عباس زریاب خویی؛ مورخی اندیشمند و مترجمی آگاه

عباس زریاب خویی؛ مورخی اندیشمند و مترجمی آگاه

عباس زریاب خویی یکی از نامدارترین مورخان و مترجمان ایرانی بود که در روشنگری و تبیین تاریخ ایران، آثار و تالیفات گرانقدری به یادگار نهاد تا اینگونه به فرهنگ و تمدن این مرز و بوم کهن خدمات ارزنده‌ای ارایه داده باشد.

اگر تاریخ ما این بوده و هست... یعنی شرح کشت و کشتارها... و خصومت و خونخواهی‌ها... اصلاً نیازی به درس تاریخ نیست؛ رُمان و قصه‌ها پر از این‌گونه وقایع و صحنه‌هاست. حال آنکه تاریخ در درجه اول تاریخ فرهنگ و قومیت یک ملت است نه تاریخ اشخاص و تاریخ باید بیشتر جریان تلاش ملت‌ها را برای ایجاد تمدن و فرهنگ بازگو کند. یعنی بایستی بگوید یک ملت چگونه از دوران بدوی به دوران تمدن رسیده و چه تازه‌هایی در حیات خود پدیدآورده و چه ارمغان‌هایی به بشریت عرضه کرده و در راه پیشبرد هدف‌های انسانی و تمدن بشری چه اندازه سهیم بوده است. این مقدمه بخشی از سخنان عباس زریاب خویی مورخ برجسته ایرانی است که به یکی از اهداف تاریخ اشاره می کند.

 

 

ورود به عرصه علم و دانش

عباس زریاب خویی در ۱۳۳۹ خورشیدی از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز در رشته‌های تاریخ و فلسفه درجه دکتری گرفت، عنوان رساله دکتری او «گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ کبیر جعفری تألیف ابن محمد حسینی» بود که به اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار تیمور برپایه مندرجات تاریخ جعفری می‌پرداخت. وی با بازگشت به ایران به کارهای فرهنگی پرداخت از جمله اینکه در راه اندازی کتابخانه مجلس سنا نقش مؤثری ایفا کرد، سپس بار دیگر به مدت ۲ سال به خارج از کشور و اینبار به دانشگاه برکلی کالیفرنیا  رفت. در آنجا به تدریس پرداخت اما عشق به خدمت از وطن سبب شد به ایران بازگردد و اینبار در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران استاد تاریخ شد. نخستین جایی که پس از انقلاب در آن به کار پرداخت و برای آن مقالات متعدد و کوتاه نوشت، دایره‌المعارف تشیع بود. سپس با دانشنامه جهان اسلام و دایره‌العمارف بزرگ اسلامی به همکاری پرداخت. وی همچنین عضو چند مؤسسه و مجمع مهم بین‌المللی از جمله انجمن بین‌المللی شرق‌شناسی آلمان و مجمع بین‌المللی کتیبه‌های ایرانی انگلیس نیز بود.

ترجمه و تالیف متون

بدون شک زریاب خویی یکی از معدود دانشمندان معاصر ایران بود که از نظر جامعیت در انواع و اقسام دانش‌ها، یکی از بزرگان تاریخ بود. وی بر چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسه، آلمانی و عربی تسلط کامل داشت و این خود بر دامنۀ علم و آگاهی او می‌افزود. ترجمه‌های او نیز در خصوص تاریخ و فلسفه، از عربی و آلمانی و انگلیسی، نمونه‌ای از تسلط بر آن زبان‌ها و دقت در انتقال مفاهیم به زبان فارسی است. سید کاظم موسوی بجنوردی، ریاست مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی مهمترین جنبه‌های زندگی تحقیقاتی زریاب خویی را شناخت و تجربه او در زمینه منبع‌شناسی کتب و اسناد علمی و شناخت نسخه های خطی نادر به خصوص آثار مجهول‌المؤلف یا نسخه‌های ناکامل، دانسته‌اند. کمتر فردی مانند او می‌توانست درباره سیره نبوی (ص) و تاریخ اسلام و تاریخ ایران، به ویژه دوره مغولان و ایلخانان و نظرات کلامی ابراهیم نظّام و فارسیات ابونواس و شرح خاقانی و شرح مشکلات شعر حافظ شیرازی یا دقائق فلسفه کانت، آن هم در عالی‌ترین سطح مقاله و کتاب بنویسد، چندان که متخصصان این موضوعات را از عمق دریافت‌ها و نوشته‌های خود شگفت‌زده کند.

 

 

تنوع نوشته های این پژوهشگر نامدار نشان از اطلاعات و دانش وسیع وی دارد. از کارهای علمی او می‌توان به مقالات متعدد و فراوان او در دایره‌المعارف فارسی اشاره کرد. لازم به ذکر است که در زمان حیات استاد زریاب خوبی به پاس و گرامیداشت مقام علمی او، احمد تفضلی در مجموعه‌ای به نام یکی قطره باران مجموعه‌ای از مقالات ارزنده وی را فراهم آورد و آن را به زریاب خویی اهدا کرد. (۱)

از دیگر آثار او باید به ترجمه‌های ماندگارش توجه کرد، یکی از این ترجمه های اثر ویل دورانت به نام‌های تاریخ فلسفه و لذات فلسفه است که بارها به چاپ رسیده است. این کتاب شامل ۱۱ فصل در مورد چند تَن از فیلسوفان غرب از جمله افلاطون، ارسطو، فرانسیس بیکن، باروخ اسپینوزا، فرانسوا ولتر، ژان-ژاک روسو، ایمانوئل کانت، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، آرتور شوپنهاور، هربرت اسپنسر و فریدریش نیچه است. وی این اثر را چنان زیبا و دلپسند ترجمه کرده است که مثل اصل اثر، هواداران جدی بسیار یافت و در مدت اندک چندین بار به‌چاپ رسید به طور کلی وی ترجمه‌ آثار تاریخی و ادبی را نیز با دقت نظر خاصی انجام می‌داد و بیشتر سلیقه و قریحه عالمانه خود را هم به‌صورت تعلیق‌ها و توضیح‌ها بر متن می‌افزود و به آنچه ترجمه می‌کرد، لطف و طراوت ویژه می‌بخشید. (۲)

رضا شعبانی، استاد تاریخ ضمن تمجید از ترجمه های درخشان زریاب خویی در حوزه فلسفه بر این باور است که زریاب خویی بیش از یک تاریخ‌نگار، فیلسوفِ تاریخ بود، زیرا عرصه اصلی فعالیت علمی او، بیش از تاریخ، فلسفه بود و باید او را اندیشمند تاریخ بدانیم. او تاریخ را علم ثانویه خود لحاظ کرده بود. اگرچه دقت و حوصله تامل و تفکر در علم تاریخ را هم داشت. چون شخصی‌که در دریای تاریخ غور می‌کند و تن به آب می‌زند، می‌داند که باید از عجله و داوری نادقیق پرهیز کند.

 زریاب خویی تاریخ ایرانیان و عرب‌ها اثر تئودور نولدکه را نیز از آلمانی به فارسی برگرداند که نشان‌دهنده تبحّر او در زبان‌های آلمانی و عربی است. این اثر دربردارنده تاریخ ایران از ابتدای پادشاهی اردشیر پسر بابک تا انتهای پادشاهی یزدگرد سوم است، همچنین در اصل این کتاب بخشی از تاریخ ابوجعفر طبری شمرده می‌شود که پروفسور نولدکه آن را به آلمانی ترجمه کرده و با تعلیقات مفصل به چاپ رسیده است. کتاب ترجمه‌ای سلیس، فصیح و بلیغ دارد، مترجم، می کوشد تا ترجمه فارسی را از اصل عربی آن برگرداند و مطالب مربوط را با متن آلمانی مطابقت دهد؛ تلاش موفقی که در زمین انطباق متن با «سبک و روش قدما» به کار گرفته شده است. از دیگر ترجمه‌های وی می توان به دریای جان نوشته هلموت ریتر و ظهور تاریخ بنیادی اثر فریدریش ماینکه اشاره کرد.

سیره رسول الله (ص) از دیگر آثار برجسته وی به شمار می رفت. این اثر از این نظر اهمیت داشت که مبتنی بر نقد و بررسی مآخذ و معلومات موجود عصر بود. زریاب در این کتاب، بدون آنکه در دام توجیهات و تأویلات کلامی از وقایع تاریخی درگیر شود، تحلیل اسلامی و سازگار با آموزه های مذهبی از سیرۀ نبوی ارایه می دهد. این کتاب از عربستان پیش از اسلام آغاز و تا زمان وفات پیامبر اکرم(ص) را شامل می شود که پاسخگوی نیازهای عصر ما و پاسخی بر درخواست های فکری و معنوی مردم است و اطلاعات و تحلیل های سودمندی در اختیار آنها قرار می دهد.

 

 

از دیگر تالیفات شاخص وی می توان به تصحیح، «الصیدنه ابوریحان بیرونی» اشاره کرد که توفیق در آن، وی را در طراز محققان بزرگ عصر قرار داد. در این اثر واژه‌ها و اصطلاح‌های یونانی، سریانی، عربی، فارسی و خوارزمی بسیاری وجود داشت که بیرونی آن‌ها را تنظیم و بازنگری نکرده بود، بنابراین تصحیح آن، کاری بس دشوار بود. زریاب کتاب را با توضیحات، لغت‌نامه و فهرست به‌نحوی عرضه کرد که شاید حتی متخصص داروشناسی هم نمی‌توانست آن اثر را بهتر از این نقد و تصحیح کند. (۳) تحریر روضه‌الصفای میرخواند یکی دیگر از تحقیقات عالمانه زریاب خویی بود.

خاموشی

سرانجام این مورخ نامدار در ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ خورشیدی دیده از جهان فروبست، محمدرضا شفیعی کدکنی در غم از دست دادن این چهره فرهنگی می‌گوید: دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! نمی‌گویم او واپسین بود اما در میان واپسین‌ها، بی‌گمان برجسته‌ترین بود، برجسته‌ترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق می‌ورزند: از فلسفه، کلام، تفسیر، حدیث، فقه و اصول تا ادبیات فارسی، عربی، تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغرب‌زمین می‌گذرد در حوزه پژوهش‌های ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب از افلاطون تا هگل، مارکس و ناقدان معاصرش.

منابع:

۱- تفضلی، احمد. "مختصری از زندگانی استاد دکتر عباس زریاب". در یکی قطره باران: جشن‌نامه استاد دکتر عباس زریاب خویی. تهران: نشر نو، ۱۳۷۰

۲- پژوهشگران معاصر ایران، هوشنگ اتحاد، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۷۸.۳۳۹، ص۳۴۰

۳- تصحیح و تحشیه (به عربی: الصیدنه فی الطب)، ابوریحان بیرونی، تهران ۱۳۷۰

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه