ویژه شهادت حضرت امام علی(ع)

موانع رشد و توسعۀ اقتصاد در اندیشۀ امیرمومنان علی علیه السلام

موانع رشد و توسعۀ اقتصاد در اندیشۀ امیرمومنان علی علیه السلام

خودکفایی و استقلال اقتصادی جامعه، اصلی است که پیوسته مورد توجه دین مبین اسلام بوده تا دولت های اسلامی بتوانند در سایۀ این اقتدار اقتصادی به آرمان های اعتقادی خود نیز دست یابند. در دنیای امروز بسیاری از جوامع، پایه های رشد و توسعۀ اقتصادشان را بر مبنای دنیاپرستی و مصرف گرایی بنا کرده اند؛ اما دین مبین اسلام، قدرت اقتصادی را ابزاری برای رسیدن به اهداف متعالی اسلامی و دستیابی به سعادت حقیقی انسان ها می داند،


مقدمه
اقتصاد در هر جامعه ای مانند خون است در بدن. یک اقتصاد سالم همانند خون سالم است، و اقتصاد ناسالم همانند خون کثیف و آلوده، تمام بدن را آلوده می کند. گرچه خون، تمام وجود انسان را تشکیل نمی دهد؛ ولی یک رکن مهم حیات و هستی ماست و همان گونه که نوسانات سلامت و بیماری ما، در خونمان منعکس می شود و از طریق میزان فشار خون و ترکیبات مختلف آن قابل تشخیص است، نوسانات سلامت و بیماری یک جامعه با بررسی وضع اقتصادی آن جامعه از جهات زیادی قابل پیش بینی است (مکارم شیرازی، بی تا، ص219).

ابونصر فارابی جامعه ای را ایده آل می داند که در آن ایمان و اعتقاد به خدا و معاد، یعنی همان چیزی که ما آن را متافیزیک می نامیم پایه و موتور حرکت دهندۀ فعالیت های اقتصادی باشد. در مقابل جوامعی که اقتصاد را از اخلاق جدا می کنند و این موتور قوی را از رفتار اقتصادی مردم می گیرند، به نظر وی از مدینۀ فاضله بسیار دورند (فارابی، 1361، ص 278279).

توسعه اقتصادی در جامعۀ اسلامی وقتی محقق خواهد شد که افراد آن جامعه همیشه به تعالیم روح بخش الهی، و قوانین و مقررات دین مبین اسلام در مسائل اقتصادی و مدیریتی که همان سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمۀ اطهار(ع) است، احترام بگذارند و خالصانه به آنها عمل کنند. آن گونه که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «اِستَتِمُّوا نِعَمَ اللهِ عَلَیکُم بِالصَّبرِ عَلی طاعَتِهِ وَالمُحافَظَةِ عَلَی ما استَحفَظَکُم من کِتابِهِ» (تمیمی آمدی، 1385، ج2، ص1424)؛ نعمت های خدا را بر خود به وسیلۀ صبر بر طاعت او و محافظت بر آنچه از شما نگهداری آن را (با عمل به احکام و تعظیم و توقیر آن) نسبت به کتابش خواسته، تمام گردانید.

اما در مقابل، برخی افراد سودجو برای رسیدن به اهداف خود از این قوانین سوءا ستفاده می کنند و در جهت مخالف با تعالیم اسلامی گام برمی دارند که عمل آنها باعث رکود اقتصاد و فروپاشی آن خواهد شد.

اسلام برخلاف نظام سرمایه داری معتقد نیست که معضل موجود، مسئلۀ طبیعت و کمبود منابع طبیعی است؛ زیرا ملاحظه می کند که طبیعت قادر است همۀ نیازهای زندگی را که عدم تأمین آن منجر به پیدایش معضل حقیقی در زندگانی انسان می شود، تضمین کند. کما اینکه اسلام همچون مارکسیسم معتقد نیست که معضل، تضاد بین شکل تولید و روابط توزیع است؛ بلکه از دیدگاه اسلام معضل واقعی  قبل از هر چیز  به خود انسان مربوط می شود، نه به طبیعت یا به شکل تولید (صدر، 1360، ص386). در حقیقت نقش نیروی انسانی در تولید و ایجاد سرمایه بسیار مهم است.

بنابراین، در نظام اقتصادی اسلام موانع بسیاری ازجمله موانع اخلاقی، اجتماعی، رفتاری یا عملی و مدیریتی وجود دارد، که جامعۀ اسلامی با استعانت از خداوند متعال و با شناخت و غلبه بر این مشکلات می تواند به اهداف و آرمان های والای خود برسد.

آنچه ضرورت پرداختن به این موضوع را آشکار می سازد، ازیک سو، نامگذاری سال 1398 از طرف مقام معظم رهبری به عنوان سال رونق تولید و از سوی دیگر فشارها و تحریم های کشورهای استعمارگر غربی بر کشور ما ایران اسلامی است. هدف از نگارش مقالۀ حاضر آن است که موانع رشد و توسعه اقتصاد در اندیشۀ امیرمؤمنان علی(ع) مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد؛ تا جوامع اسلامی بتوانند با شناخت موانع و غلبه بر آنها، راه را برای گام نهادن در پله های ترقی و تکامل اقتصاد طی کنند و به این پرسش پاسخ گویند که در اندیشۀ امیرمؤمنان علی(ع) چه موانع و مشکلاتی در رشد و توسعۀ اقتصاد مؤثرند؟

با توجه به اهمیت تحقق استقلال اقتصادی در اندیشۀ امیرمؤمنان(ع)، کتاب ها و مقالات متعددی در این زمینه به رشتۀ تحریر درآمده است. ازجمله کتاب مبانی، الزامات و موانع جهاد اقتصادی (لیراوی و همکاران، 1392)، به موانع اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی جهاد اقتصادی اشاره می کنند و نتیجه می گیرند که در راه تحقق جهاد اقتصادی موانع زیادی، همچون تکیه کردن بر منابع مطالعاتی نامطمئن، نداشتن شجاعت در تصمیم گیری، برخورد شعاری و شناخت نادرست اقتصاد اسلامی نقش دارند.

کتاب جهاد اقتصادی از منظر مقام معظم رهبری (عیوضی، 1392)، به آسیب های دولتی و مردمی در جهاد اقتصادی پرداخته و بیان می دارد که شناخت و توجه به این آسیب ها می تواند رهپویان راه را از مبتلا شدن به آنها مصون دارد.

مقالۀ «امنیت اقتصادی از دیدگاه امام علی(ع) با تأکید بر عهدنامه مالک اشتر» (خسروی و لک زایی، 1395)، در راه تحقق امنیت اقتصادی موانعی همچون فقدان عدالت اقتصادی، تبعیض و نابرابری، ربا، احتکار و... را ذکر کرده و به این نتیجه رسیده که اقتصاد زمانی پویا و عامل پیشرفت جامعه خواهد بود که دچار تزلزل و آلوده شدن به فساد و کج روی نگردد. اما به رغم پژوهش های متعدد صورت گرفته، تاکنون مقاله ای پیرامون موانع رشد و توسعه اقتصاد در اندیشۀ امیرمؤمنان علی(ع) نگارش نشده است، به همین دلیل بررسی این موضوع می تواند در رسیدن به اقتصادی سالم و پویا نقش اساسی داشته باشد.

1. مفهوم شناسی
1.1. منع
در لغت به معنای بازداشتن که در مقابل عطیه و بخشیدن قرار دارد (راغب اصفهانی، 1394، مدخل منع). موانع جمع منع در اصطلاح عبارت است از مشکلات بازدارنده از پیشرفت امور (دهخدا، 1345، مدخل موانع).

2.1. رشد اقتصادی
به تغییر کمی هر متغیر طی یک دوره معین زمانی، رشد گفته می شود (متوسلی، 1382، ص 11) و در واقع رشد اقتصادی هر جامعه، بیانگر رشد مداوم تولید است که در اغلب موارد، با افزایش جمعیت و یا معمولاً با تغییرات زیربنایی همراه است (کوزنتس، 1372، ص 11).

3.1. توسعۀ اقتصادی
در مورد اصطلاح «توسعه» فریدمن معتقد است: «توسعه، یک روند خلاق و نوآور برای ایجاد تغییرات زیربنایی در سیستم اجتماعی می باشد» (قره باغیان، 1370، ج1، ص7). توسعه اقتصادی عبارت است از: دستیابی به تعدادی از اهداف و غایات مطلوب نوسازی از قبیل افزایش بازدهی تولید، ایجاد برابری های اقتصادی و اجتماعی، کسب دانش، فن و مهارت جدید، بهبود در وضع نهادها، وجهه نظرها و یا به طور منطقی دستیابی به یک سیستم موزون و هماهنگ از سیاست های مختلف که بتواند انبوه شرایط نامطلوب یک نظام اجتماعی را برطرف سازد (جیروند، 1368، ص84). همچنین امیرمؤمنان علی(ع) در مورد «اقتصاد» می فرماید: «اَلإقتِصادُ یُنمِی الیَسیرَ» (تمیمی آمدی، 1385، ج2، ص1185)؛ میانه روی (که نه اسراف باشد و نه تنگ گیری)، کم را زیاد می نماید. با دقت در این عبارت و تعاریفی که برای رشد و توسعۀ اقتصادی ارائه شد، می توان چنین برداشت کرد که کلام امام(ع) دلالت بر توسعۀ اقتصادی دارد و لذا رشد و توسعۀ اقتصادی از نظر ایشان افزایش سرمایه و منافع است که از طرق مختلف حاصل می شود.

2. موانع رشد و توسعۀ اقتصاد در اندیشۀ امیرمؤمنان علی(ع)
از سخنان امیرمؤمنان(ع) به خوبی می توان استفاده کرد که اسلام، خواهان گردش درست ثروت در بین همۀ مردم و استفادۀ عموم از آن است. از طرف دیگر، تراکم و انباشت ثروت نزد ثروتمندان و بهره برداری انحصاری آنان، در نظام اسلامی، مردود و ممنوع است. لذا رشد و پیشرفت در زمینۀ اقتصاد ایجاد نخواهد شد، مگر اینکه موانع رشد شناخته شده و برطرف شوند. از سوی دیگر، موانع زیادی در رسیدن جامعه به اقتدار اقتصادی نقش دارند، که در ادامه به مهم ترین و اساسی ترین آنها که حضرت به آنها توجه نموده، اشاره می شود.

1.2. موانع اخلاقی
لازمۀ اقتدار اقتصادی فقط وابستگی به کشورهای بیگانه نیست، بلکه حاکمیت اخلاق بر اقتصاد است، که رشد و توسعه اقتصادی را در معنای درست آن فراهم می سازد؛ زیرا هرگونه بی اخلاقی و ناروایی در روابط و مناسبات اقتصادی، تکامل اقتصادی را نابسامان و مختل می کند و لازم است از آن پرهیز شود. در ادامه به برخی از رذایل اخلاقی که امیرمؤمنان(ع) از آنها به عنوان موانع رشد اقتصاد یاد کرده، اشاره شده است.

1.1.2. حرص ورزیدن
واژۀ «حرص» در لغت به معنای آزمندی و زیاده روی در میل و اراده است (ابن فارس، 1404ق، مدخل حرص). در اصطلاح حرص، حالت و صفتی است نفسانی که آدمی را بر گردآوردن آنچه بدان نیاز ندارد، برمی انگیزد؛ بی آنکه به حد و مقدار معینی اکتفا کند (نراقی، 1389، ج 1، ص 137). از امیرمؤمنان(ع) پرسیدند: حرص چیست؟ می فرماید: «طَلَبَ القَلیلِ بِإضاعَةِ الکَثیرِ» (مجلسی، 1403ق، ج73، ص163)؛ چیزی اندک را با تباه کردن چیزهای بسیار طلب کردن. دین مبین اسلام، پیروانش را به شدت از حرص و آزمندی منع کرده است؛ زیرا حرص باعث می شود ثروت ها یا امکانات اقتصادی از چرخۀ طبیعی خود خارج شده و در خدمت خواسته های نامعقول و غیرقابل توجیه افراد درآید. ازاین رو بایستی به شدت از این آفت اقتصادی پرهیز کرد.

برخی از آثار حرص ورزیدن در کلام امیرمؤمنان(ع) عبارتند از: 1) فقر: «وَ إظهارُ الحِرص یورث الفَقر» (همان، ج76، ص314)؛ و آشکارکردن حرص فقر به بار می آورد؛ 2) ضعف و ناتوانی: «لَیسَ لِحریصٍ غَناءٌ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص248)؛ برای هیچ حریصی توانگری نیست؛ زیرا طالب بیشتر است؛ 3) نبودن شرم و حیا: «لاحَیاءَ لِحَریصٍ» (همان، ص 249)؛ برای هیچ حریصی حیا نیست.

2.1.2. ناسپاسی نعمت
واژۀ «کفران» مصدر است و به معنی ناسپاسی کردن و پوشاندن حق است (شریعتمداری، 1387، مدخل کفر). یکی از سنت های الهی آن است که اگر از نعمتی قدردانی و سپاسگذاری شود، تداوم می یابد و افزوده می گردد؛ ولی اگر نسبت به آن ناسپاسی شود، از دست می رود. چنان که امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «زَوالُ النِّعَمِ بِمَنعِ حُقُوقِ اللهِ منها وَ التقصیرِ فی شُکرِها» (تمیمی آمدی، 1385، ج2، ص1427)؛ زائل شدن نعمت ها به واسطۀ جلوگیری حقوق خدا (مانند زکات و خمس و مانند آن) از آنها و کوتاهی کردن در شکر آنهاست. امام(ع) در روایت دیگری می فرماید: «إذا وَصَلَت إلَیکُم أطرافُ النِّعَمِ، فَلا تُنَفِّروا أقصاها بقِلَّةِ الشکرِ» (نهج البلاغه، 1379، حکمت 13)؛ چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی نعمت ها را از خود دور نسازید. یکی از نتایج ناسپاسی نعمت در کلام امیرمؤمنان(ع) مذموم و منفور بودن است؛ آن گونه که می فرماید: «کافِرُ النِّعمَةِ مذمُومٌ عندَ الخالِقِ وَ الخَلائِقِ» (تمیمی آمدی، 1385، ج2، ص1266)؛ کفران کنندۀ نعمت در نزد خالق و مخلوق مذمت شده است. حاصل کلام اینکه، ناسپاسی عمومی در برابر نعمت های الهی می تواند جامعه را در تنگناهای اقتصادی و حیاتی قرار دهد و همۀ طرح ها و سرمایه های ملی را نابود سازد.

3.1.2. سرمستی از نعمت
امیرمؤمنان علی(ع) به مشکلات جامعۀ فاسد که مردم باید به حکم اجبار در انتظار آن باشند، پرداخته و می فرماید: «ذاکَ حَیثُ تَسکَرونَ مِن غَیرِ شَرابٍ بَل مِن النعَمَةِ وَ النعیمِ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه187)؛ و این امر هنگامی رخ می دهد که مست می شوید، بی آنکه شراب خورده باشید؛ بلکه مست نعمت و فزونی امکانات هستید. آن حضرت در کلام دیگری می فرماید: «اَلبَطَرُ یَسلُبُ النِّعمَةَ وَ یَجلِبُ النِّقمَةَ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص166)؛ گردنکشی و یا بی غمی، نعمت را سلب و عقوبت را جلب می کند. واژۀ «البَطَر»، دهشتی است که به خاطر کفران نعمت و عدم قیام به شکر آن؛ بلکه صرف آن در غیر موردش دامن گیر انسان می شود (راغب اصفهانی،1394، مدخل بطر). در این عبارت، امام(ع) سعی می کنند به تک تک افراد جامعه گوشزد کنند که حفظ اقتدار و توانمندی اقتصادی، در گرو کار و تلاش مداوم و خستگی ناپذیر است؛ چراکه سرخوشی و سرمستی از امکانات مادی موجود، مصرف را به شدت افزایش داده و از میزان تولید خواهد کاست، و این خود باعث کاهش رشد خواهد بود.

امام(ع) در نکوهش مردم گمراه نیز می فرماید: «فاتَّقُوا سَکَراتِ النِّعمَةِ واحذَروا بوائِقَ النِّقمَةِ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه151)؛ از سرمستی های نعمت بترسید و از سختی های عذاب الهی بهراسید و بگریزید. در حقیقت، سرمستی از نعمت، عذاب دنیوی و اخروی را در پی دارد.

4.1.2. شنیدن غنا
کلمه «غِناء» (بر وزن کساء) عبارت است از: صدایی که همراه با ترجیع و زیر و بم باشد، به گونه ای که طرب انگیز و شادی آفرین باشد، یا در نظر عرف «غناء» نامیده شود، اگرچه طرب آور نباشد؛ اعم از اینکه در قرائت قرآن یا شعر باشد (طریحی، 1403ق، مدخل غنا). یکی از مهم ترین وسایل اشاعۀ فساد اخلاقی در جامعه و به گمراهی کشاندن جوانان و ضایع ساختن استعدادهای آنها، موسیقی و غناست. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «کَثرَةُ الإِستماعِ إلی الغِناءِ یورِثُ الفَقرَ» (مجلسی، 1403ق، ج76، ص 314)؛ فراوان شنیدن موسیقی غناء، فقر به بار می آورد. بنابراین، از سخنان امیرمؤمنان علی(ع) استفاده می شود که غنا و موسیقی و افراط در شنیدن آن، از موانع پیشرفت و توسعۀ اقتصادی جامعه است؛ زیرا با اتلاف وقت، توان و استعدادهای افراد جامعه و رواج روحیۀ خوشگذرانی و مصرف گرایی ناشی از آن، باعث کاهش رشد و توسعۀ اقتصادی خواهد شد.

5.1.2. احتکار
احتکار؛ یعنی حبس کردن چیزی به امید گران شدن (فیروزآبادی، 1371، مدخل حکر). یکی از مواردی که اسلام درصدد است به وسیلۀ آن جلوی زورگویی، غصب حقوق و چپاول اموال دیگران را بگیرد، تحریم احتکار است. امیرمؤمنان(ع) با احتکار و گران فروشی سخت مبارزه می کرد، آن گونه که می فرماید: «فَامنَع مِنَ الإحتِکارِ فَإنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ مَنَعَ مِنهُ وَلیَکُنِ البَیعُ بَیعاً سَمحاً بِمَوازینِ عدلٍ و أسعارٍ لاتُجحِف بِالفَریقَینِ مِنَ البائِعِ وَ المُبتاعِ فَمَن قارَفَ حُکرَةً بَعدَ نَهیِکَ إیّاهُ فَنَکِّل بِهِ وَ عاقِبهُ فِی غَیرِ إسرافٍ» (نهج البلاغه، 1379، نامۀ53)؛ پس باید از احتکار منع شود؛ زیرا رسول خدا(ص) از آن منع فرمود و باید خرید و فروش، آسان صورت پذیرد و با میزان عدل انجام گیرد، با نرخ های (رایج بازار)، نه به زیان فروشنده و نه خریدار، و آنکه پس از منع تو، دست به احتکار زند، او را کیفر ده و عبرت دیگران گردان و در کیفر او اسراف مکن.

امام(ع) دلیل نهی از احتکار را این گونه بیان می فرماید: «مِن طَبایِعِ الأغمارِ اِتعابُ النُّفُوسِ فِی الاِحتِکارِ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص323)؛ به زحمت انداختن مردم در احتکار، از خصلت های مردم جاهل است.

امیرمؤمنان علی(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر پس از دستورهای لازم پیرامون رعایت و حمایت تجار و صاحبان صنایع می فرماید: «ثُمَّ استَوصِ بِالتُّجّارِ وَ ذَوی الصِّناعاتِ وَ أوصِ بِهِم خَیراً. .. وَاعلَم  مَعَ ذلِکَ  أنَّ فی کَثیرٍ مِنهُم ضِیقاً فاحِشاً وَ شحّاً قبیحاً وَاحتِکاراً لِلمَنافِعِ وَ تَحَکُّماً فی البیاعاتِ وَ ذلِکَ بابُ مَضَرَّةٍ لِلعامَّةِ وَ عَیبٌ عَلَی الوُلاةِ» (نهج البلاغه، 1379، نامه 53)؛ اینک سفارش مرا در حقّ بازرگانان و صنعتگران بپذیر... این را هم بدان که در میان بازرگانان کسانی هم هستند که تنگ نظر و بدمعامله و بخیل و احتکارکننده اند، که تنها با زورگویی به سود خود می اندیشند و کالا را به هر قیمتی که می خواهند می فروشند؛ که این سودجویی و گران فروشی برای همۀ افراد جامعه زیانبار و عیب بزرگی بر زمامدار است. بنابراین، احتکار به دلیل خارج کردن بخشی از کالاها از چرخۀ سالم و طبیعی اقتصادی، ایجاد تورم و قیمت های کاذب و سایر مشکلاتی که برای افراد جامعه به وجود می آورد، از موانع توسعه و رشد اقتصادی محسوب می شود؛ زیرا بخشی از توان تولید و رشد را به برآورده کردن نیازهایی مشغول می کند که با احتکار از دسترس افراد خارج شده است.

2.2. موانع اجتماعی
در بیانات امیرمؤمنان(ع) عواملی همچون تفرقه و پراکندگی نیروها، ظلم و ستم، ترک انفاق، عدم امنیت اقتصادی به عنوان موانع اجتماعی رشد و توسعۀ اقتصاد ذکر شده اند که تأثیر منفی آنها نه تنها جامعه را دچار بی ثباتی و تزلزل می کند، بلکه باعث رکود و ورشکستگی اقتصاد خواهد شد.

1.2.2. تفرقه و پراکندگی
به جدایی بین دو امر یا به تفکیک آنچه که جمع است و تقریباً میان آنها الفت است، تفرقه می گویند (عسکری، 1412ق، مدخل فرق). تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشه اش همان طغیانی است که در نفس هست (موسوی خمینی، 1380، ص17). ازاین رو اختلاف و پراکندگی در جامعه باعث هدر رفتن نیروها و امکانات جامعه می شود. امیرمؤمنان (ع) می فرماید: «اِلزَمُوا الجَماعَةَ وَاجتَنِبُوا الفُرقَةَ» (تمیمی آمدی، 1385، ج2، ص1144)؛

ملازم جماعت باشید و از جدایی بپرهیزید؛ زیرا تمام پیشرفت های مسلمین با حفظ وحدت و لزوم جماعت است. ایشان در کلام دیگری می فرماید: «فَانظُروا إلَی ما صاروا إلَیهِ فِی آخِرِ اُمورِهِم حِینَ وَقَعَتِ الفُرقَةُ وَ تَشَتَّتَتِ الأُلفةُ واختَلَفَتِ الکَلِمَةُ وَالأَفئِدَةُ وَتَشَعَّبُوا مُختَلِفینَ وَ تَفَرَّقُوا مُتَحارِبینَ، قَد خَلَعَ اللهُ عَنهُم لِباسَ کَرامَتِهِ وَ سَلَبَهُم غَضارَةَ نِعمَتِهِ وَ بَقِیَ قَصَصُ أخبارِهِهم فِیکُم عِبَراً لِلمُعتَبِرِینَ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه192)؛ پس به پایان کار آنها نیز بنگرید! در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگی روی آوردند، مهربانی و دوستی آنان از بین رفت، سخنان و دل هایشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزب ها و گروه ها پیوستند، خداوند لباس کرامت خود را از تنشان بیرون آورد، نعمت های فراوان شیرین را از آنها گرفت و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقی ماند. ازاین رو تفرقه و پراکندگی دل ها و نیروهای انسانی مانع از ایجاد امنیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.

2.2.2. ترک انفاق
واژۀ «انفاق» از ماده«نفق» بر دو وجه دلالت می کند: یکی بریدن و خارج شدن و دیگری مخفی و پنهان کردن (ابن فارس، 1403ق، مدخل نفق). انفاق در اصطلاح به معنای خرج کردن و یا خارج ساختن مال از ملک خویش در راه خداست (شریعتمداری، 1387، مدخل نفق). یکی از کارهایی که در اسلام بر آن تأکید فراوان شده، انفاق است و از آن به عنوان نیکوترین نشانه بر صدق ایمان یاد شده است. در مقابل از مال بی انفاق به عنوان بدترین مال یاد شده که موجب فقر و اختلاف طبقاتی در جامعه می گردد و لازم است از آن پرهیز شود. چنان که امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «إنَّ لِلّهِ عِباداً یختَصُّهُمُ الله بالنِّعَمِ لِمَنافِعِ العِبادِ فَیُقِرُّها فِی أیدِیهِم ما بَذَلُوها؛ فَإذا مَنَعُوها نَزَعَها مِنهُم ثُمَّ حَوَّلَها إلَی غیرِهِم» (نهج البلاغه، 1379، حکمت425)؛

خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران، نعمت های خاصی به آنان بخشیده، تا آن گاه که دست بخشنده دارند، نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد. آن حضرت در روایت دیگری می فرماید: «إِنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی مالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فَما جاعَ فَقیرُ إِلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ» (همان، حکمت 328)؛ همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است؛ پس فقیری گرسنه نمی ماند، مگر اینکه ثروتمندی از دادن حق او سرباز زند.

وجود شکاف اقتصادی میان طبقات جامعه و گرفتار شدن قشری از مردم در فقر و تنگدستی، خود می تواند عامل بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی دیگر باشد، که برطرف کردن آن گاهی غیرممکن و یا با هزینه های بسیار زیاد همراه است. این نابسامانی اجتماعی و اقتصادی، از موانع رشد و توسعۀ اقتصادی نیز هست؛ زیرا سرمایه ها و نیروی انسانی جامعه را درگیر خود می کند.

به همین دلیل در دین اسلام برای جلوگیری از فقر، راهکاری به نام انفاق مورد تأکید قرار گرفته است؛ زیرا اگر هریک از افراد جامعه به نسبت درآمد و توان اقتصادی خود، سهمی را به نیازمندان و افرادی اختصاص دهند که به هر دلیلی از گردونۀ فعالیت اقتصادی کنار نهاده شده اند، دراین صورت توزیع ثروت به گونه ای خواهد بود که فقر مطلق بکلی از میان خواهد رفت و این قشر ضعیف نیز پس از توانمندسازی، می توانند به چرخۀ تولید و اقتصاد بازگردند.

بنا بر آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که تأمین مالی نیازمندان، وظیفه ای اساسی است و نباید نادیده گرفته شود؛ زیرا چنین نادیده انگاری ها دیگر امور را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و جامعه و حکومت را از مسیر حق و عدالت بیرون می برد.

3.2.2. عدم امنیت اقتصادی
واژۀ «امنیت» از ماده «أمن» به معنای ایمنی و آرامش نفس و خاطر جمعی و از بین رفتن بیم و هراس است (مصطفوی،1360، مدخل أمن). مقصود از امنیت اقتصادی، ایجاد فضایی است که در آن سرمایه و سرمایه گذار، صنعت و صنعتگر، کار و کارگر و همۀ قشرها در برابر انواع فشارهایی که خارج از کنترل آنهاست، حفاظت می شوند و در جهت کار و تلاشی که برای شکوفایی اقتصاد انجام می دهند، احساس اطمینان و آرامش داشته باشند (میرعمادی، 1390، ص30). ازاین رو در تمام روابط و امور اقتصادی، امنیت همه جانبه ای لازم است تا فضای مناسب برای کار، تلاش، سرمایه گذاری و تولید فراهم شود، چنان که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «رِفاهِیَّةُ العیشِ فی الأَمنِ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص110)؛ رفاه و آسایش زندگی در داشتن امنیت است.

هرگونه ناامنی ازجمله ناامنی اقتصادی، موجب گریز سرمایه و کاهش تولید و آسیب به انگیزه های کار و تلاش است. بنابراین، یکی از مهم ترین موانع در مسیر رشد و توسعۀ اقتصادی در جوامع اسلامی، عدم امنیت سرمایه گذاری و عدم اطمینان از آینده است که باید به طور اساسی مورد ارزیابی و دقت نظر قرار گیرد. از منظر امیرمؤمنان(ع) نبود امنیت اقتصادی، زمینه ای برای انواع تباهی هاست و ازاین رو بدترین جامعه و دولت آن است که در آن، امنیت لازم برای زندگی و کار و تلاش اقتصادی وجود نداشته باشد.

آن گونه که امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «شَرُّ البِلادِ بَلَدٌ لا أمنَ فِیهِ وَ لا خِصبَ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص171)؛ بدترین شهرها، شهری است که در آن نه امنیت باشد، نه ارزانی. بنابراین، اگر امنیت نباشد، فعالیت اقتصادی هم دیگر نخواهد بود؛ اگر امنیت نباشد، عدالت اجتماعی هم نخواهد بود؛ اگر امنیت نباشد، دانش و پیشرفت علمی هم نخواهد بود (عیوضی، 1392، ص271). آنچه می تواند این امنیت را ایجاد کند، ثبات در تصمیم گیری ها، برنامه ریزی های بلندمدت، گماردن افراد پاکدست در مدیریت اقتصاد و تمهیداتی از این قبیل است.

3.2. موانع رفتاری یا عملی
در بیان امیرمؤمنان(ع) رذایلی همچون گناهان، اسراف و تبذیر در مصرف، رباخواری، اتلاف منابع تولید، انحصارطلبی و بیکاری از موانع عملی توسعه اقتصاد شمرده شده است.

1.3.2. گناهان
گناه: رفتاری است که برخلاف فرمان خداوند باشد (ابن منظور، 1363؛ فراهیدی، 1409ق، مدخل عصی). خداوند متعال وقتی کفران نعمت، عصیان و قدرناشناسی مردم را ببیند، استمرار نعمت را از آنان دریغ می کند و این نه به خاطر بخل و اجحاف خداوند، بلکه به سبب گناه و بی لیاقتی مردم است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «مُداوَمَةُ المَعاصی تَقطَعُ الرِّزقَ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص565)؛ مداومت بر گناهان روزی را قطع خواهد کرد. ایشان در کلام دیگری می فرماید: «وَایمُ اللهِ، ما کانَ قَومٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعمَةٍ مِن عَیشٍ فزالَ عنهُم إلّا بِذُنُوبٍ اجتَرَحُوها» (نهج البلاغه، 1379، خطبه178)؛ به خدا قسم! هرگز ملتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کیفر گناهانی که انجام داده اند. بنابراین، در جامعه ای که مردم آن به گناه روی آورده اند، خیر و برکت از اقتصاد و زندگی آنها برداشته می شود.

2.3.2. اسراف و تبذیر در مصرف
واژۀ «اسراف»؛ یعنی تجاوز از حد و پوشاندن چیزی می باشد (ابن فارس،1404ق، مدخل سرف)؛ ولی تبذیر، اسرافی است که با اتلاف مال همراه باشد (طریحی، 1362، مدخل سرف). امیرمؤمنان علی (ع) در تعریف اسراف می فرماید: «کُلُّ ما زادَ عَلَی الإقتِصادِ إِسرافٌ» (محدث نوری، 1407ق، ج15، ص271)؛ هرچه از حد میانه روی بگذرد، اسراف است. گاهی این دو کلمه در یک معنا به کار می روند و حتی به عنوان تأکید پشت سر هم قرار می گیرند، آن گونه که امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «ألا وَ إنَّ إِعطاءَ المالِ فِی غَیرِ حَقِّهِ تَبذیرٌ وَ إسرافٌ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه 126)؛ آگاه باشید! بخشیدن مال به آنها که استحقاق آن را ندارند، زیاده روی و اسراف است. آن حضرت در روایت دیگری می فرماید: «اَلقَصدُ مَثراة وَ السَّرَفُ مثواة» (حرعاملی، 1403ق، ج15، ص258)؛ میانه روی ثروت خیز و زیاده روی هلاک انگیز است.

برخی از نتایج اسراف و تبذیر در کلام امام(ع) عبارتند از: 1) فقر: یکی از آثار اقتصادی اسراف و تبذیر در هر جامعه ای، فقر است؛ زیرا که اسراف کار در اثر مصرف ناروای خود جامعه را به ورطۀ فقر می کشاند و خود نیز دچار فقر می شود. ازاین رو امام(ع) می فرماید: «سَبَبُ الفَقرِ الإِسرافُ» (محدث نوری، 1407ق، ج15، ص266)؛ ولخرجی، عامل فقر است؛ 2) هلاکت: اسراف از هر نوعی که باشد انسان را به نابودی می کشاند. امام(ع) می فرماید: «کَثرَةُ السَّرَفِ تُدَمِّرُ» (تمیمی آمدی، 1385، ج1، ص651): اسراف زیاد موجب هلاکت می شود. بنابراین، اگر جامعه ای به اسراف و تبذیر نعمت ها روی آورد، موجبات فقر، احساس نیاز و کمبود در آن جامعه فراهم می گردد و حتی ادامه این روند باعث وابستگی به کشورهای بیگانه خواهد شد.

3.3.2. رباخواری
واژۀ «ربا» در اصل به معنای افزونی، رشد و برتری می باشد (ابن فارس،1404ق، مدخل ربا). در عرف دینی، بیشتر فقهای شیعه ربا را «دریافت زیادی در مبادلات دو کالای همجنس موزون یا مکیل، و یا دریافت اضافی در قرض با شرط قبلی» دانسته اند (موسایی، 1376، ص23). دلیل حرمت ربا نیز بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا یکی از اهداف اساسی اسلام نجات انسان از هرگونه اسارت و بردگی مادی و عقیدتی است، و در زمینه اقتصاد نیز به هر عاملی که وسیله محدود شدن آزادی عمل و اسارت مادی و فکری انسان باشد، توجه و مقررات متناسبی برای جلوگیری از آن وضع کرده است. یکی از این مقررات، تحریم ربا است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «إذا أرادَ اللهُ بِقَریَةٍ هَلاکاً ظهَرَ فیهِمُ الرِّبا» (حکیمی و دیگران، 1387، ج5، ص620)؛ هرگاه خداوند تصمیم به نابودی قریه ای بگیرد، رباخواری را میان آنها آشکار و رایج می سازد.

آن حضرت با بهره گرفتن از کلام الهی می فرماید: «وَلاتَقرَبُوا الرِّبا وَ أَوفُوا الکَیلَ وَ المِیزانَ وَ لا تَبْخَسوا الناسَ أَشیَاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فی الاَرْضِ مُفْسِدِینَ» (حرعاملی، 1403ق، ج12، ص284)؛ به ربا نزدیک نشوید و کم فروشی نکنید و حقوق مردم را کم ندهید و در زمین به فساد سر برندارید. فلسفه تحریم ربا آن است که جلوی قدرت، نفوذ و سیطرۀ سرمایه گرفته شود (مطهری، 1388، ص 31 34). بنابراین، رباخواری باعث می شود که بذر نفاق و تفرقه و کینه در جامعه پاشیده شود و آن جامعه به سرطان اقتصادی دچار شود. در حقیقت پدیدۀ ربا از دو طریق رشد و توسعۀ اقتصاد را با اختلال مواجه می سازد؛ نخست آنکه بخشی از سرمایه در نظام اقتصادی با طمع به کسب درآمد بدون زحمت و بدون پذیرفتن ریسک سرمایه گذاری، به جای صرف شدن در تولید و کسب و کار، به سمت قراردادها و معاملات ربوی می رود، که هیچ رشد و تولیدی در پی نخواهد داشت؛ و دوم آنکه پرداخت کنندگان ربا، که خود از مشکلات اقتصادی و کمبود سرمایه رنج می برند، هرچه بیشتر در این گرداب سهمگین فرو می روند و نیروی کار و سرمایه هایشان را به جای فعالیت های سالم اقتصادی، در این چرخۀ معیوب و مهلک صرف می کنند.

4.3.2. اتلاف یا راکد گذاشتن منابع تولید
عوامل و منابع تولید در جوامع بشری، فراوانی مطلق ندارد تا افراد به هر میزان و کیفیتی که خواستند از آن بهره بردارند. بنابراین، لازم است افراد جامعه در استفاده از عوامل تولید بهترین شیوه ها را برگزینند، تا از اتلاف و تضییع آنها بپرهیزند. امیرمؤمنان(ع) در هشدار به آنان که سرمایه خویش را راکد گذاشته اند و بهره ای از آن نمی برند، می فرماید: «مَن وَجَدَ ماءً وَ تُراباً ثمَّ افتَقَرَ فَابعَدَهُ الله» (مجلسی، 1403ق، ج103، ص65): کسی (یا ملتی) که آب و خاک در اختیار داشته باشد؛ ولی به فقر و هلاکت دچار شود، خداوند او را از رحمت خود دور می کند.

می توان از روایت استنباط کرد که مقصود آن است هرکس عوامل و منابع زمینه ساز سرمایه گذاری برای تولید و اشتغال را در اختیار داشته باشد و از آنها استفاده درست نکند، یا آنها را معطل و راکد بگذارد، به فقر و تهیدستی دچار می شود.

بنابراین، بخشی از عقب ماندگی جوامع اسلامی در عرصۀ اقتصاد جهانی، و عدم رشد و توسعۀ اقتصادی این جوامع را می توان نتیجۀ بی توجهی آنان به امکانات طبیعی و بالقوه ای دانست که خداوند در اختیارشان قرار داده و ایشان آن را راکد گذاشته و یا با قیمتی ناچیز به دیگران واگذار می کنند.

5.3.2. انحصارطلبی
واژۀ «استئثار»؛ یعنی اینکه انسان مال و متاعی را که مورد رغبت و نیاز دیگران است، به طور کامل مخصوص خویش سازد و با خودکامگی و استبداد دست دیگران را از آن کوتاه کند (لوئیس،1986، ص3). انحصارطلبی از رهاوردهای شوم سرمایه داری است و امیرمؤمنان(ع) در این باره می فرماید: «مَن یَستأثِر مِنَ الاَموالِ یُهلَک» (ابن شعبه حرانی، 1423ق، ص154)؛ هرکس اموالی را به انحصار درآورد، هلاک می شود. همچنین آن حضرت به سبب نقش ویرانگر ویژه سازی، مالک اشتر را از آن بیم می دهد و می فرماید: «وَ إِیّاکَ وَالإستِئثارَ بما النَّاسُ فِیهِ أُسوَةٌ وَالتَّغابِیَ عَمّا یُعنَی بِهِ مِمّا قَد وَضَحَ لِلعُیُونِ، فَإِنَّهُ مَأخُوذٌ مِنکَ لِغیرِکَ وَ عمّا قَلیلٍ تَنکَشِفُ عَنکَ أَغطِیَةُ الأُمُورِ وَ ینتَصَفُ منکَ لِلمظلُومِ» (نهج البلاغه، 1379، نامه53)؛ بپرهیز از امتیازخواهی و اینکه چیزی را مخصوص به خود بداری، که (بهره) همۀ مردم در آن یکسان است و از تغافل در آنچه به تو مربوط است و برای همه روشن است، برحذر باش؛ زیرا به هرحال نسبت به آن در برابر مردم مسئول و پاسخ گویی، و به زودی پرده از کارهایت کنار می رود و داد ستمدیده از تو بستانند.

ازاین رو علمای اسلام موظفند با انحصارطلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عدۀ کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرام خوار در ناز و نعمت به سر ببرند (موسوی خمینی، 1380، ص142). آنچه انحصارطلبی یا به تعبیر امروزی «رانت خواری» در اقتصاد جامعه ایجاد می کند، از میان بردن رقابت سالم در فعالیت های اقتصادی، ایجاد شکاف طبقاتی و از میان رفتن عدالت اقتصادی است. درنتیجۀ این انحصارطلبی، بسیاری از فعالان اقتصادی توان رقابت تجاری را از دست داده و به ورشکستگی دچار خواهند شد و در بلندمدت تمامیت اقتصاد آن جامعه از رشد و توسعۀ مورد انتظار، دور خواهد ماند.

6.3.2. بیکاری
در هر جامعه ای، بیکاری باعث افزایش جرایم و ناهنجاری ها می گردد و جامعه را به شدت آسیب پذیر می سازد. ازاین رو بیکاری در تعالیم دینی مورد بغض و لعن قرار گرفته است. امیرمؤمنان (ع) دربارۀ آثار سوء بیکاری می فرماید: «من قصَّرَ فِی العَمَلِ ابتُلِیَ بِالهَمِّ» (نهج البلاغه، 1379، حکمت127)؛ آنکس که در عمل کوتاهی کند، دچار اندوه گردد. آن حضرت در کلام دیگری چنین می فرماید: «اِن یَکُنِ الشُّغلُ مَجهَدَةٌ، فَاتِّصالُ الفراغِ مفسَدَۀ» (حکیمی و دیگران، 1387، ج5، ص491)؛ اگر کار و تلاش خستگی و رنج دارد؛ بیکاری مداوم نیز مایۀ فساد است. امام(ع) در این سخنان کار و اشتغال را تنها یک مسئلۀ اقتصادی ندانسته، بلکه آن را یک مسئلۀ مهمّ اخلاقی ذکر کرده است. ایشان از بیکاری به عنوان یکی از عوامل ایجاد فساد نام برده که اندوه انسان را در پی دارد و کار را عامل جلوگیری از آن بیان می کند.

تردیدی نیست که نیروی کار در سن اشتغال، یک قدرت اقتصادی بالقوه است؛ اما اگر برای این نیروی کار از پیش برنامه ریزی نشده و زیرساخت های لازم برای اشتغال آنان فراهم نشده باشد، همین قدرت بالقوه که می تواند باعث رشد تولید و توسعۀ اقتصاد یک جامعه باشد، به یک آفت و معضل بزرگ تبدیل خواهد شد؛ چراکه بیکاری، به ویژه برای جوانان، به همراه خود انواع ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی همچون اعتیاد، سرقت، بزهکاری و... را به همراه خواهد داشت.

بنابراین، بیکاری را می توان از مهم ترین موانع رشد و توسعۀ اقتصادی برشمرد که باید رفع آن را در اولویت اقدامات و اصلاحات اقتصادی قرار داد.

4.2. موانع مدیریتی
انتخاب کارگزاران و مدیران متخصص و کارآمد در عرصه اقتصادی امری حیاتی و ضروری می باشد؛ به گونه ای که اگر پست های کلیدی هر حکومتی به دست کارگزاران ناکارآمد، مدیران بی تدبیر و خائن قرار گیرد، موانعی سخت در برابر پیشرفت امور اقتصادی و دستیابی به اهداف آرمانی آن جامعه ایجاد می شود، که در نهایت منجر به سقوط و اضمحلال آن حکومت خواهد شد. در اینجا به برخی از مهم ترین موانع مدیریتی توسعۀ اقتصادی از منظر امیرمؤمنان علی(ع) اشاره می شود.

1.4.2. استفاده از کارگزاران ناکارآمد
عواملی در دولت، مجلس و دیگر نهادها هستند و نیز اندیشمندانی که نمی توانند خود را با شتاب این حرکت اقتصادی هماهنگ کنند و نیاز فکری و عملی این حرکت پرشتاب را برآورده سازند. ازاین رو در انتخاب همکاران اقتصادی باید بسیار دقت شود که افراد روحیه، ایمان، انرژی، نشاط و علم و تخصص کافی داشته باشند تا به سهم خود به این حرکت شتاب دهند، نه اینکه رشد آن را کند کنند (لیراوی و دیگران، 1392، ص48). امیرمؤمنان علی(ع) به یکی از کارگزارانش می نویسد که اگر می خواهی پست ها را به مردم بدهی، نگاه کن ببین فضیلت ها کجاست؛ به بستگان و شخصیت های ظاهری نگاه نکن: «ثُمَّ اعرِف لِکلٍّ امرِئٍ مِنهُم ماأبلَی وَ لاتَضُمَّنَّ بَلاءَ امرئٍ إلَی غَیرِهِ وَ لاتُقَصِّرَنَّ بِهُ دونَ غایَةِ بَلائِهِ وَ لا یَدعُوَنَّکَ شَرَفُ امرِئٍ اِلَی أن تُعظِمَ مِن بَلائِهِ ما کانَ صَغیراً وَ لاضَعَةُ امرِئٍ اِلَی أن تَستَصغِرَ مِن بَلائِهِ ما کانَ عظیماً» (نهج البلاغه، 1379، نامه53)؛

و در یک ارزشیابی دقیق، رنج و زحمات هریک از آنان را شناسایی کن و هرگز تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری نگذاشته و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار؛ تا شرافت و بزرگی کسی موجب نگردد که کار کوچکش را بزرگ بشماری، یا گمنامی کسی باعث شود که کار بزرگ او را ناچیز بدانی. آن حضرت در روایت دیگری می فرماید: «زَوالُ الدُّوَلِ بِاصطِناعِ السُّفَلِ» (خوانساری، 1366، ج4، ص113)؛ زایل شدن دولت ها به سبب پروردن مردم پست مرتبه است. بنابراین، اگر در جامعه ای زمامداران ناشایست در رأس امور قرار گیرند، پیامد چنین امری انحطاط و فروپاشی اقتصاد آن جامعه است.

2.4.2. مدیریت غیرمتخصص
کسانی که از نظر فکر و فن اداره جامعه و تدبیر امور مالی و مدیریت اقتصادی و دیگر مسائل اجتماعی، تخصص های لازم را ندارند و از این نظر نابالغ و ناکارآمدند و اشغال پست های مربوط توسط آنان باعث عقب ماندگی، نابسامانی، فقر و محرومیت مردم می گردد؛ نباید به کار گمارده شوند (حکیمی، 1370، ص139). امیرمؤمنان علی(ع) نگرانی خود را از روی کار آمدن مدیران ناشایست چنین بیان می فرماید: «وَ لَکِنَّنی آسَی اَن یَلِیَ اَمرَ هذِهِ الاُمَّةِ سُفَهاؤُها وَ فُجّارُها، فیَتَّخِذُوا مالَ الله دُوَلاً وَ عِبادَهُ خَوَلاً وَالصَّالِحینَ حَرباً وَالفاسِقینَ حِزباً» (نهج البلاغه، 1379، نامه62)؛ لیکن از این اندوهناکم که بی خردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست گیرند؛ آن گاه مال خدا را دست به دست کرده و بندگان او را به بردگی بکشند؛ با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند. ایشان نتیجۀ بی تدبیری مدیران را این گونه بیان می فرماید: «أَیها النّاس!... لاخَیرَ فِی دنیا لاتَدبیرَ فِیها» (مجلسی، 1403ق، ج70، ص307)؛ ای مردم!... در دنیایی (زندگی، جامعه و مدیریتی) که تدبیری در آن نباشد، خیری نیست.

بنابراین، داشتن مهارت و تخصص لازم در همۀ مسائل اجتماعی، به ویژه در امور اقتصادی و مسائل مالی، ازیک سو، همواره ضروری است و از سوی دیگر، اگر مدیریت بخش های مهم جامعه به دست سفیهان سپرده شود، موجب عقب ماندگی، بینوایی و فساد اجتماعی می گردد.

3.4.2. مدیریت خائن
بی انضباطی مالی و اقتصادی و فقدان عدالت اقتصادی در بیشتر جوامع ناشی از خیانت مدیران می باشد که به طبع آن موجب فزون خواهی و غوطه ور شدن آنان در ناز و نعمت خواهد شد. امیرمؤمنان (ع) کارگزاران خود را از اینکه دست به خیانت بیالایند، سخت پرهیز می دهد و می فرماید: «وَإنِّی اُقسِمُ بِاللهِ قَسَماً صادِقاً، لَئِن بَلَغَنی اَنَّکَ خُنتَ مِن فَیءِ المُسلِمینَ شَیئاً صَغیراً أو کَبیراً، لَأَشدَّنَّ علَیکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلیلَ الوَفرِ، ثَقیلَ الظَّهرِ، ضَئیلَ الأمرِ، وَالسَّلام» (نهج البلاغه، 1379، نامه20)؛ به خدا سوگند اگر به من گزارش شود که در اموال عمومی خیانت کردی، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده و در هزینۀ عیال، درمانده و خوار و سرگردان شوی! والسلام. امام(ع) در کلام دیگری می فرماید: «الغَدرُ بکُلِّ أحدٍ قَبیحٌ وَ هوَ بذَوی القدرَةِ وَالسُّلطانِ أقبَحُ» (تمیمی آمدی، 1385، ج2، ص1093): خیانت از هرکس قبیح و از توانگران و صاحبان قدرت قبیح تر است. امام (ع) نتیجه خیانت در امور را این گونه بیان می فرماید: «إذا ظهَرَتِ الخِیاناتُ اِرتَفَعَتِ البَرَکاتُ» (همان، ج1، ص447)؛ هرگاه خیانت ها و یا جنایت ها(ی مردم نسبت به یکدیگر) ظاهر گردد، برکت ها برداشته شود.

چنان که از فرمایشات امیرمؤمنان علی(ع) پیداست، خیانت حاکمان در حق مردم، از عوامل مؤثر در رکود و بلکه سقوط اقتصادی جامعه است. البته خیانت حاکمان در امور اقتصادی می تواند شامل انحصارطلبی، اختلاس، بی توجهی به مصالح عمومی و... باشد؛ اما به هرحال این مدیران و سران هر نظام سیاسی هستند که باید سیاست های اقتصادی آن نظام را در جهت توسعه و پیشرفت اقتصادی شکل دهند، و هرگونه بی توجهی نسبت به سرنوشت مادی و معنوی جامعه، مصداق خیانت خواهد بود. بنابراین، نفوذ افراد خائن در پست های کلیدی و حیاتی جامعه، نتیجه اش ظلم و ستم، حصر ثروت و دارایی و رکود اقتصادی خواهد شد.

نتیجه گیری
اسلام آئینی ارزش آفرین است؛ با ارزش های ناهنجار و ناهمسوی با کرامت انسانی مبارزه کرده و نظامی از ارزش های الهی و انسانی بنیان نهاده است. برخوردار شدن از اقتصاد سالم و مقتدر، از جمله از اهداف و ارزش های هر جامعه، به ویژه جامعه اسلامی است.

اقتصاد زمانی پویا و عامل پیشرفت جامعه خواهد شد که موانع سد راه پیشرفت و توسعۀ آن به درستی شناخته شود و افراد جامعه با کمک هم در جهت رفع این موانع برآیند.

موانع رشد و توسعه اقتصاد از منظر امیرمؤمنان علی(ع) عبارتند از: 1) موانع اخلاقی، شامل: حرص ورزیدن، ناسپاسی نعمت، سرمستی از نعمت، شنیدن غنا و احتکار؛ 2) موانع اجتماعی، شامل: تفرقه و پراکندگی، ترک انفاق و عدم امنیت اقتصادی؛ 3) موانع رفتاری یا عملی، که عبارتند از: گناهان، اسراف و تبذیر در مصرف، رباخواری، اتلاف منابع تولید یا راکد گذاشتن منابع تولید، انحصارطلبی، بیکاری؛ 4) موانع مدیریتی، شامل استفاده از کارگزاران ناکارآمد، مدیریت غیرمتخصص و مدیریت خائن.

منابع

نهج البلاغه، 1379، ترجمۀ محمد دشتی، قم، امیرالمؤمنین(ع).

ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، 1423ق، تحف العقول عن آل الرسول، ط. السابعه، بیروت، مؤسسۀ الأعلمی للمطبوعات.

ابن فارس، احمدبن زکریا، 1404ق، معجم مقاییس اللغة، تهران، علوم اسلامی.

ابن منظور، محمدبن مکرم، 1363، لسان العرب، قم، ادب الحوزه.

تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، 1385، غررالحکم و دررالکلم، ترجمۀ سیدحسین شیخ الاسلامی، قم، انصاریان.

جیروند، عبدالله، 1368، توسعه اقتصادی(مجموعۀ عقاید)، چ سوم، تهران، مولوی.

حرعاملی، محمدبن حسن، 1403ق، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

حکیمی، محمد، 1370، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

حکیمی، محمدرضا و دیگران، 1387، الحیاة، ترجمۀ احمد آرام، چ نهم، قم، دلیل ما.

خسروی، رضا و نجف لک زایی، 1395، «امنیت اقتصادی از دیدگاه امام علی(ع) با تأکید بر عهدنامه مالک اشتر»، پژوهش های نهج البلاغه، ش 50، ص 107133.

خوانساری، جمال الدین، 1366، شرح غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

دهخدا، علی اکبر، 1345، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1394، مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمۀ حسین خداپرست، چ دوم، قم، نوید اسلام.

شریعتمداری، جعفر، 1387، شرح و تفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه، چ دوم، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی.

صدر، سیدمحمدباقر، 1360، اقتصاد ما، ترجمۀ محمدکاظم موسوی، مشهد، جهاد سازندگی.

طریحی، فخرالدین، 1403ق، مجمع البحرین، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

عسکری، ابوهلال، 1412ق، معجم الفروق اللغویة، قم، جامعۀ مدرسین.

عیوضی، غلامحسین، 1392، جهاد اقتصادی از منظر مقام معظم رهبری، چ دوم، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما.

فارابی، ابونصر، 1361، اندیشه های اهل مدینه فاضله، ترجمۀ سیدجعفر سجادی، چ دوم، تهران، کتابخانه طهوری.

فراهیدی، خلیل بن احمد، 1409ق، العین، چ دوم، قم، هجرت.

فیروزآبادی، محمدبن یعقوب، 1371، القاموس المحیط، مصر، مطبعة السعادة.

قره باغیان، مرتضی، 1370، اقتصاد رشد توسعه، تهران، نشر نی.

کوزنتس، سیمون، 1372، رشد نوین اقتصادی، ترجمۀ مرتضی قره باغیان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

لوئیس، معلوف، 1986، المنجد فی اللغۀ و الاعلام، بیروت، دارالمشرق.

لیراوی، صادق و همکاران، 1392، مبانی، الزامات و موانع جهاد اقتصادی، چ دوم، قم، مرکز پژوهش های صداوسیما.

متوسلی، محمود، 1382، توسعه اقتصادی، تهران، سمت.

مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، چ دوم، بیروت، مؤسسة الوفاء.

محدث نوری، حسین، 1407ق، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت.

مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر.

مطهری، مرتضی، 1388، ربا، بانک، بیمه، چ هفدهم، تهران، صدرا.

مکارم شیرازی، ناصر، بی تا، خطوط اصلی اقتصاد اسلامی، قم، هدف.

موسایی، میثم، 1376، تبیین مفهوم و موضوع ربا از دیدگاه فقهی (با توجه به روابط اقتصادی معاصر)، تهران، مؤسسۀ تحقیقات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.

موسوی خمینی، سیدروح الله، 1380، استضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

میرعمادی، سیداحمد، 1390، اقتصاد در اسلام، قم، باقیات.

نراقی، ملامهدی، 1389، علم اخلاق اسلامی، تهران، حکمت.

 

 منبع : نشریه معرفت، مرداد 1399 - شماره 272 , مهدیان طرقبه، روح الله؛ عظیمی، امیراحمد؛ قلی پور، پروانه
 مشخصات نویسنده : استادیار گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه لرستان / کارشناس ارشد نهج البلاغه دانشگاه لرستان / کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اراک

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه