه می شوند و به کیفر گمراهی خود ; یعنی، آتش قهر و غضب الهی گرفتار خواهند شد.

روشن است که «شهوات » در این جا مفهوم وسیعی دارد و منحصر به «شهوت جنسی »نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطی نفسانی و هواپرستی را شامل می شود. البته کسانی که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت خواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروی شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد.

در دومین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشت به سوی خدا» و «پیروی از شهوات »، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت می کنند، می فرماید:«خدا می خواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگی پاک سازد ; اما آنها که پیرو شهواتند، می خواهند شما به کلی (از راه حق) منحرف شود ; و الله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما» (3)

آری! آنها که غرق گناه و شهوتند، می خواهند دیگران را نیز هم رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند ; در حالی که خداوند می خواهد مردم با ترک شهوات به سوی او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفای تقوا و قرین سعادت و خوشبختی شوند.

به گفته مفسران بزرگ، منظور از «میل عظیم »، هتک حدود الهی و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضی نیز آن را به معنی ازدواج با محارم و مانند آن - که در آیات قبل، از آن نهی شده است - تفسیر کرده اند که در واقع یکی از مصادیق مفهوم بالاست.

لازم به یادآوری است که پیروی از شهوات در این آیه، ممکن است دارای همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسی » باشد ; زیرا این آیه بعد از آیاتی قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافی عفت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنی است به این که راه «شهوت پرستی » از راه «خداپرستی » جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند.

آیات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت پرستی » آنهاست ; شهوتی آمیخته با انحرافات جنسی که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصی را تعقیب می کند که ما به طور اجمال به آنها اشاره می کنیم:

سومین آیه، گفتار حضرت لوط(ع) را بیان می کند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعی انجام می دهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است ; و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین » (4)

«فاحشه » واژه ایست که به هر کار بسیار زشت اطلاق می شود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسی » اطلاق می گردد. تعبیر آیه فوق، نشان می دهد که در جامعه بشری «هم جنس گرایی » از قوم لوط(ع) شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.

در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان می روید و راه تداوم نسل انسان را قطع می کنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام می دهید؟! ; ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر...» (5)

در این تعبیر یکی از علت های مهم تحریم «هم جنس گرایی » را قطع نسل بشر می داند; زیرا هنگامی که این عمل زشت اخلاقی به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشری را تهدید می کند.

بعضی از مفسران، جمله «و تقطعون السبیل » آیه فوق را، اشاره به راهزنی و دزدی قوم لوط دانسته اند و بعضی اشاره به مزاحمت های جنسی می دانند که به عمد برای راهگذران به وجود می آوردند!

«نادی » از ماده «ندا» به معنی مجلس عمومی یا مجلس تفریح است ; زیرا در آن جا افراد یکدیگر را «ندا» می کنند.

گرچه قرآن کریم، در این جا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحی خود، چه منکرات دیگری را انجام می دادند، ولی پیداست که اعمالی متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدن های خود را برهنه می کردند، فحش های رکیک می دادند و کلمات زشت و بسیار زننده رد و بدل می نمودند و حرکات ناشایست دیگری داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد.

آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزش های اخلاقی و انسانی را به باد مسخره می گرفتند ; به همین دلیل، هنگامی که پیامبرشان حضرت لوط(ع) از روی تعجب و انکار سؤالی از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور! ;...فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین. (6)

و به این ترتیب عذاب الهی را نیز به سخریه گرفتند.

در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگری از داستان قوم لوط اشاره می کند:«وآن زمانی است که فرشتگان الهی(که مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایی)به سراغ حضرت لوط علیه السلام آمدند و او(که آنها را نمی شناخت) از مشاهده آنان سخت ناراحت شد وقلبش پریشان گشت و(پیش خود گفت:)امروز روز سختی است،زیرا ممکن است،این قوم زشت سیرت،حرمت میهمان های مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، و لماجاءت رسلنا لوطا سی ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب » (7)

(و در این هنگام،اشرار قوم با خبر شدند«و به سرعت به سراغ او آمدند(و قصد سویی نسبت به میهمان او داشتند)و پیش از آن نیز اعمال بدی انجام می دادند(و این کار،یعنی،تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!، و جاءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات... » (8)

«حضرت لوط علیه السلام(بسیار ناراحت شد و با ایثار و فداکاری عجیب و یا به خاطر اتمام حجت)به آنها گفت:این دختران منند که برای شما پاکیزه ترند(بیایید با آنها ازدواج کنید و ازاعمال شنیع خود دست بردارید.از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید،آیا یک انسان رشید(و عاقل و با غیرت)در میان شما نیست؟، قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی ا لیس منکم رجل رشید » (9)

ولی آن قوم کثیف و زشت سیرت،نه تنها در برابر این همه بزرگواری حضرت لوط علیه السلام حیاء نکردند،بلکه بی شرمانه پاسخ گفتند:«تو خود می دانی،ما را به دختران توحقی نیست(و به جنس زن علاقه ای نداریم!)تو به خوبی می دانی که ما چه چیز می خواهیم!، قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم و ما نرید » (10)

هنگامی که قوم لوط،وقاحت را به آخرین درجه رساندند،حضرت لوط علیه السلام فریادزد و گفت:«ای کاش!قوت و قدرتی داشتم(تا شما خیره سران را مجازات می کردم)و ای کاش!تکیه گاه محکمی از قوم و عشیره و پیروان نیرومندی در اختیار من بود(تا به کمک آنهاشما منحرفان را سخت کیفر می دادم، قال لو ان لی بکم قوة او ءاوی الی رکن شدید » (11)

همان گونه که در ادامه این آیات آمده است حضرت لوط علیه السلام متوجه شد که آنهافرستادگان پروردگارند،هیچ کس نمی تواند کمترین آسیبی به آنها برساند.فرشتگان به حضرت لوط علیه السلام خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکی به سراغ این قوم می آید وشهرهای آنها به کلی زیر و رو می شود و بارانی از سنگ های آسمانی بر آنها فرومی ریزد،به حضرت لوط علیه السلام دستور دادند که شبانه به اتفاق خانواده اش-به استثنای همسرش که از تقوا بی بهره بود-آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهی فرامی رسد.

در پنجمین بخش از آیات،ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین زشت سیرت می فرماید:«قوم لوط،انذارها و هشدارهای مکرر(پیامبرشان)را تکذیب کردند.ما بر آنها تندبادی که ریگ ها را به حرکت در می آورد،فرستادیم(و همه را زیر آن مدفون ساختیم)،جزخاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم،(به استثنای همسرش که مشمول مجازات قوم گنه کار شد)، کذبت قوم لوط بالنذر×انا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهم بسحر » (12) ).

البته این بخشی از مجازات دردناک آنها بود،زیرا در قرآن آمده است که:«نخست زلزله ای-به امر ما-آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد،آن چنان که قسمت های بالا در پایین و قسمت های پایین در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها. .. (13) )»

«و بارانی از سنگ بر آنها فرو فرستادیم، ...و امطرنا عالیها حجارة من سجیل منضود » (14)

این باران سنگ،ممکن است بخشی از سنگ های سرگردان آسمانی بوده که به فرمان پروردگار الهی بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانه ها و اجساد بی جان آنان باریده است.

احتمال دیگر این است که «حاصب »به معنای «طوفان شن »باشد.این طوفان گاهی تپه هایی را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان می برد،سپس در نقطه ای دیگر،مانندبارانی فرو می ریزاند،به طوری که گاهی قافله ها،زیر انبوهی از شن و ماسه مدفون می گشت!

حال این نکته قابل تامل است که هر چند،گاهی طوفان های شن یا باران های سنگ در جهان طبیعت روی می دهد،ولی خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث درآن ساعت مخصوص و معین-که فرشتگان حضرت لوط علیه السلام را خبر داده بودند-واقع گردد.

احتمال دیگری نیز وجود دارد که ممکن است،نخست زلزله ای سهمگین،شهرهای آنها را زیر و رو کرده و سپس بارانی از سنگ های آسمانی بر سرشان فرو ریخته و آنگاه طوفانی از شن،آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذاب های سه گانه،بیانگرشدت خشم الهی،نسبت به این قوم رو سیاه است.

در ششمین و آخرین بخش از آیات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجرای قوم لوط-از آغاز تا پایان-می فرماید:«به خاطر آورید«لوط »را،هنگامی که به قوم خودگفت:آیا عمل شنیعی انجام می دهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام نداده بود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین » (15)

آری!شما از روی شهوت به سراغ مردان می روید،نه زنان،شما جمعیت تجاوزکاری هستید،زیرا قوانین و سنت های الهی را رها کرده و راه انحراف را پیش گرفته اید،راهی که سبب نابودی نسل و شیوع انواع بیماری های و مفاسد دیگر اجتماعی می شود.

گر چه بیماری وحشتناک «ایدز»یکی از هولناکترین بیماری های عصر ما شناخته شده،ولی بعید نیست که این بیماری در آن زمان نیز وجود داشته و گروهی از قوم لوط به آن گرفتار شده بودند.به همین علت خداوند حکیم و رحیم،اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر،هم درس عبرتی برای دیگران بوده و هم مایه نعمتی که همان جلوگیری از انتشار و سرایت این بیماری به دیگران بوده است.

به هر حال،آن قوم آلوده،به قدری بی شرم بودند که نه تنها به سخن حضرت لوط علیه السلام گوش ندادند،بلکه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاکی از آلودگی های شایع در میانشان-از آبادی ها شدند.قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد: وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناث یتطهرون ». (16)

خداوند در ادامه این آیات می فرماید:

«ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش که از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشیدیم،سپس بارانی(از سنگ)بر آنها فرو فرستادیم(و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم).اکنون بنگر،سرانجام کار مجرمان چگونه بود، فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین-وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین » (17)

آری!آنها چنان آلوده بودند که بی گناهی و پاکدامنی را گناه می دانستند!و پاکان رابه جرم پاکی محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان می کردند.هر چند قبل ازانجام این کار،به غضب الهی گرفتار و نابود شدند.

بخش مهمی از این آیات،ضمن بیان عواقب هوسبازی و هوا پرستی و شهوترانی-به مفهوم عام و خاصش-،این عمل ناشایسته و پست اخلاقی را که سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعی بی شماری است،سخت نکوهش می نماید.

شهوت پرستی در روایات اسلامی
این مساله در منابع روایی اسلام،مورد توجه فراوان قرار گرفته است که بیشتر آنهابیانگر هشدار،درباره پیامدهای خطرناک آن است.این احادیث تکان دهنده،هرخواننده ای را تحت تاثیر عمیق قرار داده و روشن می سازد که آلودگی به «شهوت »-خواه به مفهوم عام و خواه به مفهوم خاص آن-از موانع اصلی سعادت و کمال انسان ها و از اسباب مهم گسترش گناه و جنایت در جامعه بشری است که در ذیل،به بعضی از آن احادیث اشاره می شود:

1-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:«ما تحت ظل السماء من اله یعید من دون الله اعظم عند الله من هوی متبع،در زیر آسمان معبودی جز خدا پرستیده نشده است که در پیشگاه خدا،بدتر از هوا و هوسی باشد که انسان را به دنبال خود می کشاند.» (18)

به این ترتیب،روشن می شود که «شهوت »و هوای نفس از خطرناکترین عوامل انحراف انسان به سوی زشتی هاست.

2-امام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمایند:«الشهوات سموم قاتلات،شهوت ها،زهرهای کشنده است » (19) (که شخصیت و ایمان و مروت و اعتبار انسان را نابودمی سازد).

3-در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار علیه السلام آمده است:«الشهوات مصائدالشیطان،شهوات دام های شیطان است.» (20) (که انسان ها را به وسیله آن در هر سن و سال و در هر زمان و مکان صید می کند.)

4-همان حضرت علیه السلام در جای دیگر می فرمایند:«امنع نفسک من الشهوات تسلم من الآفات،اگر می خواهید از آفات در امان باشید،خویشتن را از تسلیم شدن در برابر شهوات بازدارید.» (21)

5-در حدیث دیگری نیز از همان پیشوای پرهیزکاران جهان آمده است:«ترک الشهوات افضل عبادة و اجمل عادة،ترک شهوت ها،برترین عبادت و زیباترین عادت است.» (22)

6-امام صادق علیه السلام می فرماید:«من ملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب و اذااشتهی،حرم الله جسده علی النار، کسی که به هنگام غضب و تمایل و ترس و شهوت،ملک نفس خویش باشد،خداوند جسد او را بر آتش دوزخ حرام می کند. » (23)

7-امیر مؤمنان علی علیه السلام در حدیث دیگری می فرمایند:«ضادوا الشهوة مضادة الضد ضده و حاربوها محاربة العدو العدو،با خواهش های نفسانی در تضاد باشید،همچون تضاد دو ضد با یکدیگر و با آن به پیکار برخیزید(مانند)پیکار دشمن با دشمن.» (24)

این سخن با صراحت،این حقیقت را بازگو می کند که «شهوت پرستی »درست مقابل «سعادت »و خوشبختی انسان قرار گرفته است.

پیامدهای شهوت پرستی در کلام امیر مؤمنان علی علیه السلام
درباره پیامدهای شهوت پرستی و پیروی از هوای نفس،تعبیرات دقیق،حساب شده و تکان دهنده ای در احادیث اسلامی دیده می شود که در این بحث تنها به کلام پیشوای متقیان حضرت علی علیه السلام اشاره می شود:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجم علی السیئات،از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان و هجوم بر معاصی می کشاند.» (25)

2-این مساله گاهی به قدری شدید می شود که به کلی دین انسان را بر باد می دهد،چنان که در حدیث دیگری می فرمایند:«طاعة الشهوة تفسد الدین،فرمانبرداری ازشهوات نفسانی،دین انسان را فاسد می کند.» (26)

3-آن حضرت در تعبیر دیگری می فرمایند:«طاعة الهوی تفسد العقل،هوا پرستی عقل انسان را فاسد می کند.» (27)

4-در جای دیگر می فرمایند:«الجاهل عبد شهوته،انسان نادان بنده شهوت خویش است » (28) ،یعنی،انسان جاهل مثل برده خوار و ذلیلی است که در برابر شهوت خویش،هیچ اختیاری از خود ندارد.

5-در تعبیر دیگر می فرمایند:«عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره،برده شهوت چنان اسیر است که هرگز روی آزادی را نخواهد دید.» (29)

6-آن حضرت علیه السلام در این که سرانجام «شهوت پرستی »،رسوایی است،می فرمایند:«حلاوة الشهوة ینغصها عار الفضیحة،شیرینی شهوت را ننگ رسوایی از میان می برد.» (30)

7-در تعبیر دیگری،شهوت پرستی را کلید انواع شرها می دانند:«سبب الشر غلبة الشهوة (31) سبب شر،غلبه شهوت است.»

با توجه به این که «الشر»با الف و لام جنس و به صورت مطلق ذکر شده است،معنای عموم را می رساند که این امر بیانگر آن است که «شهوت پرستی »،سرچشمه تمام شرها وبدبختی هاست.

8-در جای دیگر ضمن اشاره به این نکته که غلبه هوا و هوس،سبب بسته شدن راه های سعادت بشری شده و او را در گمراهی نگاه می دارد،می فرمایند:«کیف یستطیع الهدی من یغلبها الهوی،چگونه می تواند انسان به هدایت برسد،در حالی که هوای نفس براو غالب گردیده است.» (32)

9-آن حضرت در سخن دیگری،غلبه شهوات را باعث تضعیف شخصیت انسان می دانند:«من زادت شهوته قلت مروته، کسی که شهوات او فزونی یابد،شخصیت انسانی او کم می شود.» (33)

10-در بیان دیگری به این حقیقت اشاره می کند که راه بهشت،راه «شهوت پرستان »

نیست:«من اشتاق الی الجنة سلا عن الشهوات،کسی که مشتاق بهشت باشد بایدشهوت پرستی را فراموش کند» (34)

11-در جای دیگر این نکته را گوشزد می کند که حکمت و آگاهی با شهوت پرستی سازگار نیست:«لا تسکن الحکمة قلبا مع شهوة،حکمت و دانش در قلبی که جای شهوت پرستی است،ساکن نمی شود.» (35)

آثار زیانبار شهوت پرستی
از بحث های قبل روشن شد که «شهوت »دارای مفهوم عام و وسیعی بوده و شامل هر گونه دوست داشتن،تمایل و رغبت به درک لذت و خواهش نفس می شود.بدون این که اختصاص به شهوت جنسی داشته باشد،گرچه گاهی در خصوص شهوت جنسی نیز به کار رفته است.

در قرآن مجید نیز این مفهوم در یازده مورد به صورت عام استفاده شده است و تنهادر دو مورد در معنی خاص آن به کار رفته است.در روایات اسلامی و کلمات علمای اخلاق نیز اغلب در مفهوم عام به کار رفته که در مقابل آن واژه «عفت »به معنی خویشتن داری و چشم پوشی از لذایذ گناه آلوده مادی به کار می رود.

این مفهوم بیشتر در موارد منفی به کار می رود،اما گاهی در موارد مثبت نیز به کاررفته است،مانند،آن جایی که خداوند خطاب به بهشتیان می فرماید:«... و لکم فیها ماتشتهی انفسکم ...،هر چه را دوست بدارید و به آن تمایل داشته باشید،در بهشت برای شمافراهم است » (36) یا آن جایی که می فرمایند:«... فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین ...،دربهشت آنچه دل ها می خواهد و چشم از آن لذت می برد،موجود است.» (37)

به هر حال این واژه،بیشتر دارای بار منفی بوده و در مواردی که هوا و هوس افراطی بر انسان چیره گشته و تمایلات ویرانگر و گناه آلود بر تمام وجودش مستولی گردد به کار می رود.

این واژه و مشتقات آن،در قرآن مجید،سیزده مورد به کار رفته که شش مورد آن دارای مفهوم مثبت و هفت مورد آن دارای مفهوم منفی است.

به هر حال «شهوت »به هر معنی که باشد،هرگاه مفهوم خاص آن که همان خواست های افراطی و شهوانی است مورد نظر باشد،آثار زیانباری به دنبال خواهدداشت که به وضوح قابل مشاهده است که ضمن توجه به روایاتی که در فصل قبل آوردیم،باید اذعان داشت که سر تا سر تاریخ نیز مملو از پیامدهای نامطلوب شهوت پرستی هاست که به طور خلاصه می توان به عناوین زیر،اشاره کرد:

1-آلودگی به گناه
شهوت پرستی انسان را به سوی انواع گناهان می کشاند و در واقع یکی ازسرچشمه های اصلی گناه و معصیت و نافرمانی خدا محسوب می گردد،زیرا چشم وگوش انسان را بسته و به مصداق حدیث نبوی «حبک للشی ء یعمی و یصم (38) »آدمی راکور و کر کرده و قدرت درک واقعیت ها را از او می گیرد و در چنین حال،زشتی ها درنظر او زیبا و زیبایی ها در نظر او زشت و بی رنگ می شود.

به همین دلیل،در روایات سابق(روایت هشتم)خواندیم که امیر مؤمنان علیه السلام درباره پیروی از شهوات هشدار داده و می فرماید:«از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان می کشاند.»

در حدیث دهم،از همان حضرت نیز به این نکته اشاره شد که:«هواپرستی عقل انسان را فاسد می کند»و در حدیث نهم نیز فرمودند(اگر شهوت پرستی تشدید شود):«دین انسان را بر باد می دهد و حتی انسان را به بت پرستی می کشاند.»در این رابطه مفسران وارباب حدیث،در ذیل آیات 16 و 17 سوره حشر،داستانی درباره عابدی از قوم بنی اسرائیل به نام «برصیصا»آورده اند که شاهد زنده ای برای این مدعاست،داستان گر چه معروف است،اما تکرارش خالی از صواب نیست:

...مرد عابد بنی اسرائیلی به خاطر سال ها عبادتش،به آن حد از مقام قرب الهی رسیده بود که بیماران با دعای او لامت خود را باز می یافتند و به اصطلاح مستجاب الدعوة شده بود.

روزی،زن جوان زیبایی را که بیمار بود،نزد او آوردند و به امید شفاء در عبادتگاه او گذاردند و رفتند.

شیطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زینت داد که عنان اختیار را از کف او ربود،آن چنان که گویا عابد کر و کور گشته و همه چیز را به دست فراموشی سپرده است.دیری نپایید که آن عابد دامان «عفت »خویش را به گناه بیالود.پس ارتکاب گناه به خاطر این که احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوایی او گردد،باز شیطان و هوای نفس به او پیشنهاد کرد که زن را به قتل رسانده و درگوشه ای از آن بیابان وسیع دفن کند.

هنگامی که برادران دختر،به سراغ خواهر بیمار خویش آمدند و عابد اظهاربی اطلاعی کرد،آنان نسبت به عابد مشکوک گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتی،سرانجام جسد خونین خواهر خویش را در گوشه بیابان از زیر خاک بیرون کشیدند.

این خبر در شهر پیچید و به گوش امیر رسید.او با گروه زیادی از مردم به سوی عبادتگاه آن عابد حرکت کرد تا علت این قتل را بیابد.هنگامی که جنایات آن عابدروشن شد،او را از عبادتگاهش فرو کشیدند تا بر دار بیاویزند.

در ادامه این حکایت آمده است:هنگامی که عابد در کنار چوبه دار قرار گرفت،شیطان در نظرش مجسم شد و گفت:من بودم که با وسوسه های خویش تو را به این روزانداختم،حال اگر آنچه را که من می گویم،اطاعت کنی،تو را نجات خواهم داد.

عابد گفت:چه کنم؟

شیطان گفت:تنها یک سجده برای من کافی است.

عابد گفت:می بینی که طناب دار را بر گردن من افکنده اند و من در این حال توانایی سجده بر تو را ندارم.

شیطان گفت:اشاره ای هم کفایت می کند.

عابد بیچاره نادان،پس از این که با اشاره،سجده ای بر شیطان کرد،طناب دار گلویش را فشرد و او در دم جان سپرد.

آری!شهوت پرستی باعث شد تا آن عابد،ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگوید و سرانجام مشرک گردد و بدین ترتیب محصول سال هاعبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.

همه رنج جهان از شهوت آید که آدم زان برون از جنت آید (39)

2-فساد عقل
شهوت پرستی،پرده های ضخیمی بر عقل و فکر انسان می اندازد،حق را در نظر اوباطل و باطل را در نظر او،حق جلوه می دهد.در روایات گذشته نیز بیان داشتیم که:

«طاعة الهوی تفسد العقل،هوا پرستی عقل را فاسد می کند.» (40) به همین دلیل بسیاری ازشهوت پرستان به هنگام غلبه شهوت،کارهایی انجام می دهند که بعد از فرو نشستن آتش شهوت،از آن عمل خویش سخت پشیمان شده و گاه تعجب می کنند که چگونه دست به انجام آن کار احمقانه و غلط زده اند.

در حدیث دیگری امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«اذا ابصرت العین الشهوة عمی القلب عن العاقبة،هنگامی که چشم،مظاهر شهوت را ببیند،عقل از مشاهده عاقبت کارباز می ماند» (41)

3-تضعیف شخصیت اجتماعی انسان
شهوت پرستی،شخصیت و احترام اجتماعی انسان را در هم می شکند و او را به ذلت می کشاند،زیرا برای کامیابی های شهوانی باید تمام قید و بندهای اجتماعی را شکست وتن به هر پستی داد.بدیهی است که انسان با شخصیت،در کشاکش شهوات،بر سردو راهی قرار می گیرد که یا باید به خواست های شهوانی دل خویش برسد،یا شخصیت واحترام اجتماعی خود را حفظ نماید که اغلب جمع میان این دو غیر ممکن است!

در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است:«زیادة الشهوة تزری بالمروة،افزون شدن شهوت،شخصیت انسان را لکه دار می کند.» (42)

4-اسارت نفس
اسارت و بندگی در برابر خواست های نفسانی،یکی دیگر از پیامدهای شهوت پرستی است،زیرا انسان شهوت پرست چنان اسیر شهوات خود می شود که بازگشت و دوری جستن از آنها،برایش مشکل و گاهی نیز غیر ممکن می گردد.

نمونه بارز آن،زندگی خفت بار معتادان به مواد مخدر است که در ظاهر آزادند،ولی از هر اسیری،اسیرترند.زنجیر اعتیاد ناشی از شهوت پرستی نیز آن چنان دست وپای انسان را می بندد که گویا هر گونه حرکت و تلاش برای دوری جستن از خواست های رذیله،بسیار مشکل می گردد،مخصوصا اگر هوا پرستی،به سر حد عشق های جنون آمیزجنسی برسد که در این حال اسارت انسان به اوج خود می رسد.

حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام در این رابطه می فرمایند:«عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره،بنده شهوت چنان اسیر است که هرگز روی آزادی را نخواهد دید.» (43)

آن حضرت در تعبیر دیگری نیز می فرمایند:«و کم من عقل اسیر تحت هوی امیر،چه بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آن حکومت می کند.» (44)

باز در حدیث دیگری می فرمایند:«الشهوات تسترق الجهول،شهوت ها،افراد نادان را برده خود می سازند.» (45)

5-رسوایی و بی آبرویی
رسوایی،یکی دیگر از پیامدهای شهوت پرستی است.تاریخ بشر مملو از شرح زندگی کسانی است که در جامعه دارای مقام و موقعیت ممتاز بودند،ولی هنگامی که اسیر«شهوت »و هوای نفس شدند،کارشان به رسوایی کشید.

در اشعار شعرا نیز رابطه «عشق »و«رسوایی »یک رابطه معروف و مشهور است. (46)

(رسوای عالمی شدم از فرط عاشقی)

در داستان یوسف و همسر عزیز مصر نشان می دهد که چگونه همسر عزیز مصر با وجود احترام فراوان-به علت هواپرستی-رسوای خاص و عام شدیوسف به صبر خویش پیمبر شد رسوا شتاب کرد زلیخا را (47)

و به گفته شاعر عرب:

ان الهوای هو الهوان قلب اسمه فاذا هویت فقد لقیت هوانا (48)

هوا پرستی همان پستی است که نام آن تغییر یافته،به همین دلیل هر هوا پرستی پست می شود.

عوامل و اسباب شهوت پرستی
بارها در مباحث مشابه گفته ایم که برای درمان مفاسد اخلاقی،باید نخست علل وریشه ها و اسباب آن را بیابیم.بزرگان علم اخلاق نیز،در مباحث این علم،به بحث ازانگیزه ها،اهمیت فوق العاده ای داده اند،به همین دلیل لازم است بحث دقیقی در موردعوامل شهوت پرستی داشته باشیم.

امیال و خواسته های درونی که از آن به شهوات تعبیر می شود،-مخصوصا شهوت جنسی-یک امر طبیعی و خدادادی بوده و از عوامل حرکت انسان،برای پیشرفت زندگی بشمار می آید.به همین دلیل،گر چه نمی توان آنها را از میان برد،اما هرگز نبایدبرای سرکوبی آنها نیز تلاش کرد،زیرا اگر این شهوات در حد اعتدال باشند،نه تنهامشکلی ایجاد نمی کنند،بلکه یکی از اسرار تکامل و تقدم انسان نیز محسوب می گردند.

آنچه که به صورت مفسده اخلاقی ظاهر می شود،همان طغیان شهوات و خارج شدن آنها از کنترل نیروی عقل و خرد است.

حال باید ملاحظه کرد که چه عواملی سبب خارج شدن امیال و خواست های درونی از تحت کنترل عقل گشته و به صورت نیرویی ویرانگر در می آید.به یقین،امور زیر تاثیرزیادی در این مساله دارد:

1-ضعف ایمان
ضعف ایمان،علت اصلی نادیده گرفتن فرمان های الهی است.اگر انسان،خدا راحاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهی را در قیامت با چشمان قلب خویش مجسم نماید،هرگز حدود الهی را نمی شکند و از مرزها تجاوز نکرده و آلوده شهوات و مفاسداخلاقی نمی گردد.

این همان برهان الهی است که در بدترین شرایط زندگی حضرت یوسف علیه السلام به سراغش آمد و او را از آلودگی به فحشاء-که تمام زمینه های ارتکاب،موجود وموانعش مفقود بود-حفظ کرد.

اگر ایمان ضعیف گشته و توجه به مبدا و معاد کم گردد،زمینه طغیان شهوات کاملافراهم می شود که انسان در چنین شرایطی مثل حیوان درنده ای که از قفس خارج شده باشد و هیچ گونه مانعی در برابر خود نبیند،به همه جا حمله می کند و اگر کسی دربرابرش ظاهر شود،می درد.

در این رابطه در حدیث علوی آمده است:«من اشتاق الی الجنة سلا عن الشهوات،کسی که مشتاق به بهشت(و معتقد به آن)باشد،شهوات سرکش را به فراموشی می سپارد.» (49)

گاهی نیز انسان برای بهره گیری از شهوات بدون قید و شرط،سد ایمان را در هم می شکند تا در شهوت پرستی آزاد باشد، قرآن مجید می فرماید:« بل یرید الانسان لیفجر امامه-یسئل ایان یوم القیامة (50) ،...بلکه انسان می خواهد(آزاد باشد و بدون ترس ازدادگاه قیامت)در تمام عمر،گناه کند،(از این رو)می پرسد:قیامت کی خواهد بود؟(سؤالی که نشانه انکار یا تردید است).»

2-بی اعتنایی به حیثیت اجتماعی و شخصیت انسانی
بی اعتنایی به آبرو و حیثیت اجتماعی و ضعف شخصیت انسانی،اغلب سبب آلودگی به انواع شهوات می شود،در حالی که آبرو و شخصیت انسانی و توجه به حیثیت اجتماعی،انسان را-هر چند که ایمان به خدا نیز نداشته باشد-در برابر طغیان شهوات، کنترل می کند.

به همین دلیل،در جوامع غیر دینی،افراد آبرومند و با شخصیت،کمتر تسلیم طغیان شهوات گشته و به «شکم پرستی »و شهوات بی قید و شرط جنسی روی می آورند،زیراآبرو و حیثیت اجتماعی و شخصیت انسانی آنها،سدی است در برابر طغیان شهوات.

بنابراین همیشه تنها افراد رذل و بی شخصیت،در چنگال این امور گرفتار می گردند.

3-غفلت و بی خبری
غفلت و بی خبری از پیامدهای شهوت پرستی،عامل دیگر آلودگی به این رذیله اخلاقی است،زیرا بیشتر رذایل اخلاقی،آثار سوء جسمانی و بهداشتی دارد،مثلا،شکم پرستی،انسان را به انواع بیماری ها مبتلا می سازد و یا افراط در شهوت جنسی، نیروو توان انسان را کاهش داده،اعصاب را در هم می کوبد و عمر را کوتاه نموده و در نهایت سلامت جسمی و روحی انسان را مختل می سازد.

به همین دلیل،در جوامع غیر مذهبی،افراد زیادی مقید به رعایت اعتدال در خوردن و مسایل جنسی هستند،زیرا توصیه پزشکان را در این زمینه پذیرفته و نتایج آن را درک کرده اند.

مشکلات اجتماعی ناشی از شهوت پرستی نیز قابل انکار نیست.به یقین «شکم پرستی »گروهی از مردم سبب گرسنگی گروه های دیگری خواهد شد.

بی بند و باری در مسائل جنسی نیز سبب ناامنی زن و فرزند این افراد می شود و چه بسا که آلودگی به عمق خانه آنها نیز نفوذ کند.

بنابراین هر کس که به این امور توجه کند،به یقین در کنترل شهوات خویش می کوشد.

4-معاشرت های نامناسب و محیطهای آلوده
معاشرت های نامناسب،دوستان ناباب،محیطهای آلوده و فساد وسائل ارتباطجمعی یکی از عوامل دیگر آلودگی به شهوت پرستی است.اغلب انسان های ناباب،دوستان خود را به گناه سوق داده و آنها را غرق گناه می سازند و راه های مختلف ارتکاب گناه را به آنها می آموزند،به گونه ای که می توان گفت:رایج ترین اسباب آلودگی به شهوت پرستی،معاشرت با انسان های گناهکار و آلوده است.

بد آموزی ناشی از وسائل ارتباط جمعی و محیطهای آلوده نیز از عوامل مهم این آلودگی است.در این زمینه در بحث های مربوط به امور«زمینه ساز مفاسد اخلاقی »درجلد اول به قدر کافی صحبت کردیم و به طور مشروح بیان داشتیم که معاشرتهای آلوده،نه تنها انسان را آلوده گناه و مفاسد اخلاقی می کند،بلکه تا سر حد کفر نیز پیش می برد.

قرآن مجید نیز درباره بعضی از دوزخیان می گوید:« و یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا-یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا-لقد اضلنی عن الذکر بعد اذ جائنی و کان الشیطان للانسان خذولا (51) ،و به خاطر بیاور روزی که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان می گزد و می گوید:ای کاش!با رسول خدا صلی الله علیه و آله راهی برگزیده بودم.ای وای بر من!کاش فلان(شخص گمراه)را دوست خود انتخاب نکرده بودم!اومرا از ذکر خدا گمراه ساخت،بعد از آن که(یاد حق)به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه خوار کننده انسان است.(او را گمراه می سازد، سپس در بیراهه رهایش می کند.)»

محیطهای آلوده،پدران و مادران فاسد و منحرف،از دیگر عوامل مؤثر آلودگی به شهوت پرستی است که تاثیر مخرب آنها قابل انکار نیست.به همین دلیل،هنگامی که بیشتر افراد پاک وارد چنین محیطهایی شوند،دل و ایمان خود را از دست داده و آلوده شهوات و مفاسد اخلاقی می شوند.

چون در جلد اول،در بحث «کلیات مسایل اخلاقی »این امور را به عنوان زمینه سازهای اخلاقی،به طور مشروح مورد بحث قرار داده ایم،در این جا به همین مقداربسنده می کنیم.

راه های درمان شهوت پرستی
راه های درمان مفاسد اخلاقی به صورت اصولی تقریبا همه جا یکی است که به طور کلی در دو راه علمی و عملی خلاصه می شود.

الف-راه علمی
منظور از راه علمی،این است که انسان در آثار و پیامدهای شهوت پرستی بیندیشد وببیند که چگونه تسلیم شدن در برابر شهوات،انسان را به ذلت،بدبختی،اسارت،تضعیف شخصیت اجتماعی و دوری از خدا می کشاند که زندگی خفت بار افرادی که آلوده شهوت شده اند،بیانگر این واقعیت است.

بنابراین تامل در امور مذکور و اندیشه پیرامون شرح حال «اولیاء الله »و پیروان راستین آنها که بر اثر مبارزه با شهوات به مقامات بالا در دنیا و نزد خدا رسیده اند،انسان را از شهوت پرستی باز خواهد داشت.

علاوه بر این که تحکیم پایه های عقل و ایمان،انسان را قادر به کنترل شهوات می کند،در این رابطه امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«من کمل عقله استهان بالشهوات،کسی که عقلش کامل شود،شهوت ها را کوچک و بی ارزش می شمرد. » (52)

در جای دیگر نیز می فرمایند:«من غلب شهوته ظهر عقله،کسی که بر شهوات خودغالب شود،عقل و خرد او ظاهر می گردد» (53)

همچنین فرموده اند:«کلما قویت الحکمة ضعفت الشهوة،هر قدر حکمت و دانش انسان تقویت شود،شهوات و تمایلات سرکش او ضعیف می گردد.» (54)

آن حضرت در پیام پر معنای دیگری نیز می فرمایند:«اذکر مع کل لذة زوالها و مع کل نعمة انتقالها و مع کل بلیة کشفها، فان ذلک ابقی للنعمة،و انفی للشهوة،و اذهب للبطر،و اقرب الی الفرج و اجدر بکشف الغمة و درک المامول،هرگاه در لذت(حرامی)

باشی،به یاد بیاور که روزی زایل می شود،و اگر در هر نعمتی هستی،به خاطر داشته باش که روزی سلب خواهد شد.در بلاها نیز انتظار بر طرف شدن آن را داشته باش،زیرا این یادآوریها،نعمت را پایدارتر می کند و شهوات را دور می سازد و مستی و غرور نعمت را زایل می کند و به فرج و گشایش امور نزدیکتر و در از میان رفتن اندوه و رسیدن به مقصود،نزدیکتر و شایسته است.» (55)

به این ترتیب اندیشه در پیامدها،اثر عمیقی در بازدارندگی از آلودگی به شهوت هادارد،تمام تلاش رهبران الهی نیز این بوده است تا عواقب شوم گرفتاری در چنگال شهوات را به انسان ها گوشزد نموده و آنها را از کام شهوات نجات دهند.

این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،بیانگر این معنی است:«خمس ان ادرکتموهن فتعوذوابالله منهن:لم تظهر الفاحشة فی قوم قط حتی یعلنوها،الا ظهر فیهم الطاعون و الاوجاع التی لم تکن فی اسلافهم الذین مضوا و لم ینقصوا المکیال و المیزان الا اخذوا بالسنین و شدة المؤنة و جور السلطان،و لم یمنعوا الزکاة الا منعوا المطر من السماء،و لو لاالبهائم لم یمطروا و لم ینقضوا عهد الله و عهد رسوله الا سلط الله علیهم عدوهم واخذوا بعض ما فی ایدیهم،و لم یحکموا بغیر ما انزل الله الا جعل الله عز و جل باسهم بینهم،پنج چیز است که اگر با آنها روبرو شدید،از آنها به خدا پناه ببرید، اعمال زشت و آشکاردر هیچ قومی ظاهر نمی شود،مگر این که گرفتار طاعون و بیماری هایی می شوند که در میان پیشینیان آنها نبوده است و هیچ قومی کم فروشی نمی کنند مگر این که گرفتار قحطی وسختی زندگی و ظلم حاکمان می شوند و هیچ قومی منع زکات نکردند مگر این که،از باران رحمت الهی محروم شدند و اگر به خاطر حیوانات نبود،بارانی به آنها نازل نمی شد و هیچ جمعیتی،پیمان خدا و رسولش را نمی شکستند،مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنهامسلط کرد و قسمتی از آنچه را که آنها داشتند،از آنان گرفتند و هیچ گروهی به غیر احکام الهی حکم نکردند،مگر این که خداوند اختلاف در میان آنها افکند و با هم درگیر شدند.» (56)

بی شک،تامل و تدبر در این پیامدها،تاثیر مستمر و یا موقت در بازداشتن اعمال غیراخلاقی دارد.

ب-راه عملی
از نظر عملی راه های مختلفی برای درمان «شهوت پرستی »وجود دارد از جمله:

1-یکی از بهترین راه های عملی برای نجات از گرداب شهوت،اشباع صحیح امیال و خواست های جنسی است،زیرا اگر خواست ها و امیالی که در درون انسان وجوددارند از راه های صحیح،اشباع گردند،دیگر زیانبار و مخرب نخواهند بود،به تعبیردیگر،این خواست ها را نمی توان و نباید سرکوب کرد،بلکه باید از آنها در کانال های صحیح و سازنده استفاده کرد،در غیر این صورت ممکن است تبدیل به سیلاب ویرانگری شود که حرث و نسل انسان را با خود خواهد برد.

به همین دلیل،اسلام نه تنها تفریحات سالم و بهره گیری معتدل از خواست های درونی را مجاز شمرده،بلکه نسبت به آن تشویق نیز نموده است.خطبه معروفی که ازامام جواد علیه السلام در مورد عقد همسرش نقل شده است،شاهد گویای این مدعاست.آن حضرت در این خطبه می فرمایند:«اما بعد فقد کان من فضل الله علی الانام ان اغناهم بالحلال عن الحرام، یکی از نعمت های الهی بر بندگان این است که آنها را به وسیله حلال از حرام بی نیاز ساخته است.» (57)

این حدیث معروف نیز بر همین نکته اشاره دارد:«للمؤمن ثلاث ساعات،فساعة یناجی فیها ربه،و ساعة یرم معاشه،و ساعة یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل ویجمل،انسان با ایمان ساعات زندگیش را به سه بخش تقسیم می کند،قسمتی را صرف مناجات با پروردگارش می کند و قسمت دیگر را در راه اصلاح معاش و بندگیش به کار می گیردو قسمت سوم را به بهره گیری از لذت های حلال و دلپسند اختصاص می دهد.» (58)

2-یکی دیگر از راه های نجات از شهوت پرستی،برنامه ریزی دقیق برای برنامه های زندگی است،زیرا،هرگاه انسان،برای تمام اوقات خود برنامه داشته باشد(هر چند برنامه او در پاره ای از موارد جنبه تفریحی و ورزشی داشته باشد)،دیگر مجالی برای کشیده شدن به آلودگی های شهوانی باقی نمی ماند.

3-برچیدن عوامل آلودگی نیز یکی از راه های درمان و یا پیشگیری است،زیراامکان آلودگی به شهوات در محیطهای آلوده فراوان است،یعنی،اگر محیط،آلوده شهوت شود و اسباب آن در دسترس همه قرار گیرد و آزادی نسبی نیز وجود داشته باشد،نجات از آلودگی،مخصوصا برای قشر جوان یا کسانی که در سطح پایینی از«معرفت »دینی قرار دارند،بسیار دشوار خواهد شد.

4-احیای شخصیت معنوی و انسانی افراد جامعه نیز،از راه های مهم درمان یاپیشگیری از آلودگی های شهوانی است،زیرا انسان،هنگامی که از ارزش وجود وشخصیت خود،آگاه شود و دریابد که او عصاره جهان آفرینش و گل سر سبد جهان خلقت و خلیفه خدا در روی زمین است،به این سادگی خود را به شهوات نمی فروشد.

امیر مؤمنان علی علیه السلام در این رابطه می فرمایند:«من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته،کسی که به ارزش وجود خویش پی برد،شهوات در برابر او بی ارزش می شوند» (59) ودر حدیث دیگری از آن حضرت علیه السلام آمده است:«من عرف شرف معناه صائه عن دنائة شهوته...،کسی که شرافت ذاتی خود را بشناسد،او را از پستی شهوت مصون می دارد!...» (60)

آخرین نکته ای که ذکر آن لازم به نظر می رسد،این است که نه تنها در مساله مبارزه با شهوات،بلکه در تمام موارد مبارزه با مفاسد اخلاقی،باید به مساله مبارزه عملی اهمیت داد،به این معنی که هر قدر انسان با خلق و خوی بد به مبارزه برخیزد و در جهت مخالف آن حرکت کند،آن خلق و خوها کم رنگ و ضعیف می شود و این مبارزه ازصورت فعلی به صورت حالت و از صورت حالت به صورت عادت و از صورت عادت به صورت ملکه در می آید و خلق و خوی ثانوی در جهت مقابل شکل می گیرد،مثلا،اگر انسان بخیل بذل و بخشش را تکرار کند،آتش بخل به تدریج در درون او فروکش کرده و خاموش می شود.

اگر شهوت پرستان نیز در برابر طغیان شهوات،مقاومت و ایستادگی نمایند،طغیان شهوت فرو نشسته و روح عفت جایگزین آن می شود.

این نکته در سخن پرمعنایی از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است:«قاوم الشهوة بالقمع لها تظفر،در برابر شهوت و امیال نفسانی،به قصد قلع و قمع مقاومت کن تا پیروزشوی. (61) »

شکم پرستی و شهوت جنسی
بزرگان علم اخلاق همچون فیض کاشانی در«المحجة البیضاء»و محقق نراقی در«معراج السعادة »و مرحوم شبر در کتاب «الاخلاق »شکم پرستی و شهوت جنسی را به صورت مستقل،مورد بحث قرار داده اند.در واقع از روایات اسلامی و اشاراتی که درآیات قرآن مجید است،پیروی نموده و برای این دو بخش اهمیت ویژه ای قایل شده اند.

مرحوم فیض کاشانی در کتاب «المحجة البیضاء»می گوید:«بزرگترین عوامل هلاکت انسان،شهوت شکم است،همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود به دنیا که دارنیاز و افتقار است فرستاد...،در حقیقت شکم سرچشمه شهوات و منشا دردها و آفات است،زیرا حتی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو،شهوت در جمع آوری مال و مقام است که وسیله ای برای سفره های رنگین تر و زنان بیشتر محسوب می شود و به دنبال آنها،تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکش ها به وجود می آید و آفت ریا و خودنمایی و تفاخرو تکاثر و خود برتر بینی از آن متولد می گردد،سپس این امور عاملی برای حسد،کینه،عداوت و دشمنی می شود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلم ها و منکرات و فحشاء می کشاند...، حال که چنین است،لازم است به شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد (62) »

از این خطرناکتر آن است که انسان های شکم پرست و شهوت پرست،دین و ایمان خود را در راه آن از دست داده اند.در ذیل آیه: و آمنوا بما انزلت مصدقا لما معکم ولا تکونوا اول کافر به و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا و ایای فاتقون (63) که خداوند در آن یهود را به خاطر فروختن آیات الهی به بهای ناچیز،مذمت می کند،آمده است:جمعی از علمای بزرگ یهود،به خاطر تشکیل مجالس میهمانی پر زرق و برقی از سوی یهودیان برای آنها،ایات الهی را تحریف کردند و عملا آنها را به بهای ناچیزی فروختند(و پیامبری را که تورات وعده ظهورش را داده بود و آنها سالها در انتظارش بودند،انکار کردند.)

در روایات اسلامی نیز بحث گسترده ای درباره خطرهای این دو نوع از شهوت دیده می شود که در ادامه به برخی موارد اشاره می شود:

1-رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرمایند:«ثلاث اخافهن بعدی علی امتی الضلالة بعد المعرفة و مضلات الفتن و شهوة البطن و الفرج،سه چیز است که از آنها بر امتم بعد از خودم می ترسم،گمراهی بعد از آگاهی و آزمایشهای گمراه کننده و شهوت شکم و شهوت جنسی.» (64)

منظور از گمراهی بعد از آگاهی،این است که انسان بر اثر وسوسه های منحرفان وایجاد شبهات گوناگون،راه راستی را که شناخته،رها کند و در راه انحراف در آید که این موضوع در هر زمان-مخصوصا در زمان ما-وجود داشته و دارد.

منظور از«مضلات فتن »امتحاناتی است که خداوند برای بندگانش پیش می آورد که گاهی انسان ها به خاطر پیروی هوای نفس از عهده آن بر نمی آیند،و منظور از«شهوت بطن و فرج »شکم پرستی و افراط در شهوت جنسی است.

مفهوم حدیث نشان می دهد،خطری که از ناحیه این سه امر،مردم را تهدید می کند،بسیار جدی است.

2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در جای دیگر می فرمایند:«اکثر ما تلج به امتی النار الا جوفان البطن و الفرج،بیشترین چیزی که سبب دوزخی شدن امت من می شود،دو چیز میان تهی است،شکم و فرج » (65)

3- امام باقر علیه السلام نیز در این رابطه می فرمایند:«اذا شبع البطن طغی،هنگامی که شکم سیر شود،طغیان می کند.» (66)

4- آن حضرت در جای دیگر می فرمایند:«ما من شی ء ابغض الی الله عز و جل من بطن مملوء،هیچ چیزی نزد خداوند، منفورتر از شکم پر(و بیش از اندازه خوردن)نیست.» (67)

5- امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«لا یفسد التقوی الا بغلبة الشهوة،تقوا وپرهیزکاری را چیزی جز غلبه شهوت از بین نمی برد.» (68)

6- حدیث دیگری از همان حضرت علیه السلام نقل شده است:«لا تجتمع الحکمة والشهوة،دانش و حکمت با شهوت پرستی جمع نمی شود» (69) .

7- همان حضرت علیه السلام در جای دیگر فرموده اند:«ما رفع امرءا کهمته و لا وضعه کشهوته،هیچ چیز مانند همت، انسان را بالا نمی برد و هیچ چیز مانند شهوت،انسان رابر زمین نمی زند.» (70)

پی نوشتها:

1- مریم/ 59.

2- مریم/ 60.

3- نساء/ 27.

4- عنکبوت 28/ .

5- عنکبوت/ 29.

6- عنکبوت/ 29.

7- هود/ 77.

8- هود/ 78.

9- هود/ 78.

10- هود/ 79

11- هود/ 80.

12- قمر/ 34 و 35.

13- هود/ 82.

14- هود/ 82.

15- اعراف/ 80.

16- اعراف/ 82.

17- اعراف/ 83 و 84.

18- الدر المنثور،ج 6،ص 261 به نقل از میزان الحکمة،ج 4،ص 3478،شماره 21400

19- غرر الحکم،حدیث 876.

20- غرر الحکم،حدیث 2121.

21- غرر الحکم،حدیث 2440.

22- همان،حدیث 4527.

23- بحار الانوار،ج 75،ص 243.

24- شرح غرر الحکم،حدیث 5934.

25- غرر الحکم،حدیث 2505.

26- شرح غرر الحکم،حدیث 5985.

27- همان،حدیث 5983.

28- غرر الحکم،حدیث 449.

29- غرر الحکم،حدیث 6300.

30- غرر الحکم،حدیث 4885.

31- شرح غرر الحکم،حدیث 5533.

32- همان،حدیث 7001،ص 566 غرر الحکم.

33- همان،حدیث 8022.

34- همان،حدیث 8591.

35- همان،حدیث 10915.

36- فصلت/ 31.

37- زخرف/ 71.

38- بحار الانوار ج 74،ص 165.

39- ناصر خسرو

40- شرح غرر الحکم،حدیث 5983.

41- همان مدرک،حدیث 4063.

42- همان،حدیث 5507.

43- غرر الحکم،حدیث 6300

44- نهج البلاغه،کلمات قصار،حدیث 211.

45- نهج البلاغه،حدیث 922.

46- بر سر میدان رسوایی عشق عالمی را همچو شیدایی ببین(عطار) عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را(سعدی)

47- ناصر خسرو.

48- ادب الدنیا و الدین.

49- شرح فارسی غرر الحکم حدیث 8591.نهج البلاغه،کلمات قصار،حدیث 31

50- قیامت/ 5 و6.

51- فرقان/ 27 تا29.

52- شرح فارسی غرر،حدیث 8226.

53- همان،حدیث 7953.

54- همان،حدیث 7205.

55- میزان الحکمة،جلد 4،ص 3484،حدیث 21507.

56- اصول کافی،جلد 2،ص 373.

57- بحار الانوار،ج 50،ص 76.

58- نهج البلاغه،کلمات قصار،جمله 390.

59- بحار الانوار،ج 78،ص 71.

60- غرر الحکم،شماره 9069.

61- شرح فارسی غرر الحکم،ج 4،ص 514،ح 6803.

62- المحجة البیضاء،ج 5،ص 145.

63- بقره/ 41.

64- اصول کافی،ج 2،ص 79.

65- همان.

66- کافی،ج 6،ص 270،حدیث 10.

67- ؟

68- شرح غرر الحکم،رقم 10606.

69- غرر الحکم،رقم 10573.

70- همان،ج 6،ص 114،رقم 9707.

اخلاق در قرآن جلد دوم صفحه 249 آیت الله مکارم شیرازی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه