ویژه شهادت حضرت امام رضا(ع)

نقش و آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر جامعه شیعه

نقش و آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر جامعه شیعه

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان ها بر اساس آرمان های قرآن و اهل بیت (ع) است. در بینش شیعه، ضرورت و اهمیت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. در عصر امام رضا (ع) به ویژه باتوجه به جریان ولایتعهدی فرصتی فراهم آمدتا ایشان با مدیریت فرهنگی، جان تازه ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیده و اسلام ناب محمدی را احیا کنند. بر این اساس، نوشته حاضر با روش توصیفی تحلیلی با رویکرد روایی تاریخی به بررسی نقش وتاثیر مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر جامعه شیعه پرداخته و نتایج را در قالب موارد ذیل بیان میدارد: نقش تعالی‏بخشی به جایگاه قرآن و اهل بیت (ع) در جامعه، احیاکنندگی سنت رسول خدا (ص ) و ائمه اطهار (ع)، تبین و تثبیت به ویژه در اصل مهم امامت، بالندگی و توسعه بخشی، نخبه پروری، ساماندهی، حفاظت و هدایت، روشنگری، بصیرت افزایی و


مقدمه
انبیاء و اولیای الهی مبعوث شده اند تا با «مدیریت فرهنگی » جامعه را به کمال برسانند. خداوند می فرماید: لقد من الله علی المؤمنین إذبعث فیهم رسولا من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛ خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خداوند را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایشی پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت را بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند (آل عمران / ١٦٤). اهمیت مدیریت چنان است که خداوند درقرآن به تدبیرکنندگان امور قسم یاد می کند  «فالمدبرات أمرا » (نازعات / ٥).

امام رضا (ع)  وارث انبیاء و اولیای الهی  با مدیریت فرهنگی و تلاش چشمگیر، نقش بسزایی در اعتلا و حفظ فرهنگ شیعه داشتند. ایشان با اصرار مأمون مجبور به پذیرش ولایتعهدی شدند، مقارن همین ایام  به دنبال نهضت ترجمه  برای پیروان دیگر مذاهب فرصتی پیش آمد تا به نشر افکارشان بپردازند و شبهه های زیادی را وارد دین اسلام کنند.

پذیرش ولایتعهدی و قبول زحمت سفر گرچه با اکراه صورت گرفت، اما یکی از ابعاد مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) است ، چون اگر این سفر مخفیانه و بدون اعلام عمومی حکومت بود و از بعد اطلاع رسانی تقویت نمی شد، شاید تعداد کمی از شیعیان نزدیک، از حضور امام (ع) در شهرها باخبر می شدند، اما این سفر و هجرت به خراسان در حالی صورت گرفت که حکومت آن را برنامه ریزی کرده بود و چون قصد بهره برداری سیاسی از هجرت و واگذاری ولایت‏عهدی داشت، در بعد اطلاع رسانی آن نیز سرمایه گذاری کرد. امام (ع) با حضور فعال در مناظره ها و بحث های علمی، به نشر معارف اسلامی پرداختند و با صبر و حوصله در برخورد با شبهه ها، نقش مهمی در ابطال نظر نادرست و جلب نظر دانشمندان سایر مکاتب داشتند و در عمل با «مدیریت فکری و فرهنگی » باعث نشر عقاید شیعه شدند.

مدیریت مدبرانه هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت باعث تعالی جایگاه قرآن و عترت در جامعه شد، ایشان با احیای اسلام ناب محمدی، به تبیین اصل امامت پرداخته، باعث رشد علمی و فرهنگی و توسعه شیعه شدند. امام رضا (ع) ضمن سازمان‏دهی عقاید و باورهای شیعه، مبانی کلامی تشیع را به کمال رسانده، در عین حال شیعه را از طوفان های آسیب و انحراف، محفوظ داشتند که نوشته حاضر به آنها می پردازد.

مفهوم شناسی
١. مدیریت
مدیریت در مفهوم خاص به معنای گرداندن یک سازمان در جهت هدف خاص خود است (نیلی پور، ١٣٩٠، ج ١:١٥٣) و به تعبیر دیگر مدیریت، فرایند کارکردن با دیگران و استفاده کارآمد از منابع محدود برای تحقق بخشی اهداف سازمانی است (احمدی، ١٣٨٢: ١٦). اما در معنای عام شامل هدایت و رهبری جامعه بوده که در اینجا این مفهوم مورد نظر است. از واژگان مدیریت در منابع اسلامی متوان به «امامت » و «ولایت » اشاره کرد که برجسته‏ترین و بنیادی ترین معنای به کارگیری آن در مفهوم مدیریت و رهبری است (نیلی پور، ١٣٩٠، ج ١: ١٥٣). پس مدیریت در پرتو اصل امامت به معنی رهبری جامعه بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص ) و هدایت جامعه به سوی کمال است (الوانی، ١٣٧٤: ٣٦).

٢. فرهنگ
در زبان فارسی ، «فرهنگ » واژه ای بسیط و رساننده مفهوم ادب، تربیت، حکمت یا هنر و ... است (نائینی، ١٣٨٩: ٢٧) و در مفهوم رایج آن، به شیوه های زندگی که افراد یک جامعه می آموزند، در آن مشارکت دارند و از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد، اطلاق می شود (کوئن، ١٣٨٨: ٧٢). استواری و ماندگاری جامعه به حفظ، تثبیت، پالایش، انتقال وترویج فرهنگ بستگی دارد (حاجی ده آبادی ، ١٣٨٥: ١٩).

٣. مدیریت فرهنگی
مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان ها بر اساس آرمان های قرآن و اهل بیت (ع) است (نیلی پور، ١٣٩٠، ج ١: ٢٩). اسلام برای رهبری و مدیریت، جایگاه مهم و شامخی قائل است و آن را به عنوان اساس ترین محور جامعه و یکی از اصول مهم اسلام می داند. در بینش شیعه، ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد.

مشروعیت مدیریت در جامعه اسلامی به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هر گاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت ها خاصیت خود را از دست می دهند (تقوی دامغانی، ١٣٦٨: ٥١). در این مورد امام رضا (ع) می فرمایند: «بالامام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفی‏ء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف؛ به وسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهادتمام و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا و مرزها و مناطق حفظ می شوند» (ابن بابویه، ١٣٧٦: ٦٧٦؛ ابن شعبه حرانی، ١٣٨٢: ٤٣٨).

در عصر امام رضا (ع)  با توجه به جریان ولایت‏عهدی  فرصتی فراهم آمدتا ایشان با مدیریت فرهنگی اسلام، به ویژه جامعه شیعه، نقش مهمی در بازشناسی اسلام ناب محمدی و شیعه به مردم داشته باشند. در ادامه به گوشه هایی از این نقش و تأثیر اشاره می شود.

نقش تعالی بخشی
رسول خدا(ص ) بارها در حدیث ثقلین بیان فرمودند که راه نجات امت، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت است؛ اما پس از ارتحال قطب عالم هستی (ص )، عترت عملا توسط حکام کنار گذاشته شد و قرآن هم نقش حاشیه ای به خود گرفت ، از کارهای مهم امام رضا (ع) تعالی بخشیدن به جایگاه این دو ثقل بود.

١. تعالی جایگاه قرآن
در مکتب معارف رضوی، قرآن به عنوان کلام وحی، اصلی ترین منبع شناخت حقایق دین و مضامین هدایتی، تربیتی و معرفتی است. امام علی بن موسی (ع) به گونه های مختلفی، ارجمندی قرآن را به امت اسلامی یادآوری کرده اند.

استدلال به قرآن

یکی از روش های امام (ع) در نشان دادن جایگاه قرآن، استدلال متعدد به آیات قرآن  چه در مناظره ها و چه در سایر بحث های علمی  است و سخن قرآن را تردیدناپذیر می دانستند. البته استناد به آیات قرآن در مناظره ها، هنگامی است که مخاطب، مسلمان بوده و حقانیت قرآن را قبول داشته، در مواردی که مخاطب به ادیان دیگری ایمان داشته یا اصولا به هیچ دینی پایبند نبوده است، امام (ع) به منابع مورد قبول آنان یا به دلایل عقلی استناد می جستند، چنان که آن حضرت در مناظره با جاثلیق مسیحی ، به مطالب انجیل (ابن بابویه، ١٣٩٨ق: ٤٢٧  ٤٢٠؛ طبرسی، ١٤٠٣ق، ج ٢: ٤٢١  ٤١٦) و در مناظره با متکلمی چون عمران صابئی (ابن بابویه، ١٣٩٨ق: ٤٤١  ٤٣٠؛ طبرسی، ١٤٠٣ق، ج ٢: ٤٢٥  ٤٢٤؛ ابن شعبه حرانی، ١٣٨٢: ٦٨٠  ٦٧٧) که اصولا معتقد به پروردگار هستی نبود، به دلایل عقلی تکیه کرده اند. حال آنکه وقتی در مناظره با مدعیان مسلمان به اثبات عصمت انبیاء می پردازند (ابن بابویه، ١٣٧٦: ٩٣  ٩٠ و ١٣٧٢، ج ١: ٣٩٦  ٣٨٩) یا در گفتگو با سلیمان مروزی (همان، ١٣٩٨ق: ٤٥٤  ٤٤٢؛ طبرسی، ١٤٠٣ق، ج ٢: ٤٠٣  ٤٠١) برخی صفات و افعال الهی را بیان می کنند، سخنان خود را به آیات قرآن مستند می سازند.

اهتمام به قرائت، تأمل وتدبردرقرآن

علاوه بر این شیوه، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) با اهتمام به قرائت قرآن و تأمل و تدبر در آن، جایگاه و اهمیت آن را به شیعیان متذکر می شدند. از امام رضا (ع) سؤال شد: «ای فرزند رسول خدا (ص) نظر شما در باره قرآن چیست؟ امام (ع) فرمودند: قرآن کلام خداست از آن پا فراتر ننهید، از رهنمودهایش تجاوز نکنید و هدایت را از غیر آن مجویید، زیرا اگر از کتاب و منبع دیگری جز قرآن طلب هدایت کنید گمراه می شوید » (ابن بابویه ، ١٣٧٦: ٥٤٦ و ١٣٩٨ق: ٢٢٤). امام (ع) تمام مطالب خود را به آیات قرآن مستند می کردند. ایشان در هر سه شبانه روز، یک مرتبه قرآن را ختم می کردند و می فرمودند: «اگر بخواهم، سریع‏تر از این نیز می‏توانم قرآن را ختم کنم، اما از هیچ آیه ای نمی گذرم مگر اینکه در آن تأمل می کنم » (طبرسی، ١٣٩٠: ٤٣٨؛ اربلی ، ١٣٨٢، ج ٣: ٥٦).

٢. تعالی بخشی وبازشناسی جایگاه عترت
امام رضا (ع) از هر فرصتی استفاده می کردند تا جایگاه رفیع عترت را برای مردم بازشناسانند. ایشان می فرمایند: «الائمة خلفاء الله عزوجل فی ارضه ؛ امامان، خلفای خدای عز و جلّ در زمین هستند» (کلینی، ١٣٦٩، ج ١: ٢٧٥). امام (ع) در این بیان، مسئله امامت اهل بیت (ع) را امری متصل و جداناپذیر دانسته و بر مقام خلیفة‏اللهی آنها تأکید می کنند. ایشان ، امام را وسیله احیای نماز، زکات، روزه و حج دانسته که باعث اجرای حدود الهی شده و از حد و مرزها نگاهبانی می شود (رک: ابن بابویه، ١٣٧٦: ٦٧٦؛ ابن شعبه حرانی ، ١٣٨٢: ٤٣٨). امام رضا در حدیث دیگری، مقصود از میزان در آیه «و السماء رفعها و وضع المیزان » (رحمان / ٢) را امام علی (ع) می دانند (ابن بابویه، ١٤٠٣ق، ج ٢: ٤٠٩؛ اربلی، ١٣٨٢، ج ٢: ٥٢٨) و ده ها حدیث دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست .

نقش احیاکنندگی
امام رضا (ع) از هر فرصتی برای احیای سنت رسول خدا (ص ) و ائمه اطهار (ع) استفاده می کردندتا انحراف هایی را که حکام در جامعه به وجود آورده بودند، اصلاح کنند. از جمله وقتی مأمون دستور داد تا آن حضرت نماز عید را با مردم بخوانند، امام رضا (ع) ابتدا نپذیرفتند، ولی چون مأمون اصرار کرد، ایشان فرمودند به شرطی نماز می خوانند که اجازه دهند همان گونه که رسول خدا(ص ) و علی (ع) نماز می خواندند، بخوانند. مأمون پذیرفت و آن حضرت با پای پیاده و برهنه همراه با شیعیان خود به راه افتادند، صدای تکبیر در شهر پیچید و جمعیت زیادی با آن حضرت همراه شدند. فضل بن سهل احساس خطر کرد و از مأمون خواست تا دستور بازگشت امام رضا (ع) را صادر کند (مسعودی، ١٣٦٢: ٣٩٧ ٣٩٦؛ قتال نیشابوری ، ١٣٦٦: ٣٧٤  ٣٧٣؛ مفید، بتا، ج ٢: ٢٥٧٢٥٦). از این مسئله، به تلاش و کوشش امام رضا (ع) برای احیای اسلام اصیل و میزان توجه و تمرکز مردم به ایشان پی می بریم.

نقش تبیینی و تثبیتی : (تبیین اصل امام )
امامت ، بی‏تردید محوری ترین جایگاه و نقش را در منظومه اندیشه کلامی شیعه امامیه دارا است. اعتقاد به «نص » و «عصمت » از یک سو و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری دینی امامان قائل بودند نشانگر اهمیت این جایگاه است (محمدزاده، ١٣٨٨: ٤٥٣). پافشاری بر عصمت امام، مبین کوشش برای انطباق صلاحیت های رهبری بر ویژگی های پیامبر (ص) بوده و اعتقاد به نص ، مبیّن اصرار بر حفظ موقعیت اقتدار الهی رهبران جامعه است.

از صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر (ص)، درباره جانشینی و امامت، در بین مسلمانان اختلاف به وجود آمده است. قدرت های حاکم و نیز طمع کاران منصب امامت و رهبری، به این اختلاف ها دامن زده، در نتیجه امت اسلام پراکنده و به مذاهب گوناگون و متضاد تقسیم شده است. مهمترین این مذاهب که اصل به شمار می آیند و مذاهب دیگر از آنها منشعب شده اند دو مذهب است. یکی تسنن که پیروان آن اعتقاد دارند پس از پیامبر (ص )، خلافت از آن ابوبکر و سه خلیفه پس از اوست. دیگری، تشیع یا امامیه که پس از رحلت رسول خدا(ص )، امامت را خاص علی بن ابی طالب (ع) و پس از آن ١١ فرزندش می دانند. هر یک از این مذاهب درباره حقانیت و درستی اعتقاد خود و رد دیگر مذاهب، دلایل و براهینی دارند. اما دلایل اهل بیت (ع) در احق و اولی بودن خود به خلافت و امامت، مستند به نصوص صریح و روشن از پیامبر (ص ) بوده و صلاحیت و شایستگی های پیشوایان تشیع، آنان را شایسته احراز مقام امامت کرده است.

باتوجه به حضور و فعالیت جریان های فکری مختلف در عصر امام رضا (ع)، اختلاف اصلی شیعه با دیگر فرق و مذاهب اسلامی و یکی از عقاید مهمی که در معرض آسیب قرار داشت، مسئله امامت شیعی بود. امام رضا (ع) با درک این واقعیت به معرفی و تبلیغ امامت شیعی پرداختند و منزلت ائمه (ع) را با تفصیلی تمام، روشن ساختند. در نتیجه تلاش ها و فعالیت های فرهنگی آن حضرت، جایگاه امامت در اندیشه شیعه نهادینه شد. ازاین رو این مسئله یکی از ثمره های مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) به شمار می آید.

امام رضا (ع) نه تنها به عنوان رهبر دینی و اخلاقی گروهی خاص، بلکه به عنوان ارائه کننده نظریه امامت و ولایت به بررسی تمام ابعاد و زوایای مسئله رهبری در اندیشه شیعی پرداختند. ایشان با استفاده از هر فرصتی، سؤال ها و شبهه های پیرامون امامت و ولایت ائمه (ع) را پاسخگو بودند، به گونه ای که مردم در مراجعه به ایشان، محوریت سخن و پاسخگویی در ناحیه اعتقادها و احکام را حضرت علی بن موسی (ع) می دانستند، تا آنجا که نظر سایر فرق را به لحاظ صحت و سقم به امام (ع) ارائه می دادند و در پاک سازی اندیشه ای سایر فرق از ایشان استمداد و استدلال می جستند.

باید اذعان داشت امام رضا (ع) مانند دیگر امامان شیعه، بخش برجسته دعوتشان را موضوع امامت تشکیل داده است. گویای این امر هم روایت های فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام رضا (ع) با صراحت نقل می کنند که در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:  محمد بن فضیل می گوید: «از حضرت رضا (ع) پرسیدم : آیا ممکن است زمین بدون امام باشد؟ امام (ع) فرمودند: «لا إذاً لَساخت بأهلها؛ هرگز، در آن وقت زمین اهل خود را فرو خواهد برد» (ابن بابویه، ١٣٨٥، ج ١: ١٩٨). بنابر احادیث متعددی که از ائمه (ع) رسیده، وجود امام عادل و عالم در زمین ضروری است تا حجت خدا بر انسان ها و راهنمای آنان به تعالیم دین باشد و کسی را جای اعتراض بر خدا نباشد. امام رضا (ع) فرمودند: رحم الله عبدا أحیا أمرنا. فقلت له: و کیف یُحیي امرَکم؟ قال یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا، لاتّبعونا؛ خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. گفتم: زنده نمودن امر شما به چیست؟ امام (ع) فرمودند: علوم و معارف ما را فراگیرد و به مردم تعلیم دهد، زیرا اگر مردم زیبایی‏های سخن ما را بدانند، از ما پیروی میکنند (همان، ١٤٠٣ق: ١٨٠ و ١٣٧٢، ج ١: ٦٢٠).

امام (ع) در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب در مرحله ای از مبارزه قرار داشتند که می بایست به طور مستقیم و صریح ، حکام زمان را نفی و خویشتن را به عنوان صاحب واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی کنند. امام (ع) در مواردی به اثبات امامت برای خویشتن بسنده نمی کنند، بلکه همراه نام خود نام امامان به حق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می کنند. در حقیقت مسئله امامت اهل بیت (ع) را امری متصل و جدایی ناپذیر مطرح می سازند. امام رضا (ع) با این بیان ، امامت خود را نتیجه‏ قهر مترتب بر امامت گذشتگان می شمارند و سلسله امامت خود را به پیامبر (ص) متصل می کنند. در این زمینه روایت های بسیاری وارد شده که ذکر همه آنها از مجال بحث خارج است. از جمله این روایت ها متوان به حدیث سلسلة الذهب اشاره کرد (ابن بابویه، ١٣٩٨ق: ٢٠؛ حسکانی، ١٤١١ق، ج ١: ١٧٠؛ طبسی، ١٣٩١: ٤٣؛ قندوزی حنفی ، ١٤١٦ق ، ج ٣: ١٦٨ ). بر اساس این روایت ها شرط ورود به توحید، امامت بوده و این نمونه معدودی از اهتمام امام رضا (ع) در تبیین و تثبیت مسئله امامت شیعی است که در نتیجه تلاش های ایشان موضوع امامت در سرلوحه عقاید شیعی قرار گرفت.

نقش بالندگی و توسعه ای
رشد، توسعه و بالندگی تشیع در تمامی ساحت ها، پس از امام صادق (ع)، مدیون اندیشه و مدیریت متعالی امام رضا (ع) است.

١. رشد علمی وفرهنگی تمدن اسلامی وتشیع
یکی از نتایج مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه اسلامی است. جایگاه مهم علم و دانش در میان ارکان و عناصرتمدن ساز، امری روشن و نقش مؤثر آن در شکل گیری و تداوم تمدن های بشری ، جای تردید ندارد. ارتباط تنگاتنگ میان مقوله علم با فرهنگ و تمدن اسلامی که آموزه های اصیل آن بیشترین تأکید را بر تعلیم و تربیت داشته و دانشمندانی بزرگ پرورش داده بیشتر نمایان است. البته علی رغم اهتمام دین اسلام به دانش پروری و انگیزه مسلمانان برای توسعه و پیشرفت های علمی، به دلیل وجود برخی موانع سیاسی و اجتماعی در سده اول و اوایل سده دوم ، فضای مساعدی برای توسعه علمی وجود نداشت؛ اما امام رضا (ع) با استفاده ازتاکتیک های مدبرانه، راه علم و فرهنگ را در جامعه اسلامی و به ویژه تشیع فراهم آوردند که برخی از آنها به شرح ذیل است :

تصحیح نگرش مسلمانان (نسبت به دین، علم و مبانی شیع)

به خاطر وجود مکاتب مختلف فقهی، کلامی و... عصرقبل از امام رضا (ع) به جولانگاه افکار انحرافی تبدیل شده بود. ازجمله ، انحراف های ناشی از ترجمه کتاب های بیگانه نیز اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بود. بهینه‏ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارائه روش های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت شناختی درخصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود که امام رضا (ع) با انجام مسافرت هایی به مراکز پخش این اندیشه های انحرافی ازقبیل بصره و کوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم درتصحیح نگرش مسلمانان به مسائل دینی و علمی داشتند (مرتضوی، ١٣٧٥: ٣٠٢٨).

علی بن موسی الرضا (ع) طی دوران اقامت خود در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، تلاش گسترده ای را برای ترقی اندیشه و اعتقادهای مردم خراسان به عمل آوردند. در دوران ولایت‏عهدی امام رضا (ع) در زمینه های سیاسی و فرهنگی اتفاق های بسیاری رخ داد و روز به روز عظمت و محبوبیت امام (ع) بیشتر شد، گرچه در ظاهر به نظر دشمنان، چنین تصور می شد که حرکت امام (ع) از مدینه به خراسان بهره چندانی نداشته است ، ولی اگر این جریان به درستی مطالعه و تحلیل شود درمی یابیم که این حرکت برای شیعیان مفید بوده است.

در مجموع امام (ع) در این سه سال انقلاب فرهنگی و سیاسی، فعالیت های عمیق و وسیعی به نفع تشیع انجام دادند که بعد از نهضت علمی امام صادق (ع) درتاریخ تشیع نظیر ندارد. همین انقلاب فرهنگی، مبانی اصیل تشیع را در سطح عالی تبیین کرد. مجالسی که به دستور مأمون تشکیل می شد و امام (ع) با دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی بحث می کردند مفید بود. بسیاری از دانشمندان مادی از بیان امام رضا (ع) قانع می شدند و به سستی مبانی خود اعتراف می کردند. بسیاری از علمای اهل تسنن در برابر پاسخ های امام متحیر و بی جواب می ماندند (رک: ابن بابویه، ١٣٩٨ق، ٤٢٧٤٢٠؛ طبرسی، ١٤٠٣ق، ج ٢: ٤٢١٤١٦ و... ) همین امر موجب تقویت و استحکام فرهنگ شیعی شد.

تعلیم وتربیت همگام با هدایت وارشاد

مأمون در تظاهر به تشیع، امام (ع) را در بیان و گسترش مبانی تشیع آزاد و تأیید می کرد. در این دوره با روی کار آمدن مأمون که خود دانشمندترین خلیفه بنی عباس بود و نسبت به دانش افزایی جامعه اسلامی نظر مساعدی داشت موقعیتی به وجود آمد که در آن علم و معرفت به آسانی می‏توانست رشد و نمو کند. امام رضا (ع) در این دوره، دو مسئله را هم زمان پیش بردند: از یک سو ارشاد و هدایت آحاد مردم و سوق دادن آنان به قرآن و سیره پیامبر (ص) و از سوی دیگر تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع شبهه ها که در نهایت باعث اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکر شیعی شد.

توسعه همه جانبه علوم

باید توجه داشت علوم مورد بحث در مدرسه امام رضا (ع) فراتر از تشیع است. ازجمله، گسترش علم پزشکی در زمان امام رضا (ع) را می‏توان از ویژگی های آن دوره دانست. نقش اول در اهتمام به علم طب و گسترش آن، مربوط به امام رضا (ع) است که با ارائه بحث ها و مکتوبات مهمی در این زمینه ازجمله رساله ذهبیه، حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقدام هایی انجام دادند (رک: علی بن موسی (ع)، ١٤٠٢ق ).

همچنین علم کلام یکی از برجسته‏ترین رشته هایی بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و مباحث گوناگونی از سوی طیف های مختلف متکلمان در دفاع از باورهای خویش طرح و بحث می شد که خود این قضیه روحیه تحقیق و تتبع در مسائل کلامی را در طالبان حقیقت تقویت کرد، هر چند در این برهه از تاریخ اسلام، شاهد پیدایش یا اشاعه فرق مختلفی هستیم که به نوعی گرفتار انحراف های عقیدتی بودند و برای تثبیت ادعاهای خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند و متأسفانه تأثیر افکار انحرافی چنین گروه هایی برای برخی افراد قابل کتمان نیست، نقش اساسی حضرت رضا (ع) و اصحاب و شاگردان ایشان در ابطال برهانی و عقلانی مبانی این فرقه ها، افشای انحراف های آنها و هدایت مردم حائز اهمیت است.

ایجاد فضای مناسب علمی

زمانی که از نقش امام رضا (ع) در توسعه علم و شکوفایی معارف اسلامی بحث می شود، نباید به این بسنده کرد که امام رضا (ع) شاگردان بزرگی را در علوم مختلف تربیت کردند. زیرا این برداشت ساده ای از مدیریت فرهنگی ایشان است. نقش عمده امام (ع) در زمینه توسعه علم ، ایجاد فضای علمی مناسبی برای طرح نظریه ها و اندیشه های مخالف بود، تا در سایه آزادی بیان ، مطالبی طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. بدین ترتیب، سده سوم و چهارم قمری. شاهد اوج تمدن اسلامی در سه وجه مسائل فرهنگی، توسعه علمی و همچنین پیشرفت های صنعتی و فناوری است.

(ع)

٢. گسترش تشیع در عصر امام رضا
رشد مذهب تشیع یکی دیگر از آثار مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) به شمار می آید. گرچه بعد از جریان عاشورتا حدی احساس مردم، به خصوص شیعیان به سمت اهل بیت (ع) معطوف شد و امام سجاد، امام باقر و امام صادق (ع) فعالیت های فرهنگی مهمی در جهت توسعه مبادی شیعه انجام دادند. امام کاظم (ع) با وجود زندانی بودن از هر فرصتی برای گسترش فرهنگ شیعی استفاده کردند؛ اما تبلیغات امویان و عباسیان علیه شیعه شدیدتر از آن بود که تشیع دست کم به طور علنی رشد کند. این حکومت ها در صحنه سیاسی و اجتماعی برخورد سختی با شیعیان داشتند. همچنین در بعد فرهنگی با جعل احادیث و تحریف آنها به طور مداوم درتخطئه شیعه می کوشیدند. اما در زمان امام رضا فرصتی پیش آمد و آن مطرح شدن مسئله ولایتعهدی است. امام (ع) در دوران ولایتعهدی با آزادی بیانی که در عصر مأمون عباسی داده شده بود و با استفاده از مناظره های علمی با اهل کتاب و نحله های فکری گوناگون زمینه اعتلای معرفت، بینش دینی و گسترش تشیع این منطقه را فراهم کردند. آن حضرت باتشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (ع) پرداختند و به ایرادها و شبهه های فرق مختلف پاسخ دادند. امام (ع) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهه از آن ، گام های اساسی برداشتند و تحول های فرهنگی چشمگیری را در جامعه ایجاد کردند (طوسی، ١٣٧٣: ٣٧٣ ٣٥١). جامعه شیعی عصر امام رضا (ع) در اکثر مناطق به خصوص در خراسان رو به افزایش بود.

اگر به دوره قبل بازگردیم توسعه شیعه معلول عوامل مختلفی ازجمله اعزام مبلغانی به نقاط مختلف خراسان بودتا مردم را با جریان اصیل امامت آشنا کنند. عامل دیگر توسعه شیعه در خراسان، حضور دعات عباسی در این منطقه است که با شعار «الرضا من آل محمد(ص )» وارد میدان شده بودند. همچنین حضور امام رضا (ع) در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان ، در منصب ولایتعهدی زمینه رشد و گسترش شیعه را در خراسان فراهم کرد. مردم خراسان که از پیش به خاندان رسالت علاقه مند بودند، پس از حضور آن حضرت، عشق و محبتشان به اهل بیت (ع) و علویان بیشتر شد، به گونه ای که مدفن امام رضا (ع) به یکی از پایگاه های مهم تشیع در طول تاریخ درآمد و برتاریخ فرهنگ، هنر و اقتصاد ایران تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.

با توجه به آنچه در منابع تاریخی آمده است علاوه بر منطقه خراسان، توسعه شیعیان در مناطق مدینه، کوفه، بغداد و قم در دوره امام رضا (ع) قطعی به نظر می رسد (ابن شهر آشوب مازندرانی، ١٤٠٥ق، ج ٤: ٢٢٠). به همین دلیل در جریان حرکت امام رضا (ع) از مدینه به مرو، ایشان را از مسیر اصلی که از میان شهرهای معروف شیعی چون کوفه و قم می گذشت عبور ندادند بلکه راه بصره را که راه فرعی و طولان تری بود انتخاب کردند. در مجموع دوران امامت امام رضا (ع) به ویژه دهه دوم آن ، دوران آزادی و آسایش نسبی شیعیان است.

در این مقطع زمانی، شیعیان و سادات از اطراف برای دیدن و بهره بردن از محضر ایشان به خراسان روی آوردند. بی شک عقاید، اندیشه و فقه شیعه در این دوران گسترش درخور توجهی داشت.

نقش نخبه‏پروری
امام رضا (ع) طی ١٨ سال امامت در مدینه و دو سال اقامت در ایران باتشکیل کلاس های درس به تربیت نخبگان پرداختند که جمع آنها را ٣١٨ نفر دانسته اند (طوسی، ١٣٧٣: ٣٧٣-٣٥١). این آمار نشانگر توسعه چشمگیر شیعیان و ظهور افراد ویژه با استعدادهای درخشان در مکتب امام رضا (ع) و نقش بی بدیل ایشان در نخبه پروری است، کسانی که هر کدام به تنهایی عده کثیری را با جامعه شیعی همراه کردند. یکی از شاگردان امام (ع)، حسن بن محبوب سراد، از کسانی است که علما به صحت احادیث او اجماع کرده اند و آثار بسیاری مثل: کتاب، حدود، دیات، مشیخه، فرائض، نکاح، طلاق و... از او به یادگار مانده است (ابن ندیم، بتا: ٢٨٦). شاگرد دیگر ایشان، صفوان بن بجلی بوده که در باب های مختلف فقه و دیگر مباحث اسلامی بیش از ٣٠ جلد از او باقی مانده است (نجاشی، ١٣٦٥؛ ١٩٧؛ طوسی، ١٣٥١: ١١٣). امام جواد(ع) می فرمایند: خداوند از صفوان بن یحیی و محمدبن سنان  به خاطر رضایتی که من از آنان دارم  راضی است، آنان هیچ گاه با من و پدرم مخالفت نورزیدند (نجاشی، ١٣٦٥: ١٩٩؛ طوسی، ١٣٧٣: ٣٥٩).

زکریا بن آدم از دیگر شاگردان امام (ع) است که حضرت مردم را هنگامی که به حضرت دسترسی نداشتند  به او ارجاع دادند (کشی، ١٤٠٩ق: ٥٩٥٥٩٤). علی بن اسماعیل میثمی در بحث های اعتقادی و فن مناظره از قدرت بالایی برخوردار بود. وی شاگرد آستان آن حضرت است که با قلم و زبانش از حقوق اهل بیت (ع) دفاع می کرد (صدر، ب تا: ٣٥٣؛ اشعری، ١٣٦٢: ٩٢).

نقش سازماندهی و سامانبخشی
سازمان دهی ، سامان بخشی و نظام مند شدن ساختار جامعه شیعه، از آثار ویژه مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) به شمار می آید که در مؤلفه های زیرقابل طرح است:

١. بستن پرونده فرقه گرایی
امام رضا (ع) پرونده فرقه گرایی را در شیعه بستند. عظمت وجودی و مقام علمی بالای ایشان که از منبع وحی سرچشمه می گرفت، رفتار محبت آمیز امام (ع) و دیگر عوامل باعث شدتا فرقه های شیعه ، جمع شده و تقریبا همه به جز فرقه اسماعیلیه  امامی مذهب (شیعه اثنی عشری ) شدند (رک: نوبختی، بتا: ٦٨ و... ).

٢. نظام مند شدن ساختار عقاید وباورهای شیعی
ازجمله آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) شکل گیری و تداوم عقاید و باورهای شیعی است. عصر امام (ع) بنا به دلایلی ازجمله انحراف های ناشی از ترجمه کتاب های بیگانه و آشنایی مسلمانان با علوم دیگر ملل و نحل ، خاصه ایرانیان ، یونانیان و عقاید رایج در این دو منطقه و مذاهبی چون یهودیت، مسیحیت ، زردشت ، مانوی، مزدکی و مکاتبی چون عرفان گرایی (آیین گنوستیک )، رواقی گری و دیگر مکاتب رایج در سرزمین های مفتوحه ، عصر شکوفایی بحث های کلامی و عقیدتی بود. جریان های مختلف با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی در جامعه اسلامی حضور داشتند که اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بودند. متفکران، اندیشمندان و امام هر مذهب به تشخیص خویش به این گونه شبهه ها پاسخ می دادند. اختلاف در نوع برخورد با شبهه و پاسخ های ارائه شده، امری طبیعی بود اما به هر حال در گسترش اختلاف های عقیدتی هر فرقه با فرقه دیگر نقشی تعیین کننده داشت.

بهینه‏ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی یا ارائه راه های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود. امام رضا (ع) با تبیین ابعاد مختلف عقاید شیعی ، چارچوب فکری و عقیدتی رترسیم کرده و جامعه شیعی را در باورها و عقاید به کمال رساندند.

امام (ع) در دفاع از حقانیت اسلام، توجیه های عقلی ارائه می دادند و در همین زمینه نیز شاگردانی که رسالت آنها دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بودتربیت شدند.

٣. ساماندهی مبانی کلامی شیعه
به قدرت رسیدن عباسیان مقارن با شکل گیری رسمی مذاهب کلامی در عالم اسلام است . نیمه اول قرن دوم ق. برای همه مذاهب و فرق اسلامی عصر کسب استقلال عقیدتی و کلامی است. پس از آنکه معتزله اصول خمسه خود را مدون و ارائه کردند، دیگر مذاهب اصلی هم ناگزیر از ارائه اصول اعتقادی خود شدند و به مرور، مکاتب و مذاهب عقیدتی به وجود آمدند. اوج گیری مباحث کلامی در عصر امام رضا (ع)، فرصت ها وتهدیدهایی را برای جامعه اسلامی در پی داشت. امام رضا (ع) در چنین شرایطی، از فرصت های موجود برای تبیین مواضع خود در موضوع های کلامی بهره برده، تهدیدهای حاصل از فعالیت جریان های فکری گوناگون را به فرصت مبدل ساخته و به ساماندهی مبانی کلامی شیعه پرداختند. در این هنگام، تحت تأثیر شرایط سیاسی جامعه اسلامی در دوره انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس و پس از آن تا به قدرت رسیدن مأمون، اصل ترین مبحث کلامی جامعه اسلامی که به شدت مورد علاقه هر دو جریان بوده، موضوع امامت و رهبری و مباحث متفرع بر آن است. دیگر بحث های کلامی این دوره مباحثی چون توحید، قدر، جبر، جایگاه مؤمن و کافر و... تحت الشعاع این مبحث قرار گرفت (محمدزاده، ١٣٨٨: ٤١٧).

از دیگر مسائل کلامی مطرح شده در آن زمان، مسئله رؤیت خداوند بود. امام (ع) در رد این برداشت فرمودند:  «اگر کسی بتواند خدا را به چشم ببیند، پس به او احاطه علمی پیدا کرده و خدا مورد معرفت قرار گرفته است » (ابن بابویه، ١٣٩٨ق: ١١٠).

روایت های متعددی نیز از امام رضا (ع) درباره قضا و قدر و مسئله جبر و اختیار وارد شده است. ایشان در این مورد معتقد به «امر بین امرین » بودند که این مفهوم نشانگر داشتن اختیار از سوی انسان است. از سوی دیگر، امام رضا (ع) روایت های مورد ادعا در مباحث کلامی و غیر آن را بررسی کرده و قسمتی را از اساس غیرصحیح خوانده و برخی را نیز با استفاده از آیات و روایت های دیگر و مقدمات عقلی توجیه کردند (همان: ٣٩٠ ٣٥٩).

شکل گیری مذاهب کلامی و مشخص شدن حدود و ثغور این مذاهب در اواخر دوره اموی و اوایل حکومت عباسی به مرور مناقشه های عقیدتی را به مجادله های مذهبی مبدل کرد، به طوری که در اوایل دوره عباسی، مذاهب در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و این به نفع حکام عباسی بود، چرا که روشنفکران جامعه را که به طور معمول اصلی ترین مزاحمان اقتدار هم هستند، متوجه یکدیگر کرد. شاید سیاست ویژه خلفای عباسی برای تشکیل جلسه های مناظره و مباحثه در جهت تأمین همین هدف راهبردی برای حکومت بوده است. البته ضرورت های زمان و آشنایی مسلمانان با آثار فکری و معرفتی دیگر جوامع هم در ایجاد این تحول بی‏تأثیر نبوده است. امام رضا (ع) در مقابل شبهه جریان های الحادی به موضوع های مطرح شده در حوزه های کلامی، با نگرشی اعتدال گرا نگریسته اند. ایشان با موضع گیری های سازنده، مبانی عقیدتی جامعه اسلامی را در برابر شبهه ها بیمه کردند و احاطه علمی حضرت در موضوع های مختلف کلامی، زمینه شکل گیری کلام شیعی را فراهم آورد.

٤. ساماندهی قیا های علویان
بعد از درگیری امین و مأمون، هرج و مرج بیشتر شهرهای اسلامی را فراگرفت و ناامنی و اضطراب بر جامعه حاکم شد. این نابسامانی زمینه را برای تحرک دیگر مخالفان فراهم ساخت و قیام هایی را در پی داشت. مهترین این قیام ها، قیام های علویان بودند که عبارت اند از: قیام محمد بن ابراهیم بن طباطبا (یعقوبی، ١٣٧١، ج ٢: ٤٦٤ ٤٦١)، قیام زید بن موسی (زیدالنار) (ابن اثیر، ١٣٧١، ج ١٦: ٢٥٥٢٥١)، قیام ابراهیم موسی بن جعفر (ع) (همان: ٢٥٦؛ طبری، ١٣٧٥، ج ١٣: ٥٦٣٨)، قیام ابن افطس (مسعودی، ١٣٧٤، ج ٢: ٤٤١؛ طبری، ١٣٧٥، ج ١٣: ٥٦٤٠ ٥٦٣٨) و قیام محمد بن جعفر صادق (ع) (مسعودی، ١٣٧٤، ج ٢: ٤٤٤  ٤٣٩؛ اصفهانی، بتا: ٤٤١  ٤٣٨).

هارون با توجه به ملاحظه های سیاسی و برای حفظ حاکمیت خود پس از شهادت امام موسی کاظم (ع) از کشتار و شکنجه علویان دست کشید و از فشار سیاسی و اجتماعی علیه امام (ع) کاست، به همین علت ایشان مبارزه خود را به گونه ای دیگر ادامه دادند. در این دوران سادات به شورش هایی علیه حکومت دست زدند که گاه شخصیت امام (ع) نیز پشتوانه آنان بود و به سفارش حضرت از ریختن خون شورشیان جلوگیری می شد، از سوی دیگر ایشان به نشر بیشتر فرهنگ اسلامی و پرورش شیعیان پرداختند. پس از این دوره در زمان حکومت مأمون، شورش و نافرمانی سراسر قلمرو عباسی را فراگرفت. درحالی که امین تنها بر بغداد مسلط بود و مأمون بر خراسان ، علویان با دعوت «الرضا من آل محمد (ص)» به زودی بر حجاز، یمن، کوفه، بصره، واسط و اهواز مسلط شدند و دعوتشان در تمام این مناطق گسترده شد. مهمترین این شورش ها قیام ابوالسرایا به رهبری ابن طباطبا بود (ابن اثیر، ١٣٧١، ج ١٦: ٢٥٣ ٢٤٨؛ یعقوبی، ١٣٧١، ج ٢: ٤٦٤ ٤٦١). البته اشکال اساسی علویان که همان نداشتن اتحاد بود مانع موفقیت آنها می شد. در ظاهر امام (ع) در زمینه قیام با علویان ارتباط نداشتند ولی مأمون احتمال می داد که شخصیت برجسته ای که دور از مرکز حکومت است اقدامی علیه وی انجام دهد و قیام های علویان زمینه را برای امام (ع) فراهم سازد. لذا مأمون برای رفع خطر علویان در پی چاره ای اساسی و همیشگی برآمد و تصمیم گرفت برای فرونشاندن قیام های پی در پی علویان، امام رضا (ع) را از مدینه به مرو احضار کند و به اجبار ایشان را ولی‏عهد خود سازد (حسینی، ١٣٧٧: ١٤١). عرضه خلافت به امام رضا (ع) معنایش این نبود که مأمون از هرگونه امتیازی چشم پوشیده بود و دیگر سهمی از حکومت نمی طلبید، بلکه برعکس می خواست بر مسند حکومت، مقامی ظاهری و صوری بنشاند و در باطن همه کارها به دست او باشد، در این صورت نه تنها از قدرتش کاسته نمی شد بلکه موقعیتی قوی‏تر می یافت. مأمون با تفویض خلافت به امام (ع) در پی این نبود که خلافت خود را از دست بدهد، بلکه می خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است لذا درصدد بود بزرگ ترین شخصیت آنان را به این بازی وارد سازد (همان: ١٦١ ). سرانجام مأمون با ولیعهدی امام (ع)، از طرف علویان آسوده خاطر شد، آنها به خاطر امام (ع) آرام گرفتند. درتاریخ هیچ شاهدی از حرکتی علیه مأمون طی فاصله ای که امام (ع) به عنوان ولیعهد در دستگاه حکومتی حضور داشتند وجود ندارد. بنابراین یکی از پیامدهای قیام علویان تغییر جهت خلافت عباسی در مورد جایگاه امامان (ع) بود و اینکه آنان نیز در امر خلافت دارای حق هستند.

ولایت‏عهدی امام (ع) به علویان هیچ گونه اذیت و آزاری نرساند و وضعیت زندگی آنها بهبود یافت، کما اینکه مأمون تعداد زیادی از علویان را با اینکه از نظر وی جرم های بزرگی مرتکب شده بودند ازجمله «زیدالنار » برادر حضرت رضا (ع)، عفو کرد. اما بعد از شهادت امام (ع) با توجه به خطری که از جانب علویان احساس می کرد، سیاست خود را تغییر داده تعداد زیادی از آنها را کشت و بقیه متواری شدند.

باید توجه داشت که امام رضا (ع) از مشارکت مستقیم در قیام بر ضد حکومت های زمان خودداری می کردند و در این امر برایشان انتقاد و اعتراضی وارد نیست، زیرا آنان با ارزیابی وضعیت موجود می دانستند که شورش و قیام بر ضد حکومت جز شکست چیز دیگری نصیب شیعیان نمی کند، بنابراین ائمه (ع) برای آگاه سازی افراد جامعه و هدایت و تربیت آنها کوشش داشتند. امام رضا (ع) انقلاب های علویان را نه به طور کامل تأیید و نه آنها را رد می کردند. این نهضت ها از آن روی که گامی در جهت آگاهی بخشیدن به توده ها برای مخالفت با خلفا به شمار می آمد مورد تأیید ضمنی امام (ع) بود؛ اما در مرحله عمل دیدگاه امام (ع) با سران این نهضت ها تفاوت داشت .

نقش روشنگری و بصیر افزایی
امام رضا (ع) در یکی از بحران ترین دوره های تاریخ شیعه به امامت رسیدند. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعاب های درون فرقه ای شیعه، سبب شد امام رضا (ع) با ابزارهای مختلفی به روشنگری امت بهت زده و تشنه معرفت آن دوره دست بزنند. بیان فلسفه احکام، صدور روایت های عقیدتی، تألیف کتاب ها و رساله های مختلف و موضع گیری های سیاسی و تاریخی امام همه در همین جهت برنامه ریزی شده اند. لازم به ذکر است بصیرت افزایی امام رضا (ع) از سه طریق انجام شد:

١. مناظرها
مناظره های امام رضا (ع) بستر مناسبی برای روشنگری بود، این مجالس بر خلاف تصویر برگزارکنندگان آن، مرتب به نفع امام (ع) خاتمه می یافت و زمینه ترسیم شخصیت واقعی ایشان را فراهم می کرد. پس متوان این مباحث را مهترین عامل بصیرت افزایی و توسعه مذهب تشیع دانست، چون به این بحث به شکل کافی پرداخته شده، به همین اندک بسنده می شود (رک: ابن بابویه ، ١٣٧٢ و ١٤١٤ق؛ ابن شهرآشوب مازندرانی ، ١٤٠٥ق، ج ٤:

٣٨٧٣٨١ و... ).

٢. مکاتبه
قلم، کارآمدترین ابزار برای انتقال پیام ها وقو ترین وسیله برای ماندگاری ایده ها، عقاید و اندیشه هاست. علاوه بر مناظره ها، مجموعه نامه های امام (ع) به افراد مختلف درتوضیح مبانی شیعه و روشنگری، نقش مهمی داشت. نامه هایی ازقبیل تبیین جایگاه اهل بیت در کتاب و سنت (کلینی، ١٣٦٩، ج ١: ٢٩٠٢٨٤)، برخی از مسائل کلامی (ابن بابویه، ١٣٧٢، ج ١: ٢٢٩)، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مثل ایمان ابوطالب (فیض کاشانی، ١٤٠٧ق، ج ٢: ١٧٦)، توضیح مصداق شیعه (حمیری، ١٤١٣ق: ٢٠٦ ٢٠٣) و معنای «اولوالامر » (عیاشی، بتا، ج ١: ٣٦٠) و... .

٣. مهاجر های هدف دار دینی وفرهنگی
امام (ع)قبل از مهاجرت به مرو، به منظور معرفی خود، اثبات امامت و برای از بین بردن شبهه و بصیرت افزایی، به بصره و کوفه سفر کردند و در آنجا با گروهی از مسلمانان از جمله عمربن هداب که گرایش ناصبی داشت و معتزلی مذهب بود و دیگران مناظره هایی داشتند (رک: ابن بابویه، ١٣٩٨ق ).

نقش حفاظتی هدایتی
حفظ جامعه شیعه از انواع آسیب ها و هدایت آنها در مسیر درست، یکی از مهم ترین آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر تشیع است.

حفظ جامعه شیعه از آسیب (سیاسی، فرهنگی و علم )
 درواقع آنچه که زمینه توسعه هر چه بیشتر مجموعه رو به رشد شیعه را فراهم کرد، طرح ها و تدابیر حافظتی بود که امام رضا (ع) به کار بستند. این مسئله به خصوص در دوره مأمون که حکومت عباسی از قدرت بالایی برخوردار بود و امام رضا (ع) در منصب ولایت‏عهدی (هر چند بر حسب ظاهر) بودند اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد. در این دوره که مسائل فکری و عقیدتی و همچنین مباحث فقهی در جامعه اسلامی اوج گرفته و شبهه های گوناگونی در زمینه های دینی و غیردینی مطرح می شد، تشنگی علمی و معرفتی شدیدی میان مردم به وجود آمد. پیروزی در مناظره ها، عظمت علمی، مقام معنوی و اخلاق عملی باعث جذب مردم به سوی امام رضا (ع) شد. اُبهت علمی ایشان همه جا را فراگرفت به گونه ای که مأمون به آن اعتراف کرد.

این مسائل امری نبود که حکومت نسبت به آنها بتفاوت باشد. در چنین فضایی، امام رضا (ع) برای حکومت، حساسیت زا و سوء استفاده از وجهه اجتماعی ایشان از مهم ترین دغدغه های حکومت بود. همچنین جماعت شیعه که از نفوذ و تأثیر زیادی برخوردار بودند و سردمداران قیام های علوی که به صورت مخفیانه زندگی می کردند و در مناطق دورافتاده ، متواری بودند، با استفاده از موقعیت و پست حکومتی امام رضا (ع) وضعیت زندگی آنها بهبود یافت و از آزادی نسبی بهره مند شدند. این مسئله برای حکومت نگران کننده و حساسیت زا بود.  باتوجه به این موضوع، تاکتیک های امام رضا (ع) در دو جهت اصلی باید اجرا می شد:

١) اجتماع و جامعه شیعی چگونه کنترل و هدایت شود تا آسیب نبیند؛ ٢) رهبری شیعه چگونه خود و راه فکریَش را از آسیب محفوظ نگه دارد و  3) دور کردن شیعیان از خطرهای سیاسی.

در دوره مأمون عباسی با توجه به جریان ولایتعهدی، امام رضا (ع) کوشیدند جامعه شیعی را از اهداف پشت پرده خلیفه آگاه کنند تا از سوق یافتن شیعیان در گرداب های سیاسی که خلیفه نقش اول آن را بر عهده داشت جلوگیری کنند. در چنین شرایطی که دشمن آشنایی کاملی با جامعه شیعه داشته و با مهترین شخصیت آن یعنی امام رضا (ع) رابطه دارد، نیاز به تاکتیک های جدید و متفاوت بود. اگر امام (ع) ولایتعهدی را نمی پذیرفتند، مأمون به این بهانه ایشان را از صحنه بیرون می کرد. بنابراین امام رضا (ع) کوشیدند تا تهدیدهای مذکور را به فرصت تبدیل کرده و با جلوگیری از هدر رفتن نیروها، جماعت شیعه را به سمت ایجاد انقلاب فکری و فرهنگی هدایت کنند.

نتیجه‏گیری
امام رضا (ع) با مدیریت فرهنگی، جان تازه ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیدند که پس از نهضت علمی امام صادق (ع) در تاریخ شیعه نظیر ندارد. نقش و تأثیر این انقلاب فرهنگی بر جامعه شیعه را می‏توان در موارد زیر دانست: نقش احیاکنندگی هشتمین اختر تابناک امامت احیاگر اسلام ناب محمدی، قرآن و سنت علوی است که باعث تعالی جایگاه ثقلین در جامعه شد، نقش تبیینی و تثبیتی امام (ع)، محوری ترین اصل در منظومه کلام شیعه یعنی اصل امامت را به خوبی تبیین و باعث تثبیت آن در افکار مسلمین شدند، ایشان با ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه ، تصحیح نگرش مسلمانان، توسعه همه جانبه علوم و ایجاد فضای مناسب علمی، نقش بالندگی و توسعه بخشی به شیعه داشتند.

در کنار سایر مسائل پیش گفته ، نقش نخبه پروری، سازمان دهی و سامان بخشی ، حفاظتی  هدایتی، بصیرت افزایی و... از دیگر آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) است . در کنار همه شیوه های نوین، روش گفتمان و گفتگو که امام رضا (ع) از آن بهره بردند، در این عصر پاسخگوی معضلات فرهنگی جامعه است، آن چیزی که سبب می شود، آگاهی داشتن از خوبی های افراد است و این احساس زمانی بیشتر تقویت می شود که علم و معرفت ما نسبت به مسئله یا فرد بیشتر شود.

منابع ومآخذ
قرآن کریم.

ابن بابویه، محمدبن علی ، (١٣٧٢ ). عیون الاخبارالرضا (ع). مترجمان حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، تهران : صدوق .

ابن بابویه، محمدبن علی، (١٣٧٦ ). الامالی. مترجم محمدباقر کمره ای، تهران: کتابچی.

ابن بابویه، محمدبن علی، (١٣٨٢). الخصال. مترجم یعقوب جعفری ، قم: نسیم کوثر.

ابن بابویه، محمدبن علی ، (١٣٨٥ ). علل الشرایع . قم: کتابفروشی مدرسین .

ابن بابویه، محمدبن علی، (١٣٩٨ق ). التوحید. مترجم هاشم حسینی، قم: جامعه مدرسین.

ابن بابویه، محمدبن علی، (١٤٠٣ق ). معانی الاخبار. مصحح علی اکبرغفاری، قم: اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم .

ابن بابویه، محمدبن علی، (١٤١٤ق ). اعتقادات الامامیه. چاپ دوم، قم: کنگره شیخ مفید.

ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، (١٣٨٢). تحف العقول. مترجم احمد جنتی، تهران: امیرکبیر.

ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن علی، (١٤٠٥ق ). مناقب آل ابیطالب (ع). مصحح و تعلیق هاشم رسولی محلاتی، بیروت: دار الاضواء.

ابن ندیم، محمد، (ب تا). الفهرست. مصحح رضاتجدد، بیروت: دار الاستقامه.

احمدی، مسعود، (١٣٨٢ ). مبانی سازمانی ومدیریت. تهران: ویرایش.

اربلی، علی بن عیسی، (١٣٨٢). کشف الغمه. مترجم علی بن حسین زواره ای، چاپ سوم، تهران: اسلامیه.

اشعری، علی بن اسماعیل، (١٣٦٢). مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین. مترجم محسن مؤیدی، تهران: امیرکبیر.

اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، (ب تا). مقاتل الطالبین. محقق احمد صقر، بیروت: دارالمعرفه.

الوانی، مهدی، (١٣٧٤). مدیریت عمومی. تهران: نی.

تقوی دامغانی، رضا، (١٣٦٨ ). نگرشی برمدیریت اسلامی. بی جا: اسلامی.

حاجی ده آبادی، محمدعلی، (١٣٨٥). مدیریت فرهنگی. چاپ سوم، قم: هاجر.

حسکانی، عبیدالله بن احمد، (١٤١١ق ). شواهد التنزیل لقواعد التفضیل. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

حسینی، جعفرمرتضی، (١٣٧٧). زندگی سیاسی هشتمین امام (ع). مترجم خلیل خلیلیان، تهران: فرهنگ اسلامی.

(ع)

حمیری، عبدالله بن جعفر، (١٤١٣ق ). قرب الاسناد. قم: آل البیت.

صدر، حسن، (ب تا). تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام تهران: منشورات الاعلمی.

طبرسی، احمدبن علی، (١٤٠٣ق ). الاحتجاج علی اهل اللجاج. محمدباقر خراسان، مشهد: مرتضی.

طبرسی، فضل بن سهل، (١٣٩٠). زندگانی چهارده معصوم (ع). مترجمان اعلام الوری و عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران : اسلامیه .

طبری، محمدبن جریر، (١٣٧٥). تاریخ طبری. مترجم ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم، تهران: اساطیر.

طبسی، محسن، (١٣٩١). «اهل سنت و حدیث سلسله الذهب »امامت پژوهی، سال دوم، شماره ٥:

٧٣٣٥.

طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن ، (١٣٧٣ ). رجال. مصحح جوادقیومی اصفهانی، چاپ سوم، قم: مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه.

طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن، (١٣٥١). الفهرست. محقق محمدصادق آل بحرالعلوم، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.

علی بن موسی (ع)، (١٤٠٢ق ). طب الامام الرضا (ع) (الرساله الذهبیه ). مصحح محمدمهدی نجف، قم: دارالخیام.

عیاشی، محمدبن مسعود، (ب تا). تفسیر العیاشی تهران: علمیه اسلامیه.

فیض کاشانی، محمد، (١٤٠٧ق ). الوافی. قم: معارف اسلامی.

قتال نیشابوری، محمدبن احمد، (١٣٦٦ ). روضه الواعظین. مترجم محمود مهدوی دامغانی، تهران: نی.

قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، (١٤١٦ق ). ینابیع الموده لذوی القربی. محقق سیدعلی جمال اشرف الحسینی، قم: دارالسوه.

کشی، محمدبن عمر، (١٤٠٩ق )، رجال کشی- اختیارمعرفه الرجال، محقق محمدبن حسن طوسی و حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد.

کلینی، محمدبن یعقوب، (١٣٦٩). اصول کافی. مترجم جواد مصطفوی، تهران: علمیه اسلامیه.

کوئن، بروس، (١٣٨٨). درآمدی بر جامعه شناسی. مترجم محسن ثلاثی، چاپ هجدهم، تهران: توتیا.

محمدزاده، مرضیه، (١٣٨٨). علبن موسی(ع)، امام رضا (ع). چاپ پنجم، قم: دلیل ما.

مرتضوی، محمد، (١٣٧٥)نهضت کلامی در عصرامام رضا (ع). مشهد: آستان قدس رضوی .

مسعودی ، علی بن حسین، (١٣٦٢). اثبات الوصیه لعلبن ابیطالب (ع). مترجم محمدجواد نجفی، چاپ دوم، تهران: اسلامیه.

مسعودی، علی بن حسین، (١٣٧٤). مروج الذهب و معادن الجوهر. مترجم ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم ، تهران : علمی و فرهنگی.

مفید، محمدبن محمد، (ب تا). الارشاد. مترجم هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، تهران: اسلامیه.

نائینی، علی محمد، (١٣٨٩). درآمدی برمدیریت فرهنگی. تهران: ساقی.

نجاشی، احمدبن علی، (١٣٦٥). رجال النجاشی. چاپ ششم، قم: النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه.

نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی، (ب تا). فرق الشیعه. مصحح محمدصادق بحرالعلوم، بیروت: دارالاضواء.

نیلی پور، مهدی، (١٣٩٠). مهندسی ومدیریت فرهنگی. چاپ دوم، اصفهان: مرغ سلیمان.

یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب ، (١٣٧١)تاریخ یعقوبی. مترجم محمدابراهیم آیتی، چاپ ششم، تهران:

علمی و فرهنگی.

 

 منبع : مجله فرهنگ رضوی » زمستان 1393 - شماره 8 , مرضیه محمودی - حسین خاکپور - منصوره سعیدی گراغانی
 مشخصات نویسنده : دانشیاردانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشجوی کارشناسی ارشدتاریخ دانشگاه سیستان و بلوچستان

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه