چرا مردان به بهداشت روان خود بی توجه‌اند؟

چرا مردان به بهداشت روان خود بی توجه‌اند؟

طبق آمار جهانی سلامت روان، بروز اختلالات روانی در بین زنان و مردان تقریبا به یک نسبت است.

اما آنچه پراکندگی شیوع اختلالات را در بین زنان و مردان متفاوت می‌کند، بیش از ژنتیک مربوط به فرهنگ محیطی است. بر این اساس مردان نسبت به زنان بیشتر اختلالات برون‌سازی دارند و زنان بیشتر اختلالات درون‌سازی از خود نشان می‌دهند. بر طبق آمار جهانی بهداشت بروز پرخاشگری، رفتارهای ضد اجتماعی و خودکشی در مردان بیشتر است و زنان اضطراب و افسردگی بالاتری دارند.

متأسفانه در مردان، توانایی مدیریت هیجانات کمتر است. این موضوع به علت نبود آموزش مدیریت خشم در کودکی است. هرچند اکثر افراد جامعه با این معضل روبه‌رو هستند اما در مردان بیشتر به چشم می‌خورد. ناتوانی در ارتباط درست، حل مسئله به ویژه در خانواده که محیط برگشت افرادبه سلامتی است نیز در مردان دیده می‌شود. به طور کلی می‌توان بیماری‌ها، استرس و نبود توانایی کنترل و مدیریت استرس‌ها را جزو عواملی دانست که سلامت جسمی و روانی مردان را تهدید می‌کند.

با این توصیفات آنچه در مورد مردان حایز اهمیت است عدم پذیرش آن‌ها در مورد مشکلات روانی است که به آن مبتلا هستند. این موضوع ریشه در فرهنگ جوامع دارد. در فرهنگ ایران که از ابتدای تولد مردان را قوی و پشتیبان معرفی می‌کنند در اصل اجازه‌ی بیان رنج‌ها و شکستن‌ها را از مردان می‌گیرند.

حتما در روابط خود به طور مکرر با این جمله از سمت مردان روبه‌رو شده‌اید که « حرف زدن برایم سخت است یا الان چه باید بگویم؟». سرچشمه این جملات همان فرهنگ است. فرهنگ و سنتی که در کودکی گریه کردن و بروز احساسات را از پسربچه‌ها می‌گیرد و از سوی دیگر در نبود پدر به رغم وجود مادر از فرزند پسر می‌خواهد که مرد خانه باشد و از خانواده مراقبت کند. کودکی که به علت سن و ناتوانی‌های فکری و هیجانی خود نیاز به مراقبت دارد.

از سوی دیگر با بروز احساسات از سمت پسربچه‌ها با قضاوت‌های مسخره‌آمیز مواجه می‌شوند. مجموع این رفتارها در بزرگسالی باعث این می‌شودکه مردان نتوانند خودشان را بروز دهند و خودشان را کتمان کنند.

شاید همه ما بارها برای درمان بیماری‌های جسمانی به پزشک مراجعه کرده باشیم، اما زمانی که حرف از بیماری‌های روانی می‌شود، از بازگوکردن آن واهمه داریم و اغلب از رفتن نزد روانشناس و روانپزشک طفره می‌رویم.

ترس از انگ و بدنامی درپی مراجعه به مراکز روان درمانی، در بین مردان شیوع بیشتری نسبت به زنان دارد و اغلب مردان به دلیل موانع فرهنگی از بازگوکردن مشکلات روانی خود نزد مشاور و روانشناس دوری می‌کنند. این درحالی است که زنان ، شبکه دوستی و اجتماعی قوی دارند و راجع به مشکلات خود با دوستانشان صحبت می کنند که موجب می شود فشار روانی آنان کمتر شود و از راه حال‌های دوستانشان نیز استفاده می‌کنند. زنان در مورد پذیرش مشکلات روان خود اکراه ندارند و با سهولت بیشتری به دنبال کمک‌های حرفه‌ای توسط روانپزشکان و مشاوران می‌روند.

مردان با توجه به نقش خود در خانواده ، متاسفانه این مشکلات را به صورت رفتارهای ناهنجار مانند پرخاشگری، گوشه گیری و بی توجهی به مسئولیت های خود نسبت به سایر اعضای خانواده ، منتقل می‌کنند درحالیکه زنان با پذیرش مشکلات روان در خود و مراجعه سریع تر به روانپزشک یا مشاور می‌توانند مسائل اعصاب و روان خود را رفع و رجوع کنند و وظایف مهم خود را نسبت به افراد خانواده انجام دهند.

مردان باید در صورت مشاهده علائمی مانند تحریک پذیری و پرخاشگری ، بی توجهی به مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی ، افسردگی و تمایل به گوشه گیری به فکر استفاده از خدمات تشخیصی و درمانی بهداشت و روان باشند. این امر تنها در صورتی محقق می‌شود که باید و نباید های سمی فرهنگ را کنار بزنند و خود را کمتر در معرض ارزش‌گذاری‌ها و قضاوت‌های بیرونی قرار دهند.

 

 

 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه